چگونه صفهای خرید در یک روز به فروش تبدیل شد؟
الگوی کور بورسبازی
بورس تهران و در نگاه کلانتر معاملهگران بازار جهانی احتمالا انتظار ادامه افت قیمتی کالاها از ابتدای هفته معاملاتی بازار کالایی (امروز) را دارند. تعرفههای چین بر کالاهای وارداتی از آمریکا، واکنش ترامپ را بهدنبال داشت و نشانهها از تشدید جنگ تجاری در کنار سایه رکود اقتصاد جهانی، فشار را بر قیمت کالاها حفظ کردهاند. در کنار این موارد عملکرد ماهانه شرکتهای بزرگ کالایی میتواند در رویه قیمتی سهام این شرکت موثر واقع شود. بیش از آنکه هراس از بازار جهانی در شرایط کنونی نگرانی را در خصوص سهام شرکتهای مختلف به وجود آورده باشد رشدهای افسارگسیخته، بدون پشتوانه و معاملات کور سهام احتمال تشکیل حباب قیمتی را پررنگ ساخته است. گرچه همچنان انتظار بهبود سودآوری شرکتها در گروههای مختلف وجود دارد اما در شرایط کنونی ریسک سبقت قیمت سهام از واقعیتهای موجود بسیار بالا رفته است. در چنین شرایطی بهبود عملکرد ماهانه یا سودآوری شرکتها باید بتواند رشد قیمتی سهام را که تاکنون رخ داده توجیه کند در غیر این صورت صعودی که سهام در مدت اخیر تجربه کرده است پشتوانهای نداشته و روند نزولی سهام دور از انتظار نیست.
در کنار این موارد همچنان بورسبازی در بازار پایه کاملا مشهود است. معاملهگران سهام بازار پایه با سهام زیرمجموعه این بازار به گونهای رفتار میکنند که انگار این شرکتها ماهیتی تخیلی دارند و سطوح قیمتی سهام در این بازار به جایی رسیده است که تقریبا تمامی علائم هشدار را فعال کرده است. اینکه معاملهگران در سهام این شرکتها تا کجا قصد دارند توهم ارزندگی را به خود تلقین کنند و حباب سهام این نمادها چه زمانی تخلیه میشود خود جالب توجه است. ارزش بازار سهام شرکتهایی که سالهای طولانی است عملیات آنها متوقف شده یا با زیان سنگین همراه هستند به چند هزار میلیارد تومان رسیده است. معاملهگران در سهام چنین شرکتهایی مسابقهای داغ را آغاز کردهاند که آخرین خریدار سهام بزرگترین بازنده بازار خواهد بود.
یکی از مواردی که بهنظر میرسد معاملهگران کمتر به آن توجه دارند فهم علت خرید سهم است. بهصورت مشخص اگر دلیل خرید یک سهم مشخص نباشد قطعا علتی نیز برای فروش سهام یافت نخواهد شد. اگر علت خرید یک سهم تشکیل صف خرید است (مطابق با معاملات شنبه) باید انتظار داشت که در صف فروش معاملات دیروز سهام به فروش رود. تا پیش از این نقدها به چنبره روایتهای بیحساب و کتاب بر سهام تمرکز داشت، اما نکته بسیار نگرانکننده اینکه تعداد بسیاری از معاملهگران بیهیچ علت و بهانهای در حال خرید و فروش سهام هستند.
نقدینگی در صف
ارزش معاملات دیروز بورس تهران از سطح ۱۶۰۰ میلیارد تومان گذشت. این موضوع از ادامه پویایی معاملات حکایت دارد. تغییر مالکیت ۵۳ میلیارد تومانی از حقیقی به حقوقی نیز از تلاش بیشتر حقیقیها در خروج از سهام در صفهای فروش خبر میدهد. ۴۴ درصد بازار شنبه صف خرید بودند که در معاملات دیروز به سمت صفهای فروش حملهور شدند. بهصورت مشخص تردید معاملهگران یا به زبان صریحتر عدم آگاهی از علت خرید و فروش سهام باعث میشود صف خرید، نمایندهای از ارزندگی سهام باشد و صف فروش سیگنالی برای خروج از سهام. در این میان البته نقش هشدار کارشناسی در خصوص تشکیل حباب قیمتی در شرکتهای کوچکتر نیز نباید نادیده گرفته شود. اینکه دیروز چرا سهام افت داشتند را باید در معاملات روزهای قبل جستوجو کرد؛ چرا اصلا سهام رشد کردند. با چه معیاری عمده نمادهای بورسی در معاملات با صف خرید همراه شدند. قطعا میتوان برای هر یک از گروهها و نمادها دلایلی را مطرح کرد با این حال نگرانی زمانی از رفتار معاملهگران اوج میگیرد که حتی آنها از کمترین بهانههای خرید سهام نیز آگاه نیستند، دلایل بنیادی و منطقی پیشکش. جنس خریدهای کنونی سهام به خریدار خانهای میماند که نهتنها ملک مورد نظر را ندیده است و از نقشه کلی یا متراژ خانه اطلاعی ندارد؛ بلکه حتی از اینکه اصلا زمینی وجود دارد که این خانه در آن بنا شده باشد نیز بیخبر است. همین نگاه در خرید و فروش سهام باعث میشود که خریدار روز شنبه نقش فروشنده روز یکشنبه را ایفا کند. فارغ از ادامه رویه قیمتی سهام اگر در دستهای از معاملهگران قرار دارید که بدون دلیل روز شنبه در صف خرید سهام و سپس در صف فروش معاملات یکشنبه حضور داشتهاید باید از آینده معاملاتی خود بسیار هراس داشته باشید؛ این موضوع فارغ از نوسان قیمتی روزهای آتی سهام است. زیرا معاملهگری که دلیل خرید خود را نمیداند قطعا دلیلی نیز برای فروش پیدا نخواهد کرد و برآیند چنین معاملاتی با احتمال بالا و در میانمدت میتواند زیان سنگین برای معاملهگر باشد.
چرا درک دلایل خرید مهم است؟
به هیچ عنوان نمیتوان هیچ یک از معاملهگران را در خرید و فروش سهام خود محدود کرد. زیرا فرض بر آن است که بازار سهام جزو شفافترین بازارها است که خریداران و فروشندگان نیز با دانش و آگاهی نسبت به واقعیتهای موجود شرکتها در معاملات سهام مشارکت میکنند و در نتیجه نوسان قیمتی سهام دلایل منطقی دارد. با این حال آنچه نگرانکننده است و فرض اولیه را نقض میکند عدم آگاهی بسیاری از معاملهگران است. معاملهگر مسوول خرید و فروش و در نتیجه سود و زیان خود است. زمانیکه تلاش حداقلی برای افزایش سطح آگاهی انجام نمیشود این شخص شایسته زیانهای سنگین است. حال اینکه نهاد ناظر بار دیگر در درک وظایف خود با مشکل مواجه است و احتمالا با دلسوزی بهدنبال این است که از طریق محدود کردن معاملات(از جمله محدودیت دامنه نوسان)ریسک معاملات را پایین بیاورد نتیجه آن جز ضربه زدن به بدنه بازار سرمایه نیست. سرمایهگذاری که کمترین تلاش و کار را برای افزایش ثروت خود نمیکند به چه دلیل باید حمایت شود و این حمایتها در نهایت به سایرین ضربه وارد کند.
همین عدم آگاهی است که چنین معاملهگرانی را طعمههای مناسبی برای روند داغ سهام میکند. قرار نیست همیشه گرداننده روند قیمتی داغ یک سهم یک معاملهگر هوشمند باشد که از ناآگاهی سایر معاملهگران سوء استفاده میکنند؛ بلکه بعضا انباشتی از نقدینگی به دلایل نامشخص به سمت یک سهم هجوم میآورند و برای مثال علت خرید سهام را سیگنالهای تکنیکال میدانند.
حباب عیان در بازار پایه
دلایل و حتی بهانههای متفاوتی برای خرید سهام گروههای مختلف میتوان عنوان کرد. به عنوان یک مثال ساده در یک شرکت سرمایهگذاری اینکه NAV شرکت فاصله قابل توجهی با ارزش بازار سهام داشته باشد میتواند نشان از ارزش بالای سهم باشد. حال اینکه بعضا بهانههایی برای داغ کردن و پیشروی سهام شرکتهای سرمایهگذاری به منطقه حباب وجود دارد، برای مثال قیمت سهام یکی از شرکتهای فرابورسی به واسطه سهام غیربورسی خود که نیروگاه برق است چند برابر شده است. در این میان خریداران این شرکت سرمایهگذاری (زیرمجموعه انبوهسازی) نیز در حال رویاپردازی از سهام مزبور هستند؛ حداقل بهانهای برای داغ کردن سهام مشاهده میشود که البته باید گفت قطعا همین بهانه نیز به بررسی بیشتری نیاز دارد تا احتمال وجود حباب را رد یا تایید کند.
با این حال چند شرکت سرمایهگذاری در بازار پایه وجود دارند که بیش از NAV خود معامله میشوند و همچنان شماری از فعالان بازار در حال انتشار سیگنالهای صعودی برای سهم هستند؛ درحالیکه ارزش بازار سرمایهگذاریها باید فاصله منطقی چند ۱۰درصدی با خالص ارزش داراییهای خود داشته باشد. برخی از نمادهای بازار پایهای مانند «وجامی» تا چند برابر خالص ارزش داراییهای خود دست به دست میشوند. حتی اگر کمترین بهانه یا شایعهای (مانند همان سرمایهگذاری غیربورسی) موجود بود شاید امکان شک و تردید وجود داشت با این حال هیچ نشانه و حتی بهانه کوچکی برای چنین توجیه قیمتی مشاهده نمیشود.
مثالها از این دست در بازارهای مختلف کم نیستند و همین باعث میشود که به آگاهی حداقلی معاملهگران سهام شک کرد. پیش از این، این نگرانی وجود داشت که معاملهگران براساس روایتهای بیاساس در حال خرید و فروش سهام هستند مانند اینکه قرار است بهبودی قابل توجه را در کوتاهمدت در وضعیت صنعت خودروی کشور شاهد باشیم، اما در شرایط کنونی حتی خبری از همین روایتها نیست و این موضوع به مراتب خطرناکتر و بیشتر به طنز تلخ در بازار سهام کشورمان شبیه است. در حالت قبل معاملهگر کمترین حس نسبت به خرید و فروش خود داشت (حتی به بهانههای واهی) اما در شرایط کنونی هیچ کف و سقفی را نمیتوان برای سهم تصور کرد؛ در نتیجه اگر سقفی برای سهم متصور نیستیم نباید کف قیمتی نیز برای سهم متصور باشیم. مثالهایی از این دست در بورس تهران، فرابورس و بیش از همه در بازار پایه فرابورس فراوان است. اینکه سهام هپکو با ضعف شدید عملیاتی و بدهیهای سنگین بانکی ۱۰ برابر میشود و حتی ارزش بازار آن از خالص داراییهای شرکت نیز پیشی میگیرد (بدون احتساب بدهیهای سنگین) نیز جالب توجه است. اینکه معاملهگران چگونه این موارد را در ذهن خود توجیه میکنند موضوع بسیار جذابی است که احتمالا میتواند بسیاری از خطاهای مالی رفتاری را در سرمایهگذاری رونمایی کند.
در بازار چه گذشت؟
عملکرد ماهانه شرکتهای روز گذشته با فشار بیشتری در سامانه «کدال» منتشر شد. همانطور که اشاره شد شاید برای عده کثیری از معاملهگران این گزارشها معنا و مفهومی در برنداشته باشد؛ اما بهصورت مشخص گزارشهای ماهانه از حال و وضعیت عملیاتی شرکتها خبر میدهد.بر این اساس سیگنالهای «کدال» میتواند نوسان سهام را بهدنبال داشته باشد. برخی از اخبار و شایعات درباره رایزنیها در فضای بینالمللی کشور به گوش میرسد که هرگونه خبر از این حوزه میتواند بر معاملات سهام اثرگذار باشد، درحالیکه با شدت قابلتوجه اخبار منفی از این حوزه تقریبا سهام بیحس شده است؛ اما در نقطه مقابل اخبار مثبت میتواند سهام را متاثر سازد. نرخ دلار در معاملات روزهای گذشته مسیر نزولی را در پیش گرفته است و تا ساعت تنظیم این گزارش (۱۷) به نیمه پایینی کانال ۱۱ هزار تومان نزول داشت. در این خصوص شایعات موجود از فضای سیاسی در افت نرخ دلار بیتاثیر نبود. بازار جهانی یکی از نقاط ضعف اصلی بورس تهران محسوب میشود و همچنان مهمترین ریسک پیش روی بازار سهام را باید رکود احتمالی بازار جهانی عنوان کرد؛ البته اگر رفتار غیرمنطقی معاملهگران بهعنوان ریسک بزرگ از داخل، بازار را تهدید میکند.
ارسال نظر