«دنیای اقتصاد» در بخش دوم تحلیل فروش نفت در بورس انرژی بررسی کرد
سرعتگیرهای صادرات نفت از جاده بورس
در این ارتباط همانطور که روز گذشته نیز گفتیم صادرات نفت خام از بورس انرژی هماکنون به یک هدف استراتژیک برای کشور بدل شده است. بهصورت دقیقتر اگرچه جداشدن اقتصاد از صادرات نفت خام یک هدف طولانیمدت به شمار میرود ولی با توجه به رخدادهای بینالمللی و نیاز به ارز حاصل از صادرات و همچنین افزایش حجم تولید نفت و رشد تولید ناخالص داخلی، هماکنون نیاز مبرمی به صادرات نفت خام وجود دارد و اگر این صادرات از یک بستر رسمی و شفاف برای همه در اقصی نقاط جهان باشد به معنی ناکارآمدی تحریمها در حوزه نفت خام و فرآوردهها بوده و قطعا با عدم موفقیت تحریم، شکست تحریم و تغییر ذهنیت تحریمکنندگان با فرض هزینههای جانبی آن چندان هم دور از ذهن نخواهد بود. در شرایط فعلی کشور اگر صادرات نفت خام از بورس انرژی را یک هدف یا مزیت استراتژیک قلمداد کنیم ذات بررسی این شیوه معاملاتی یا دقتنظر بر نقاط ضعف و سرعتگیرهای احتمالی از مسیر بررسیهای استراتژیک گذر خواهد کرد.
سه مسیر اصلی تحلیل در برنامه ریزیهای استراتژیک
بهصورت کلی در ادبیات غالب استراتژیک در جهان، سه مسیر اصلی برای برنامهریزیها و بررسیها مورد توجه قرار میگیرد؛ استراتژیهای عقلایی یا بررسیهای محیط پیرامونی که به رخدادها و تغییرات محیط مربوط بوده و برنامه ریزیها و بررسیهای استراتژیک را بر پایه رخدادهای اثرگذار بر فرآیندها در محیطهای پیرامونی بررسی میکند. دیگری شیوههای تطبیقی در استراتژی است که به معنی بررسی سرعتگیرهای درونی هر سازمان یا سیستم در مسیر عدم تحقق اهداف است؛ یعنی خود نهادهای درگیر در یک فرآیند استراتژیک از چه محدودیتهایی برخوردار بوده و سازمان با چه سرعتگیرهایی در مسیر نیل به اهداف استراتژیک مواجه است. در نهایت هم شیوههای تفسیری مورد بحث و بررسی قرار میگیرد که بعضا بر پایه علوم شناختی در ابتدا تمامی دادههای داخلی و خارجی اثرگذار بر مسیر تحقق اهداف را بررسی دقیق کرده و سپس با برنامهریزی منعطف به سمت تحقق اهداف به پیش میرود. درخصوص صادرات نفت خام دو رویکرد اصلی عقلایی و تطبیقی از اهمیت بالاتری برخوردار است، زیرا در هر دو فاز شاهد تغییرات سریعی هستیم که میتواند بر موفقیت این شرایط اثرگذار باشد. در بررسیها ابتدا رخدادها در محیط پیرامونی و سپس سرعتگیرهای محیط داخلی را مورد بررسی قرار میدهیم.
بررسی محیط پیرامونی
برای هر معامله صادراتی همچون نفت خام دو مسیر کلی را باید مدنظر قرار داد؛ یکی ویژگیهای فنی و فیزیکی معامله و مباحث کیفی و کمی و حمل و نقل و دیگری وجه حاصل از معامله و نقل و انتقالات ارزی آن.
این دو مسیر در محیطهای خارج از مرزهای کشور مهمترین موارد اثرگذار بر موفقیت معاملات است. نقطه تحویل، مقصد، وسیله و ویژگیهای حملونقل، حجم معامله، امکانات تخلیه و بارگیری در ایران و سایر کشورها ( بانکرینگ) از موارد مورد نیاز برای تحقق معاملات است. در اطلاعیههای اخیر عرضه نفت خام در بورس انرژی نقطه تحویل را سواحل خارک تعیین کرده اگرچه برای محمولههای کوچکتر پتانسیل تحویل کشتی به کشتی (STS) هم وجود دارد. در همین زمینه مدیرعامل بورس انرژی در گفتوگویی با «دنیای اقتصاد» مطرح کرده بود که پس از ثبت معامله امکان تغییر نقطه تحویل هم وجود دارد یعنی در تمام نقاط (مرزی) کشور که امکان تحویل نفت خام وجود داشته باشد با هماهنگی عرضهکننده میتوان محموله را تحویل داد اگرچه در این معاملات کشتی یا وسیله حمل (زمینی یا دریایی) را باید خریدار معرفی کند. این مطلب خود یکی از سرعتگیرهای احتمالی در مسیر صادرات است. بهعنوان مثال وزارت نفت یا شرکت ملی نفت ایران خود از امکان هماهنگی وسیله حمل و نقل و تحویل محموله در مقصد برخوردار هستند. این در حالی است که هزینه بیمه کشتیها در منطقه افزایش یافته و پس از رخدادهای اخیر دشواریهای جدیدی در مسیر حمل و نقل ایجاد شده است. این واقعیت را باید یکی از سرعتگیرهای مهم در مسیر صادرات به شمار آورد که نیاز به بررسی دقیقتر دارد. حال در شرایطی که امکان خرید محمولههای کوچکتر مثلا ۳۵ هزار بشکهای ( کمتر از ۵ هزار تن) در بورس انرژی وجود دارد و در همین ارقام مثلاً دو محموله ۳۵ هزار بشکهای، پتانسیل حمل به سایر مناطق با کشتیهای کوچکتر و انجام عملیات بانکرینگ یا حتی فروش مستقیم وجود دارد، میتوان گفت که این شیوه معاملاتی امکانپذیر است. بهعنوان یک نمونه مشخص در تاریخ ۱۰ اردیبهشت سال جاری از یک میلیون بشکه نفت خام سنگین عرضه شده در بازار صادراتی بورس انرژی، ۷۰ هزار بشکه آن یعنی دو محموله ۳۵ هزار بشکهای مورد معامله قرار گرفت که نشان داد این شیوه معاملاتی امکانپذیر است. از سوی دیگر در صورتی که یک خریدار توانمندی خود را در معاملات به اثبات رسانده مثلا از یک یا چند معامله موفق برخوردار شود این امکان وجود دارد که از توانمندیهای وزارت نفت استفاده حداکثری شده و بخش اعظم عملیات حمل و نقل هم به کمک بخش دولتی صورت پذیرد. البته در این بین این سوال مطرح خواهد شد که وزارت نفت هماینک صادرات نفت خام خود را در ابعاد فعلی چگونه به انجام رسانده و چه امکاناتی خارج از بورس تدارک دیده که در بورس انرژی از آن برخوردار نیستیم. این مطلب قطعا باید روشن و مشخص باشد زیرا ناخودآگاه مشتریان بالقوه به سمت وزارت نفت جذب شده و کشور از امکان افزایش توانمندی یک ابزار استراتژیک محروم میماند. البته نمیتوان در مورد تبعیض بین مشتریان شرکت ملی نفت ایران و بورس انرژی اظهارنظر قاطعی داشت آن هم در شرایطی که این موارد در حوزه بررسیهای تطبیقی جایگیری میکند. نکته دیگر مقصد حمل است. هیچ محدودیتی به جز برای سرزمینهای اشغالی در مورد مقصد حمل درج نشده بنابراین تلاش برای رصد مقاصد و بازارهای جدید برای صادرات محمولهها شاید توجیهپذیر باشد. البته بازار نفت همچون بازار فرآوردهها نیست که بتوان از مقاصد مختلف و بازارهای گوناگون بهره جست اما شرایط به گونهای است که هر امیدی میتواند هم به یک معامله موفق و هم به یک سود منطقی بدل شود. به جز موارد فنی و فیزیکی معاملات، ذات تسویه وجوه از اهمیت بسزایی برخوردار است. هماکنون پتانسیل تسویه وجوه به ارزهای معتبر وجود دارد و پس از پرداخت پیشپرداخت ( ۶ درصد) میتوان تسویه وجوه را با هر ارز دلخواه به انجام رساند. این رویکرد به این معنی است که رهگیری مسیر نقل و انتقالات پول دیگر برای طرفهای خارجی یا دقیقتر آمریکا نه ساده است و نه در برخی معاملات ممکن. بهصورت دقیقتر باید گفت که در معاملات این امکان وجود دارد که به جای تسویه وجوه با توثیق وثایق کافی اقدام به دریافت نفت خام کرد و پس از فروش در زمان مقتضی، مبلغ حاصل از معامله را یا بهصورت ریالی یا بهصورت ارزی به حسابهای معرفی شده واریز کرد. در این شرایط رهگیری مبالغ مخصوصا اگر در چند مرحله پرداخت شود یا حتی با چند ارز مختلف در چند حساب گوناگون صورت بگیرد به معنی غیرممکن بودن رصد نقل و انتقالات مالی خواهد بود آن هم در شرایطی که معاملات گسترده شرکت ملی نفت ایران هم به کمک پیچیدگی فرآیندها خواهد آمد. این وضعیت را باید جدی گرفت زیرا هزینه نقل و انتقالات مالی خود یک واقعیت مهم به شمار رفته و بخشی از درآمدزایی معاملات را به خود اختصاص داده و البته ریسکهای معاملاتی را هم افزایش میدهد. باید به صراحت عنوان کرد بخش خصوصی در معاملات نفت، در فاز اول به فکر منافع خود است که اگر منافع خریدار در حدود منطقی آن با فرض ریسکهای موجود تأمین شود، منافع فروشنده یا همان وزارت نفت و دولت هم تأمین خواهد شد. در این شرایط البته باید در مورد قیمتهای پیشنهادی هم دقت نظر داشت اگرچه تاکنون شاهد انعطاف مثالزدنی وزارت نفت در فاز قیمتگذاری در بورس انرژی هستیم. تجربه نشان داده که هر خریدار واقعی که به بورس انرژی برای خرید نفت خام میَآید همه به کمک وی آمده تا جایی که تلاش میکنند دست خالی از این بازار خارج نشود. این ویژگی مهم را باید قدر دانست و شاید همین داده به معنی مهمترین جذابیت خرید در بورس انرژی خواهد بود.
البته سرعتگیرهای داخلی هم یکی از موانع مهم در مسیر توسعه معاملات نفت خام در بورس انرژی است. دشواریهای پذیرش خریداران نفت خام و الزامات فنی آن یکی از این موارد است که برای بررسی بیشتر آن در روزهای آینده در گفتوگویی با مدیرعامل شرکت سپردهگذاری مرکزی و تسویه وجوه به این موارد خواهیم پرداخت. در هر حال نمیتوان از کنار برخی محدودیتهای دست ساخته یا نامهنگاریهای خاص به سادگی عبور کرد اگرچه برای این موارد هم راهکارهای خاص خود اندیشیده شده است. بهعنوان مثال حتی برای عدم پرداخت پیشپرداخت نیز راهکارهایی همچون معاملات خارج از پایاپای اندیشیده شده است که میتواند نگرانی بسیاری از افراد و خریداران را مرتفع سازد.
در آینده باز هم به این موارد خواهیم پرداخت. در گذشته صادرات نفت خام برای شکست تحریمها اگرچه به یک هدف مهم برای کشورمان بدل شده بود ولی هماکنون باید گفت که تحقق این امر مهم از بورس انرژی خود به یک هدف استراتژیک بدل شده است؛ رخدادی که تاکنون شاید اینگونه نبوده و در وضعیت فعلی تغییرات عمیق در دادههای داخلی و بینالمللی موجب شده تا صادرات نفت خام از بورس انرژی را یک هدف استراتژیک به شمار آوریم. بهصورت دقیقتر در گذشته بورس انرژی یک ابزار برای جذب خریداران بخش خصوصی یا صادرکنندگان و مصرفکنندگان بزرگ در جهان بوده و صادرات نفت از بستر بورس بهعنوان یک رویکرد یا تاکتیک برای حداکثر شدن حجم فروش به کار گرفته میشد ولی هماکنون که دادههای بینالمللی مخصوصا در هفتههای اخیر تغییر جدی داشته، نوسان قیمتها از حالت عادی خارج شده و سختگیریهای احتمالی جدیدی را شاهد خواهیم بود صادرات نفت خام از بورس از یک رویکرد به یک راهبرد بدل شده است زیرا میتواند بخشی از منافع ایران را به سایر کشورها و بخشخصوصی واقعی در اقصی نقاط جهان گره زده و همچنین میتواند بسیاری از دادههای پیدا و پنهان در کشور یا در فرآیندهای صادراتی را شفاف ساخته و از ریسکهای احتمالی فاصله گرفت. در هفتهها و روزهای اخیر شاهد انتقاداتی در مورد کاهش حجم صادرات نفت خام هستیم که انتظار میرود به کمک حمایت واقعیتر از بورس انرژی تمامی این انتقادات هم ناخودآگاه به حاشیه برود.
ارسال نظر