یک هفته با تپیکس
بازار سهام روی موج نوسانی
بازار سهام پس از یک دوره تقریبا سه ماهه بیتفاوتی نسبت به تضعیف متناوب ارزش ریال در برابر ارزهای جهانی سرانجام در سه روز اخیر نشانههایی از همبستگی و دادوستدهای پرحجم در نمادهای منتفع و متضرر از رشد ارزی را به نمایش گذاشت که میتواند بهعنوان طلیعه افزایش نوسانات در این بازار و جهتگیری نهایی بر اساس سمت و سوی نهایی ارز پس از عبور از دوره پرابهام کنونی تلقی شود. به این ترتیب میتوان گفت یکی از اصلیترین عوامل سنتی موثر بر بورس تهران به میدان آمده تا معادله کمنوسانی را بر هم بزند. در این میان، عملکرد شاخص بورس تهران از ابتدای سال هنوز تغییری را نشان نمیدهد که از سردرگمی معاملهگران همسو با تشدید نوسان ارزی و ابهامات در زمینه سیاستگذاری حکایت میکند. در این میان، نزدیک شدن به موعد تصمیمگیری رئیسجمهوری ایالات متحده درخصوص پایبندی یا خروج از برجام بهعنوان یکی از عوامل نااطمینانی در کوتاه مدت مطرح است که میتواند کماکان سایه احتیاط را بر سر معاملهگران بورس تهران افراشته نگاه دارد.
تحقق یک انتظار دیرینه در بازار موازی
در حالی که فعالان بازار ارز چندان اعتنایی به حال و روز بازیگران تالار حافظ ندارند، در سوی مقابل، بازیگران سهام ناچارند تا همواره نیم نگاهی به تحولات بازار همسایه و تحلیلهای مرتبط با آن داشته باشند. این نیاز از آنجا ناشی میشود که در نهایت قیمت بسیاری از کالاهای تولیدی شرکتها چه صادرکننده باشند و چه نباشند در بلندمدت از نوسانات ارزش ریال پیروی میکند و موجهای تعدیل ارزی همواره با یک تاخیر نسبتا کوتاه، دورههای رونق اسمی (ریالی) را در ابعاد پرشتاب در بورس تهران رقم زدهاند. در هفته جاری نیز پس از تقریبا پنج سال آرامش نسبی، بزرگترین التهاب بازار موازی رقم خورد و تمرکز سهامداران را مانند بسیاری فعالان اقتصادی دیگر به خود معطوف کرد. در اثر این اتفاق، دلار در مقطعی تا بالاتر از ۶ هزار تومان در بازار غیررسمی معامله شد که جهش ۱۵ درصدی را در مقیاس هفتگی نشان میداد؛ هر چند که در دو روز گذشته با اعلام سیاستهای جدید بانک مرکزی، عملا دادوستد در بازار غیررسمی متوقف شد. در این میان، بازار گمانهزنیها و شایعات درخصوص دلایل این اتفاق و چشمانداز آتی همچون همیشه بسیار داغشده و میان تحلیلها بعضا به عوامل متنوع سیاسی و اجتماعی متنوع اشاره میشود. با این حال، واقعیت این است که از لحاظ اقتصادی برای درک علت این نوسانات در تصویر بزرگتر (و نه در قالب توضیح نوسان هفتگی) توضیحات روشنی وجود دارد. واقعیت این است که به دنبال چهار سال پرداخت سود بالا به سپردهگذاران و رشد ۵/ ۲ برابری حجم نقدینگی ریالی در اقتصاد و با عنایت به عدم رشد چشمگیر ورودی ارزی کشور و نیز عدم رشد متناسب تولید ناخالص داخلی (که منجر به عبور ارزش نقدینگی از کل تولید سالانه برای اولین بار در تاریخ معاصر اقتصاد ایران شده است)، مسیر تثبیت قیمت اسمی ارز از ابتدا ناهموار بود. به این ترتیب، هر چه انباشت حجم نقدینگی در اقتصاد بیشتر شد امکان وقوع تعدیل ارزی به دلیل وجود سطح غیر طبیعی پسانداز ریالی در اقتصاد افزایش مییافت و در چند ماه اخیر نیز با سیاست کاهش نرخ سود بانکی و نیز برخی نگرانیهای سیاسی، حجم تقاضا در نهایت تحریک شد و همین مساله باعث تحرک نقدینگی و تضعیف ارزش پول ملی شد. از این رو میتوان انتظار داشت که با تخلیه اثر تعدیل ارزی، در نهایت سطح تعادلی جدیدی در قیمتها ایجاد شود که با واقعیات موجود از جمله حجم نقدینگی و ورودی ارزی سازگار باشد. در این میان، فعالان بورس تهران با توجه به این شرایط در یک سال گذشته کمابیش گروههای منتفع از ریال ضعیفتر را در سبد سرمایهگذاری خود جای دادند و حال با شتاب گرفتن نوسانات ارزی، طبیعتا سرعت تلاطم قیمت سهام در بورس تهران در گروههای مختلف افزایش یافته است؛ مسیری که اگر در نهایت به رشد نرخ ارز آزاد منجر شود برآیند صعودی را با توجه به وزن گروههای منتفع از این متغیر در شاخص کل رقم خواهد زد.
تکرار بورس ۹۱؟
فعالان نه چندان قدیمی بورس تهران وقایع سال ۹۱ را به خوبی به یاد میآورند. در پنج ماه اول آن سال بهرغم رشد تقریبا دو برابری قیمت ارز که از زمستان ۹۰ شروع شد، شاخص کل بورس در محدوده مشخصی متوقف بود که این مساله به تهدیدات سیاسی ناشی از تحریمها و احتمال توقف فروش نفت نسبت داده میشد. با وجود باقیماندن این تهدیدات و حتی تشدید آنها در میانه تابستان و نیز خط و نشان دولت مبنی بر نرخگذاری کالاها و اعلام قیمت ۱۲۲۶ تومانی برای دلار، بر خلاف انتظارات قبلی، بورس تهران ناگهان از لاک دفاعی خارج شد و با رشد چشمگیر بیش از ۶۰ درصدی تا پایان سال مواجه شد. این رشد که در فضای بسیار نامطمئن محیطی اتفاق میافتاد هرچند بسیاری را شگفتزده کرد اما درسهای مهم تاریخی برای فعالان بورس تهران داشت. از این منظر، مشخص شد که جهشهای ارزی حتی در صورتی که نااطمینانی محیطی و مقاومت سیاستگذار در سطح بالایی باشد، میتواند یک محرک قدرتمند رشد قیمتهای سهام کالایی در بورس با فاصله زمانی چند ماهه از تعدیل ارزی باشد. وقایع جاری اقتصاد کشور نیز از جهاتی به اتفاقات سال ۹۱ شبیه و البته شاید از این جهت متفاوت باشد که در آن زمان برجام نیز منعقد نشده بود و اکنون به جز یک طرف، بقیه بر ادامه اجرای توافق تاکید دارند که میتواند به معنی محدودتر بودن امکان فشار اقتصادی خارجی هماهنگ باشد. از این منظر میتوان گفت در صورت ادامه تضعیف ریالی، بورس تهران در آستانه تکرار یک موج مشابه رونق با محوریت سهام شرکتهای کالایی در ابعادی احتمالا کوچکتر از جهش ۹۱ خواهد بود.
سایه حمایتگرایی بر اقتصاد جهان
از درسهای اقتصاد آزاد یکی این است که اگر کشورها بر اساس مزیتهای نسبی خود کالا و خدمات تولید کنند و تجارت را آزاد بگذارند در نهایت کالای بیشتری با قیمت ارزانتری به دست مصرفکننده میرسد و کالای بیشتری هم به مصرفکننده خارجی میفروشند و در نهایت ارزش افزوده کلی بیشتری برای همه طرفها خلق میشود. این اصل ساده، محور تفکر اقتصادی بسیاری از کشورها پس از جنگ جهانی دوم بوده که اتحادیههای تجاری و پیمانهای چند جانبه را شکل بخشیده و باعث رشد جهانی اقتصاد و افزایش رفاه کلی در اقتصادهای پایبند به این اصل شده است. اما سردمدار این تفکر، اخیرا با سکانداری مواجه شده که فلسفهای عکس این اصل دارد و همین موضوع، بازارهای جهانی را نگران کرده است. اقدامات دونالد ترامپ در وضع تعرفهها بر گستره وسیعی از کالاهای چینی که با واکنش تلافیجویانه همتایانش در دومین اقتصاد جهان مواجه شده چند هفتهای است که صدر خبر بازارهای جهانی را به خود اختصاص داده و هر بار نوسانات پردامنه را در بازارهای سهام و در قیمتهای مواد خام متناسب با سر خط خبرها موجب شده است. اکثر تحلیلگران بر این باورند که اینگونه موضعگیریها در نهایت به هدف امتیازگیری بر سر میز مذاکره مطرح میشود و به یک جنگ تجاری تمامعیار منجر نخواهد شد؛ فرضیهای که هرچند احتمال غالبی دارد اما در صورت بطلان میتواند زمینه یکی از جدیترین التهابات عمومی در سطح بازارهای جهانی و قیمتهای کالایی را رقم بزند و از این رو فعالان بورس تهران نیز باید نسبت به پیگیری اخبار آن حساس باشند.
ارسال نظر