نوسان قیمتها در بازارهای کالایی شتاب گرفته است
تهدید صنعتی نوسان قیمت کامودیتیها
بهای نفتخام برنت در لحظه تنظیم این گزارش نسبت به مدت مشابه در هفته قبل از آن، 89/ 4درصد افت نشان میدهد. این در حالی است که بهای نفتخام سبک آمریکا نیز در یک هفته گذشته کاهش 6درصدی را ثبت کرده است. این وضعیت در حالی خودنمایی میکند که بازار نفت روز گذشته میل به رشد نرخ را پنهان نکرد، تا جایی که تلاش داشت وضعیت بهتری را به همراه آورد. دادههای مخابرهشده از موجودی انبارها در کنار سیگنالهای مثبت و منفی پیاپی از غرب آسیا همگی بر بازار نفتخام اثر گذاشته است. البته ذات نوسان بهای نفت اتفاق عجیبی نیست و این بازار به کاهش نرخهای شدید در هفتهها و ماههای گذشته عادت کرده است. همچنین این مساله که کرونا دلتا هم در اقصا نقاط جهان با افزایش شیوع روبهرو شده بر بازارها اثرگذار بوده است. در هر حال افت بهای نفتخام در بازارهای جهانی بر سایر بازارهای کالایی نیز اثر میگذارد؛ بنابراین داده جدیدی به ریسکهای بازار افزوده میشود.
روند نزولی قیمتها در بازار نفتخام بر شاخصهای کالایی بیش از سایر بخشها اثرگذار بوده، تا جایی که در یک هفته گذشته شاخص کالایی CRB افت 74/ 2درصدی، شاخص بورس فلزات لندن کاهش 12/ 2درصدی و شاخص کالایی (آتیمحور) GSCI عقبگرد 18/ 3درصدی را تجربه کرده است.تمامی موارد فوق در حالی تجربه شده است که هنوز میتوان گفت روند افزایشی کلی قیمتها در بازارهای جهانی با محوریت بازار کالا افزایشی است و این عقبگردهای مقطعی نمیتواند جریان غالب را تحت تاثیر قرار دهد. البته نگاهی به شاخص کالایی CRB نشان میدهد که از شتاب رشد قیمتهای سابق فاصله گرفتهایم؛ بنابراین بعید نیست که آرامش مقطعی یا تغییر فاز قیمتها رخ دهد. این موارد به این معنی است که ریسکهای جدیدی ایجاد خواهد شد.
ریسک قیمتی برای بسیاری از کالاها اجتنابناپذیر است، آن هم در وضعیتی که اهمیت بهای مواد اولیه برای بسیاری از صنایع مثالزدنی است، ولی برای برخی دیگر قابل تحمل است. این مطلب به این معنی است که جریانهای مختلف صنعتی در جهان از ادبیات متفاوتی تبعیت میکنند، ولی تجربه نشان داده ریسکهای واردشده به یک بازار، به همان بازار محدود نشده و اثر پروانهای آن به سایر بازارها نیز سرایت خواهد کرد. این در حالی است که در ادبیات بازارها نوسان قیمت کالاها اهمیت بسزایی دارد، ولی برای نتیجهگیری عمیق باید به همهچیز توجه داشت.
ریسکهای پر پیچ و خم
انقلاب چهارم صنعتی، تورم رشد اقتصادی منفی در سالهای گذشته، ضریب جذب سرمایه ثابت منفی، کاهش جذابیت سرمایهگذاری، مهاجرت بسیاری از نخبگان و ذهنیت مهاجرت در بین بسیاری از فرهیختگان حتی خانوار، رشد فزاینده علم و تکنولوژی در جهان، نوسان قیمتها در بازار مواد اولیه و تغییر ساختاری تقاضا به سمت کالاهای با کیفیت بالاتر همگی واقعیتهایی هستند که حال و آینده صنعت در کشور را دستخوش تغییر میکنند. این وضعیت و سیگنالهای اثرگذار بر تولید و حجم تولید صنعتی در آینده نهتنها ادامه خواهد داشت، بلکه بسیاری از آنها تغییر مییابد و تعمیق میشود تا آینده پیچیده و شکنندهای را برای ما به ارمغان آورد. اینکه در قلب تغییرات فزاینده در انقلاب چهارم صنعتی قرار داریم، سیگنال مضاعفی است که نیاز به تغییرات عمیق و ماهوی را در فاز تصمیمسازیهای صنعتی به همراه خواهد داشت. تاکنون کتابها و مقالات بسیاری در این حوزه به رشته تحریر درآمده، اما هرچه میگذرد، سیگنالها و دادههای اثرگذار بیشتری بر این وضعیت حکمفرما میشود. در کنار تمامی این موارد باید شیوع ویروس کرونا و رواج سویههای مضاعف آن را بهعنوان یک کاتالیزور برای تغییرات بنیادین در حوزه اشتغال و خدمات به شمار آورد که به ایجاد و نابودی بسیاری از شغلها منتهی شده است. اینکه پس از شیوع ویروس کرونا و قرنطینه سراسری و همچنین کاهش فعالیتهای اقتصادی و خدماتی با رشد نرخ بیکاری، کاهش قیمتها در بازارهای کالایی و تضعیف مخصوص رشد اقتصادی کشورها روبهرو شدیم، نشان میدهد که هنوز اقتصاد جهانی برای رخدادهای پیشبینینشده انعطافپذیری و توانمندی زیادی ندارد و این در حالی است که حمایت دولتها از اقتصادهایشان موجب شده تحرک مضاعفی به فعالیتهای تولیدی اعمال شود و همچنین تحریک تقاضا را به همراه داشته باشد. این مطلب به این معنی است که با مداخله دولتها نظام بازار بسیار سریعتر از حد انتظار به تعادل جدید و دستساخته نائل شد که میتواند نقاط مثبت و منفی بسیاری به همراه داشته باشد. همچنین این مساله که در کوتاهمدت شاهد اثرپذیری مطلوبی از حمایتهای دولتی از اقتصاد بودیم، ویژگی مثبت و مهمی به شمار میرود، اما این نکته که پس از این دوره حمایتی چه خواهد شد و بازارها چه آیندهای را بهاجبار تحمل خواهند کرد، واقعیت مضاعفی است که هنوز نمیتوان بهسادگی به آن پاسخ داد.
این موارد بخشی از ریسکهای احتمالی کوتاهمدت اقتصادی اثرگذار بر کسبوکارها و صنایع است و به نظر میرسد اثر وضعی سیگنالهای حمایتی دولتها از اقتصادهایشان هنوز در بازارها خودنمایی کاملی نداشته است. نخستین خروجی این تغییرات تورم بالای ۵درصدی در اقتصاد آمریکاست، آن هم در شرایطی که روند بهبود اقتصادی این کشور بهقدری شکننده است که نمیتوان از اهرمهای حمایتی به این سادگی و به این زودی چشمپوشی کرد. این ریسک احتمالا در آینده کوتاهمدت و میانمدت اثرات بیشتری بر جای میگذارد تاجایی که باید منتظر قیمتهای بالاتر در بازار بسیاری از مواد اولیه در جهان باشیم که به افزایش قیمت تمامشده منتهی میشود که بر سبد خرید خانوار و مصارف صنعتی آن اثرگذار خواهد شد. حتی شاید رشد اقتصادی برخی کشورها و اقتصادهای نوظهور را دستخوش تغییر کند. به عبارت سادهتر حتی بدون در نظر گرفتن تغییرات تکنولوژی یا شیوع مجدد احتمالی سویههای جدید ویروس کرونا ممکن است بازار مصرف بسیاری از کالاهایی که وزن قیمت مواد اولیه در قیمت تمامشده آن بالاست، با محدودیتهای جدیدی روبهرو شود؛ بنابراین ریسکهای خاص خود را خواهد داشت.