یک هفته با تپیکس
ادامه سبزپوشی در بورس تهران
به این ترتیب، فاصله شاخص کل با اوج تاریخی ۸۹۵۰۰ واحدی که قبلا در دی ۹۲ ثبت شده بود به کمتر از ۳ هزار واحد یعنی ۴/ ۳ درصد رسیده است. در صورت ادامه وزش نسیم رونق ملایم کنونی در بازار سهام انتظار میرود تا پیش از پایان سال، فتح قله مزبور و ثبت یک رکورد جدید تاریخی در بورس تهران دور از دسترس نباشد. در این میان، تنها عامل ریسک محیطی عبارت از نااطمینانی موجود در فضای سیاسی ناشی از رویکرد دولت و مجالس آمریکا نسبت به موضوع قرارداد هستهای و نیز وضع تحریمهای جدید علیه ایران است؛ عاملی که برداشت کلی فعالان بازار از برآیند آن در مقطع کنونی عبارت از عدم تاثیرگذاری جدی بر شریان اصلی منافع حاصل از برجام یعنی برقرار ماندن مسیر تجارت خارجی در زمینه صادرات نفت و سایر کالاها است.
سبقت «شیمیایی – نفتی» از «معدنی – فلزی»
معدنکاران و تولیدکنندگان فلزات اساسی در سالجاری گوی سبقت را به لحاظ بازدهی سهام از رقبای خود تا به اینجای کار ربودهاند. بر همین اساس، رشد شاخص فلزات اساسی و کانههای فلزی از ابتدای سال تا کنون به ترتیب برابر با ۴۲ و ۱۷ درصد بوده است. با این حال، گزارشهای شش ماهه این گروه به جز در یک مورد یعنی فولاد مبارکه عموما چنگی به دل نزد به این معنا که بهرغم اعلام تعدیلات مثبت و پوششهای مناسب سودآوری، حاصل کار ضعیفتر از انتظارات قبلی بازار بود. این وضعیت به ویژه در تولیدکنندگان روی و سنگآهن مشهود بود که همگی پس از انتشار گزارشها در هفته جاری روند منفی نسبتا معناداری را تجربه کردند. در نقطه مقابل، عملکرد گروه پتروشیمی و شیمیایی عموما بهتر از توقعات بود و شاخص صنعت شیمیایی با رشد ۴/ ۱ درصدی در مقیاس هفتگی، میزان افزایش خود از ابتدای سال را به بیش از ۹ درصد رساند. به این ترتیب، تولیدکنندگان متانول و اوره به واسطه صعود قیمتهای جهانی و نیز تولیدکنندگان الفین به دلیل انتفاع از ارز دونرخی گزارشهای دلگرمکنندهای را به سرمایهگذاران دادند که با توجه به تداوم عوامل مثبت شامل رشد قیمتهای جهانی و نرخ ارز میتواند طلایه تداوم رونق در این صنایع را ایجاد کند. در همین بخش، تولیدکنندگان دوده شامل دو شرکت کربن و دوده صنعتی پارس هم شگفتیساز شدند و با اعلام تعدیلات مثبت و پوشش سود بالاتر از حد متعارف، سهامداران خود را شادمان کردند. به نظر میرسد دو عامل افزایش قیمتهای فروش و نیز تداوم استفاده از ارز مبادلهای در محاسبه نرخ خوراک عامل اصلی بهبود وضعیت این بنگاهها باشد. برخلاف این تامینکنندگان مواد اولیه، لاستیکسازان گزارشهای ناامیدکنندهای ناشی از کاهش مبلغ فروش و رقابت سخت با رقبای وارداتی به لحاظ حفظ سهم بازار را مخابره کردند که افت قیمت سهام در مقیاس عمدتا بالاتر از ۵ درصد را به همراه داشت. در گروه پالایشی هم با وجود عدم آماده بودن گزارشها، برداشت کلی بازار عبارت از منتفع شدن شرکتها از محل رشد قیمتهای فروش به تبع افزایش نرخ ارز مبادلهای است؛ وضعیتی که منجر به جهش ۳ درصدی شاخص این صنعت در هفته مورد گزارش شد و البته تداوم آن موکول به دریافت اطلاعات مالی شش ماهه است که احتمالا در ماه جاری منتشر خواهد شد.
مصائب وامهای ارزی
در بین گزارشهای شش ماهه یکی از مواردی که برای سرمایهگذاران از همه دردناکتر بود عبارت از تحمیل هزینههای سنگین تسعیر ارز ناشی از بهروزرسانی ارزش وامهای یورویی شرکتها بود. در همین راستا، شرکتهایی مانند آلومینیوم ایران، فولاد ارفع، پتروشیمی شیراز و... به رغم عملکرد مناسب در زمینه عملیاتی، به دلیل تحمیل زیان سنگین تسعیر ارز نتوانستند در آخرین خط صورت سود و زیان یعنی سود خالص عملکرد مناسبی را به سهامداران گزارش کنند. به این ترتیب رشد بیش از ۱۵ درصدی ارزش ارز اروپایی در برابر ریال که عمدتا هم ناشی از تقویت جهانی این ارز است برای شرکتهای ایرانی دردسرساز شده است. با این حال، آنچه به لحاظ تحلیلی میتوان از این روند استنباط کرد این است که در کشورهایی که سابقه تلاطم ارزی دارند، اخذ وام به ارز غیر ملی بهرغم نرخ سود ترجیحی واجد مخاطره زیادی به ویژه در کوتاهمدت است. در بلندمدت هم مقایسه روند ۲۰ سال اخیر نرخ سود وامهای ارزی با ریالی نشان میدهد که در مجموع وامهای ارزی، به دلیل زیان تسعیر، هزینهای برابر و یا کمی بیشتر از وام ریالی در بلندمدت بر شرکتها تحمیل کردهاند که خود گویای بطلان فرضیه ارزان بودن وامهای ارزی در عمل است. در مقطع کنونی نیز به نظر میرسد هم از لحاظ سرمایهگذاران و هم شرکتها احتمال تحمیل زیان تسعیر ارز در صورت اخذ یا حفظ وامهای ارزی کماکان بهعنوان یک سناریوی محتمل در افق میان مدت مطرح باشد.
نااطمینانی جدید کاخ سفید برای بازارها
در بین همه عدم اطمینانهایی که مدیریت جدید کاخ سفید برای جهان ایجاد کرده است یک مورد دیگر هم در هفتههای اخیر به فهرست بلندبالای مسائل موجود اضافه شده است. این مورد که بهطور مستقیم بر بازارهای مالی در سراسر جهان نیز تاثیرگذار است اعلام تصمیم ترامپ درخصوص رئیس آینده بانک مرکزی آمریکا است که احتمالا در ماه جاری اعلام خواهد شد. این تصمیم از آن جهت حائز اهمیت است که گرایشهای پولی رئیس جدید با توجه به حجم انبوه بدهیها در اقتصاد غرب نقشی تعیینکننده در نرخ سود و به تبع آن وضعیت بازارهای سرمایهگذاری خواهد داشت. براساس برخی گمانهزنیها، در بین گزینههای موجود خانم یلن و آقای تیلور شانس کمتری دارند که اولی به دلیل گرایشهای دموکرات و دومی هم به دلیل تمایل به سیاستهای انقباضی کمتر مورد توجه ترامپ هستند.
در عوض، باز هم براساس برخی گمانهها، شخصی به نام «پاول» که اکنون نیز از اعضای هیات مدیریت کمیته باز پولی است شانس بیشتری از بقیه دارد. گرایش ایشان عمدتا به سمت تداوم سیاست نرخهای بهره پایین و تسهیل پولی بهطور نسبی است که مورد پسند رئیسجمهوری فعلی آمریکا نیز هست. در صورت انتخاب وی (یا ابقای خانم یلن) میتوان انتظار داشت دوره انبساطی بانکهای مرکزی به لحاظ سیاست پولی کماکان ادامه یابد؛ در نقطه مقابل، انتخاب فردی مانند تیلور این معادله را دقیقا برعکس خواهد کرد.در این موازنه، طبیعی است که بازارهای سهام و کالایی طرفدار گزینه اول باشند. اتفاقات هفتههای آینده مشخص خواهد کرد که آیا آقای ترامپ این بار بر اساس پیشبینیها عمل میکند یا با ایجاد یک شوک جدید در لحظه آخر و انتخاب فرد طرفدار سیاستهای انقباضی یک شوک مهم به بازارهای مالی وارد خواهد کرد.
ارسال نظر