با بررسی عوامل موثر بر صادرات بنگاهها ارائه شد
۷تمرین لیگ صادرات صنعتی
توسعه کمی بنگاهها نمیتواند موجب اشتغال پایدار شود، بلکه عامل اصلی اشتغالزایی، افزایش توان رقابتی بنگاهها و به دست آوردن سهم بیشتر از بازارهای جهانی است. در شرایط فعلی که رقابت در بازار جهانی شدت یافته، لزوم حمایت از بنگاههای بزرگ برای حضور قدرتمندتر در این عرضه بیش از گذشته ضروری است. حال سوال مهم این است که آیا در ایران بین اندازه بنگاهها و عملکرد صادراتی آنها ارتباطی وجود دارد؟
یافتههای تحقیقی نشان میدهد در کنار سایر متغیرهای اثرگذار، متغیر فراوانی نسبی عامل نیروی کار در تولیدات صنعتی ایران متغیر مهمی برای افزایش صادرات است. براین اساس، هر چه سهم از اشتغال بیشتر باشد، سهم از صادرات نیز بیشتر خواهد بود. در نتیجه بنگاهها برای داشتن سهم نسبی بالاتر از صادرات نیازمند بهکارگیری سهم نسبی بیشتری از اشتغال هستند. در این گزارش کلیدیترین عوامل تاثیرگذار بر میزان صادرات بنگاهها مورد ارزیابی قرار گرفته است، سپس هفت راهکار و پیشنهاد برای بزرگتر شدن سبد صادراتی بنگاههای صنعتی ارائه شده است.
شواهد تجربی از عملکرد صادراتی بنگاههای صنعتی کشور نشان میدهد که این عملکرد میتواند به سطح بالاتری افزایش یابد؛ بنابراین بررسی این موضوع در بنگاههای صنعتی ایران ضرورت بیشتری دارد. بنگاههایی که صادرات دارند عمدتا محصولاتی تخصصیتر و با ارزشافزوده بالاتری را تولید میکنند، به هرحال این نتیجهگیریها بهویژه در مورد بنگاههای صنعتی ایران بیشتر شهودی است و برای اثبات و نشان دادن آن باید تحقیقاتی صورت گیرد. اهمیت صادرات و تاثیر آن بر رشد اقتصادی کشور ما و عملکرد نه چندان قابلقبول عملکرد صادرات صنعتی کشور در سالهای اخیر، ضرورت تجزیه و تحلیل عوامل موثر بر صادرات صنعتی در بنگاههای بزرگ صنعتی کشور را دو چندان میسازد. در همین راستا «موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی»، در تحقیق و پژوهشی به بررسی تاثیر عوامل موثر بر صادرات بنگاهها پرداخته است. در این پژوهش چهار پرسش کلیدی «نقش عوامل درونبنگاهی، برونبنگاهی و اندازه بنگاه بر صادرات چیست؟»، «تاثیر هر یک از عوامل درونبنگاهی موثر بر عملکرد صادرات بنگاههای بزرگ به چه میزان است»، «تاثیر هر یک از عوامل برونبنگاهی موثر بر عملکرد صادرات بنگاههای بزرگ به چه میزان است؟» و «در کدام یک از رشته فعالیتهای صنعتی بر حسب کدهای چهار رقمی ISIC رابطه بین مقیاس و عوامل درونی و بیرونی بنگاه با صادرات بیشتر است؟» مطرح شده است.
معنای اندازه بنگاه
مطالعات نشان میدهد ممکن است منبع مزیت رقابتی در داخل بنگاه افزایش یابد. با توجه به منابع سازمانی که میتواند براساس اندازه بنگاه پروکسی (جانشین) باشد، تواناییهای مدیریتی غیرقابل تقلید وجود دارد که میتواند منابع مالی و فیزیکی را به رقابت (موانع ورود) تبدیل کند که در این دیدگاه، اندازه بنگاه بر عملکرد صادراتی موثر خواهد بود. بسیاری از محققان فرض میکنند که بنگاههای کوچک بخش کمتری از فروش خود را به دلیل عواملی مانند منابع محدود، مقیاسهای اقتصادی و ریسک بالا در فعالیتهای بینالمللی صادر میکنند. تاثیر مقیاس اقتصادی میتواند سبب افزایش رقابتپذیری بینالمللی شود. بنگاههای بزرگ میتوانند همچنانکه تولید افزایش مییابد بهطور متوسط هزینههای تولید (هزینه سرانه هر واحد از محصول) را کاهش دهند و متوسط هزینهها را نسبت به بنگاههای کوچکتر کاهش دهند. همچنین در مقایسه با بنگاههایی که محصولات مختلفی تولید میکنند یا جهتگیری به سمت فعالیتهای مختلف داشته باشند، بنگاههای بزرگتر میتوانند از مزایای هزینههای تحقیق و توسعه، تواناییهای ریسکپذیری و احتمالا رفتار تبعیضآمیز قیمت بهرهمند شوند. البته ذکر این نکته ضروری است که اندازه بنگاه افزایش صادرات را تضمین نمیکند.
اشتغال؛ یک عامل کلیدی
بیشک نمیتوان نقش غالب بنگاههای بزرگ را در آمریکا، آلمان، ژاپن و سایر کشورهای صنعتی مثل کرهجنوبی و کشور چین که مسیر توسعه اقتصادی را با سرعت طی میکنند نادیده گرفت، اگر کشورهای پیشرفته توانستند به جایگاه امروزی خود برسند مرهون بنگاههای بزرگ برای دستیابی به تولید در مقیاس جهانی هستند. به بیان دیگر، بنگاههای بزرگ اهمیت منحصر بهفردی در خلق مزیت رقابتی و گسترش صادرات کشورهای متبوعشان داشتهاند. مطالعات نشان میدهد مزیتهای رقابتی کشورهای پیشرفته و تازه صنعتی شده توسط بنگاههای بزرگ کسب شده است. این واقعیت اهمیت رویکرد توانمندسازی بنگاهها را به جای رویکرد افزایش تعداد بنگاهها و شدت رقابت میان آنها را آشکار میکند. توسعه کمی بنگاهها نمیتواند موجب اشتغال پایدار شود، بلکه عامل اصلی اشتغالزایی، افزایش توان رقابتی بنگاهها و به دست آوردن سهم بیشتر از بازارهای جهانی است. در شرایط فعلی که رقابت در بازار جهانی شدت یافته، لزوم حمایت از بنگاههای بزرگ برای حضور قدرتمندتر در این عرضه بیش از گذشته ضروری است و سوال مهم آن است که آیا در ایران بین اندازه بنگاهها و عملکرد صادراتی آنها ارتباطی وجود دارد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آنگاه میتوان به دنبال راهکارهایی برای ارتقای صادرات در بنگاههای بزرگ با هدف توسعه بود. افزایش سهم بنگاههای بزرگ از اقتصاد به معنای خلق یکباره بنگاههای بزرگ دولتی نخواهد بود، زیرا مطالعات نشان میدهد توانمندی سازمانی بنگاههای بزرگ که عامل اصلی تاثیرگذاری این بنگاهها بر اقتصاد ملی از طریق ایجاد مزیت رقابتی، توسعه فناوری و نفوذ و حضور پایدار در بازارهای جهانی بوده، طی فرآیندهایی بلندمدت در درون آنها نهادینه شده است. براساس یافتههای بهدست آمده، ضریب اندازه اشتغال (نماد اندازه بنگاه) رابطه مثبتی با مقدار صادرات بنگاه دارد. اما با بررسی ضرایب اشتغال کل صنعت به تفکیک کدهای چهار رقمی ISIC مشاهده میشود ضریب اشتغال در برخی از صنایع مثبت و در برخی دیگر منفی بوده است. بنابراین برای اینکه بتوان نتایج را بهشیوه قابل فهم و واضحتری تفسیر کرد، صنایع مختلف در دو گروه دارای کدهای مجزا تفکیک شدند. در گروه اول ضرایب اشتغال برای صنایع مورد بررسی مثبت هستند و در مقابل برای گروه دوم منفی بودهاند. میانگین سهم از اشتغال کل برای گروه اول (گروه مثبت) ۶۱ درصد است که بیشتر از میانگین سهم اشتغال گروه دوم (گروه منفی) ۳۹ درصد بوده است. براساس یافتههای قبلی، گروه اول دارای سهم بیشتری از صادرات نیز هستند.
هرچه سهم از اشتغال بیشتر باشد، سهم از صادرات نیز بیشتر خواهد بود. بنابراین با توجه به یافتههای حاصل از بررسی صنایع منتخب، متغیر فراوانی نسبی عامل تولید (اشتغال) در تولیدات صنعتی ایران متغیر مهمی برای افزایش صادرات است. در نتیجه بنگاهها برای داشتن سهم نسبی بالاتر از صادرات، نیازمند بهکارگیری سهم نسبی بیشتری از اشتغال هستند. همچنین ارزیابیها نشان میدهد عدم توانایی رقابت کالاهای ساخت ایران در بازارهای جهانی صرفا بهدلیل گرانی قیمت آنها نیست، بلکه کیفیت پایین کالاها (به استثنای برخی اقلام نظیر فرش) عامل مهمی دیگری در پایین بودن قابلیت فروش آنها است؛ زیرا قدرت رقابتپذیری را حداقل در دو عامل قیمت و کیفیت میتوان خلاصه کرد. بازار مصرف در داخل ایران بسیار وسیع است و بنابراین تولیدکنندگان کالاهای صنعتی لزومی برای تحمل دشواریهای رقابت در بازارهای خارجی را نمیبینند؛ بهویژه اینکه اغلب تولیدکنندگان کالاهای مصرفی در ایران در معرض رقبای خارجی قرار ندارند.
هفت پیشنهاد
با توجه به یافتههای تحقیق که نشان میدهد متغیر فراوانی نسبی عامل نیروی کار در تولیدات صنعتی ایران، متغیر مهمی برای افزایش صادرات است توصیه میشود در ابتدا صنایعی که این ارتباط را تایید میکنند، شناخته شوند و آنگاه در گسترش این صنایع با توجه به افزایش اشتغال صورت گیرد. همچنین نتایج نشان میدهد ۱۰ صنعت ویژه که در آنها عامل تولید اشتغال سهم چشمگیرتری در صادرات داشتهاند شامل؛ تولید فرش ماشینی و موکت؛ تولید انواع رنگ و روغن جلا و پوششهای مشابه و بتانه؛ تولید کود شیمایی و ترکیبات ازت؛ تولید محصولات سرامیکی نسوز عایق حرارت؛ تولید فرآوردههای لبنی؛ بریدن و شکل دادن و تکمیل سنگ؛ تولید سایر محصولات لاستیکی؛ تولید بدنه اتاقسازی برای وسایل نقلیه موتوری و ساخت تریلر و نیم تریلر؛ تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی طبقهبندی نشده در جای دیگر؛ و تولید آلات برنده و ابزار دستی و یراقآلات عمومی است. بنابراین توصیه میشود گسترش این صنایع بهگونهای باشد که افزایش تولید بیشتر برمبنای افزایش اشتغال باشد نه بر مبنای افزایش عامل سرمایه.
با توجه به آنکه در اقتصاد ایران بین اندازه بنگاه و عملکرد صادراتی آنها ارتباط وجود دارد، بنابراین توصیه میشود جهت افزایش صادرات بنگاهها و صنایعی که دارای چنین ارتباطی هستند، شناسایی شوند و آنها با توجه به نیروی کار گسترش یابند. همچنین توصیه میشود کاهش قیمت محصولات تولیدی در کشور با جلوگیری از افزایش قیمت مواد اولیه و هزینههای تامین منابع مالی صورت گیرد تا منجر به افزایش قدرت رقابتپذیری صادراتی صنایع شود.
پیشنهاد میشود افزایش نرخ ارز معادل تورم داخلی و کاهش نوسانات نرخ ارز با افزایش نرخ ارز در قالب سیاستهای ارزی و سیاست تنظیم درست نرخ ارز صورت گیرد تا سبب افزایش قدرت رقابتپذیری صادراتی صنایع شود. نرخ ارز یکی از متغیرهای مهم در زمینه صادرات غیرنفتی محسوب میشود و با افزایش نرخ ارز یا کاهش ارزش پول ملی، میزان صادرات افزایش خواهد یافت. البته تاثیر آشکار نرخ ارز را هنگامی میتوان مشاهده کرد که سیستم کنترل ارزی یا پیمان ارزی وجود نداشته باشد و صادرکنندگان بتوانند ارزهای حاصل از صادرات خود را در بازار آزاد بفروشند ولی با وجود پیمان ارزی که صادرکنندگان را ملزم به فروش ارز حاصل از صادرات به سیستم بانکی میکند تاثیر این متغیر کاهش خواهد یافت. در واقع آشفتگی و نوسان در رفتار نرخ واقعی ارز، تاثیر منفی بر دیگر بخشهای اقتصادی از جمله صادرات دارد. از اینرو نرخ واقعی ارز بهعنوان عاملی به منظور افزایش درجه رقابت بینالمللی کشور و در نتیجه افزایش صادرات خواهد بود.
از سوی دیگر توصیه میشود تشویق سرمایهگذاری، همکاری و مشاوره با بنگاههای بزرگ بینالمللی در فناوری صورت پذیرد تا بخش صنعت ایران بتواند با استانداردهای جهانی هماهنگی داشته باشد، باید بهطور حتم سرمایهگذاری در زمینه فناوری افزایش یافته که در این زمینه سرمایهگذاری خارجی و کمک و مشاوره بنگاههای بزرگ بینالمللی بسیار موثر خواهد بود. همچنین پیشنهاد میشود افزایش بهرهوری و فعال شدن محرکهای اقتصادی ارتقای بهرهوری از طریق توجه به حقوق و پرداختی به نیروی کار و افزایش آن حداقل معادل نرخ تورم صورت گیرد تا منجر به بهبود کیفیت کالا، کاهش قیمت تمام شده تولیدات، افزایش تعهد و تخصص نیروی کار شود.