«دنیای اقتصاد» عواملی را که باعث خروج بازارهای پایه از تعادل شدهاند بررسی کرد
عبرتها و درسهای ۲۰۱۸ برای بازارهای کالا
در این رابطه یکی از اشتباهات فاحش در سال گذشته این بود که در ژانویه ۲۰۱۸ نمایندگان کسب و کارهای بزرگ و برخی مقامات دولتی در داووس اعلام کردند که وضعیت بهتر از تصور است اما اینطور نبود. آمریکا ناگهان بدترین سیاستهای اقتصادی تاریخ را در قبال شرکای خود در پیش گرفت. فولاد و آلومینیوم از همین اختلافات با مشکلاتی روبهرو شدند اما این مشکلات به سایر بازارها نیز سرایت کرد. اروپا به سرعت از سیاستهایی که ایالات متحده در قبال آن در پیش گرفته بود آسیب دید. چین آسیب دید. بازار نفت به دلیل خروج ترامپ از برجام و تحریم ونزوئلا دچار تنش شد و افت و خیزهای جدی را تجربه کرد. همه این موارد باعث شد بازارهای کالایی روندهای متفاوت و عجیبی را تجربه کنند. بنابراین اولین موضوع، بروز شکاف بین اقتصادهای بزرگ جهان بوده است. موضوع دیگر مشکلات بودجهای ایالات متحده و تصمیمات فدرال رزرو بود که بازارهای مالی را دستخوش تغییر کرد. این تغییرات اگرچه به سرعت مهار شد اما باعث بروز نگرانیهایی در حوزههای سرمایهگذاری جهانی شد. موضوع دیگر این بود که اقتصاد جهانی به جای تغییر ساختاری عمیقتر و طولانیمدت، تنها از یک رکود اقتصادی معمولی عبور کرد و انرژی اقتصاد دنیا معطوف به مهار موقت یک بحران شد. این مساله باعث شد قیمت فلزات پایه که رفتهرفته به قیمتهای دوره رکود اقتصادی نزدیک میشد بار دیگر احیا شود و روال منظمی به میزان تقاضا و عرضه محصولات پایه برگردد.
در این دوره قیمت مس بهعنوان مثال بار دیگر از مرز ۶ هزار دلار که یک مرز روانی برای این فلز محسوب میشد پایین آمد درحالیکه توانسته بود از ۷ هزار دلار هم عبور کند. همین اتفاق در مورد آلومینیوم، سرب، قلع، محصولات مختلف کشاورزی و نفت و پتروشیمی هم افتاد. قیمت محصولات پتروشیمی و همچنین نفت و فرآوردههای نفتی در این مدت تغییرات و فراز و نشیبهای جدی را تجربه کردهاند که تمام این موضوعات به دلیل ریسکها و اشتباهاتی است که بازارها در تحلیل شرایط کلان اقتصادی داشتهاند. البته هستند کارشناسانی که معتقدند اتفاق سال گذشته یک تغییر مسیر رشد اقتصادی بهطور موقت بود. به عقیده آنها به تعبیر کارشناس موسسه وارتون اقتصاد جهان بعد از بحران ۲۰۰۸ توانسته تا حدی خود را بازیابی کند اما حوادث سال گذشته در اقتصاد دنیا همچون یک کش لاستیکی بود که برای مدتی کشیده شد اما اکنون میرود تا به حالت تعادل خود بازگردد؛ به عبارتی شبیه به یک شوک عمل کرده که البته ساختارها را چندان تغییر نداده است. کارشناسان از سوی دیگر میگویند در عمل در سالهای گذشته بازارها از منظر مالی با رشد خوبی مواجه شدهاند اما در بخش واقعی اقتصاد به جز آلمان، آن انتظاری که میرود محقق نشده است به همین دلیل یک حفره ساختاری در اقتصاد دنیا وجود دارد که تنها با افزایش تولیدات در بخشهای مختلف پر میشود اما آیا ریسکهای فعلی اجازه این امر را میدهند؟ پاسخ فعلا منفی است. البته یک نکته مهم وجود دارد که بازارهای مختلف کالایی و مالی از آن خوشحالند و آن خبر خوب این است که فعلا وضعیت اقتصاد آمریکا خوب است. رشد دستمزد، افزایش مشارکت و اشتغال، بومیسازی تولید و مصرف در برخی کالاهای پایه مثل فولاد و آلومینیوم، سیاستهای حمایت گرایانه در راستای حمایت از تولیدات آمریکایی و... همگی از موضوعاتی هستند که اقتصاد آمریکا را موفق نشان میدهند اما باید گفت در سر دیگر ماجرا اروپا وضعیتی بسیار خطرناک را پشت سر میگذارد و چین در تنگنایی قرار گرفته که چارهای ندارد جز آنکه دست از مبارزه با ایالات متحده بکشد. به عبارتی مشکل اصلی این بار از سمت آمریکا برای بازارهای دنیا بروز نمیکند بلکه مشکل از ناحیه اروپا و چین است که ممکن است دنیا را با شرایط نگرانکنندهای روبهرو سازد.
قبلا هم گفتهایم اکنون انگلستان در میانه کارزار برگزیت است، آلمان در آستانه انتقال قدرت سیاسی است و خروج مرکل میتواند اثرات قابل توجهی بر اقتصاد بر جای بگذارد، جنبش جلیقه زردها مانع از تصمیمات ساختاری در فرانسه شد، اسپانیا با انتخابات مهمی مواجه است و ایتالیا نیز با مشکلات اقتصادی زیادی دست و پنجه نرم میکند. تمام این موضوعات نشان میدهند مخاطرات در کمین اقتصادهای بزرگ دنیا و بالطبع بازارهای مختلف کالایی و مالی است. اما روند بازارهای مختلف حکایت از آن دارد که بازارها با نوسانات مختلفی ناشی از عدم اطمینان در اقتصادهای بزرگ دنیا روبهرو هستند. شاید این به آن معنا است که یا چین و اروپا این توانایی را خواهند داشت که در سال جاری و حتی سال آینده شرایط مساعدی را برای خود ایجاد کرده و بتوانند با بازیابی اقتصادهای خود مانع از بروز مشکلات جدی برای اقتصاد شوند که در این صورت از اواسط امسال بازارهای کالایی با رونق روبهرو میشوند یا برعکس این موضوع اتفاق خواهد افتاد که در این صورت اقتصاد جهان وارد یک دوره رکودی میشود اما این پیشبینیها هیچکدام تا این لحظه قطعی نیستند.
در حال حاضر تولیدکنندگان جهانی فولاد در تلاشند تا مانع افت قیمتها در این بازار شوند زیرا هزینه مواد خام و تولید و... افزایش یافته است. اکنون قیمت قراضه در سراسر جهان افزایش یافته و بهای سنگ آهن نیز بالا است و با توجه به پیشبینی رشد تقاضا برای فولاد انتظار میرود قیمتها افزایش یابند که این موضوع برخلاف برخی پیشبینیهای رکودی است. قیمت نفت نیز باعث میشود بهای محصولات پتروشیمیایی در اقصی نقاط جهان افزایش یابد. پلیمرها اکنون قیمتهای خود را تا حدی باز یافتهاند. قیمت نفتا و خوراک گاز نیز که مدتی بود روند کاهشی چشمگیری را تجربه کرده بود بار دیگر مسیر معکوسی را در پیش گرفته است اما نمیتوان همچنان با قطعیت گفت که این بازارها به مسیر خود برگشتهاند.
ارسال نظر