بازارهای کالایی را از این پس می‌توان به ۳بخش مختلف تقسیم کرد. اول نفت و فرآورده‌ها و حتی محصولات پتروشیمی که بیشترین تاثیر را از رخدادها و ریسک‌های جهانی می‌پذیرند و می‌توانند مهم‌ترین‌ برنده در این بازارها باشد. بخش دوم یعنی کالاهایی که اگرچه با روند مطلوبی در حال رشد نرخ هستند، ولی ریسک‌های بین‌المللی از شتاب سرعت رشد آنها کاسته؛ اگرچه این روند افزایشی با یک فاز تاخیر باز هم خودنمایی خواهد کرد. بازارهای فلزی و فولاد و حتی غلات را می‌توان در این گروه کالایی مورد توجه قرار داد. بخش سوم هم کالاهایی است که با جذابیت چندانی همراه نبوده و همچنین روند کاهشی ممتد و مستمری را تجربه کرده‌اند که می‌توان از کالاهایی همچون شکر و لاستیک، چای، دام زنده، روغن پالم و این قبیل محصولات کشاورزی نام برد. این گروه روند عمومی کلی آنها کاهشی است و از رخدادهای سیاسی یا تغییرات اقتصادی تاثیر چندانی نمی‌پذیرند، بلکه واقعیت‌های معاملاتی و تولیدی در همین بازارهاست که جریان غالب آن را تعیین می‌کند.

در گزارش پیشین در مورد بازارهای جهانی و دورنمای آنها با عنوان «سوخت‌گیری بازارهای کالایی با نفت» به صراحت از دورنمای رشد قیمت‌های جهانی سخن به میان آمد و عنوان شد که بازارها در گام اول با یک عقب‌گرد قیمتی همراه شده؛ ولی مجددا وارد یک فاز رونق مجدد می‌شوند. در گزارش پیشین احتمال رشد قیمت نفت محرک اصلی این بازار به شمار آمد و این مطلب نیز با رسیدن بهای نفت برنت به نزدیکی ۸۰ دلار در هر بشکه محقق شد؛ ولی در کنار آن شاهد افزایش مجدد قیمت‌ها در بازار محصولات کشاورزی نیز بودیم که توانست محرک مشابهی برای بازارهای کالایی حداقل در فاز روانی باشد. این مطلب هم در گزارشی با عنوان «کارنامه مثبت برای بخش کشاورزی جهان» مورد توجه دقیق‌تر قرار گرفت و در آن گزارش بهای گندم به‌عنوان یکی از کالاهای شاخص در بخش کشاورزی بررسی شد و از رشد قیمت‌ این کالا نیز سخن به میان آمد که این سیگنال قیمتی هم دقیقا در بازار دیده شد و حتی در پایان هفته گذشته رشد ۴ درصدی برای گندم نیز به ثبت رسید.

حال که این شرایط به صراحت محقق شده می‌توان به‌صورت دقیق‌تر در مورد دورنمای نرخ‌های پایه سخن به میان آورد. هم‌اکنون بازار به نقطه خاصی رسیده؛ زیرا بخش مهمی از پتانسیل رشد قیمت‌ها خودنمایی کرده ولی هنوز بخش قابل توجهی از آن خودنمایی نکرده است. واقعیت آن است که شاخص‌های کالایی اگرچه بهترین معرف برای گستره بزرگی از بازارهای کالایی در جهان محسوب می‌شود ولی کاربردهای برجسته‌تری هم دارند. یکی از کاربردهای اصلی شاخص‌های کالایی نشانگر بودن این شاخص‌ها برای جریان غالب قیمتی است یعنی در زمانی که شاخص‌ها از رشد حکایت دارند انتظار بهبود نرخ و تقویت آن در تمامی بازارها وجود خواهد داشت؛ حال اگر یک کالا همچون یک فلز از آن روند افزایشی برخوردار نشود به معنی آن است که پتانسیل‌های رشد در حواشی این بازار در حال تجمیع است و می‌تواند به تحریک قیمت‌ها کمک کند.

این در حالی است که جریان غالب متفاوت در برخی از بازارها نیز بعضا مشاهده می‌شود؛ یعنی مثلا در رشد مستمر بهای محصولات کشاورزی در جهان، کالاهایی همچون شکر یا حتی گوشت قرمز می‌توانند از یک روند کاملا متفاوت تبعیت کنند که این سیگنال در نهایت نشان‌دهنده تردید در دورنمای قیمت‌ها به شمار خواهد رفت. این موارد شاید در نگاه اول برای فعالان بازارهای مختلف چندان جذاب نباشد؛ ولی به تجربه ثابت شده است که جریان غالب در اکثریت قریب به اتفاق بازارهای کالایی یکسان است و مثلا با رشد قیمت گندم حتی شرایط جذابی برای افزایش بهای فلزات هم پدید می‌آید؛ رخدادی که در نگاه اول کمی غیرمنطقی به نظر می‌رسد.

دلیل اصلی این شریط را باید تاثیرگذاری واقعیت‌های جهانی بر بازارهای کالایی به‌صورت همزمان به شمار آورد؛ زیرا داده‌های اصلی به نسبت مشخص و معین و محدود بوده ولی بر اغلب بازارها تاثیرات مشخص و تقریبا یکسانی برجای می‌گذارند. هم‌اکنون داده‌های ضد و نقیض بسیاری بر اقتصاد جهان حکمرانی می‌کنند که نگرانی‌های جدی را در بر خواهند داشت.

  ریسک‌های جدید در بازارهای جهانی

به نسبت گزارش پیشین داده‌های کلان بر اقتصاد دنیا تغییر چندانی نداشته یعنی می‌توان گفت که روند افزایشی قیمت‌ها از پتانسیل تداوم مهمی برخوردار شده است. این شرایط با یک فاز تاخیر پیش‌بینی شده خودنمایی کرده و هم‌اکنون در اوایل یک مسیر قیمتی افزایشی جدید هستیم. از سوی دیگر اما و اگرهای سیاسی و ریسک‌های تجاری و فرارسیدن ماه رمضان همگی سرعت‌گیرهای جدیدی در این حوزه محسوب می‌شوند؛ ولی رفتاری دوگانه دارند.

 به‌صورت دقیق‌تر حد تنش در کشورهای غرب آسیا و شبه جزیره کره افزایش یافته و نگرانی‌های تجاری با ایران هم به این روند عمومی دامن زده است. این موارد که در فاز بازارهای مختلف در رشد قیمت نفت خودنمایی کرده می‌تواند در نگاه اول به شتاب رشد قیمت‌ها کمک کرده ولی در کنار آن از روند افزایشی واقعی نرخ در بازارهای کالایی بکاهد؛ زیرا ناآرامی‌های اقتصادی بیش از چیزی که به نظر می‌رسد نتیجه منفی بر بازارهای کالایی برجای می‌گذارند. از سوی دیگر هنوز غرب آسیا در فاز ژئوپلیتیک روی خوش به خود ندیده و مشخص نیست که چه سرنوشتی را برای بازارهای این منطقه رقم خواهد زد. این در حالی است که هنوز خبری از رشد تقاضا برای بازسازی سوریه به گوش نرسیده و تا زمانی که این سیگنال به‌صورت واقعی به بازارها وارد نشود، نمی‌توان از آن به‌عنوان یک محرک نام برد. از طرف دیگر حد تنش در این حوزه اقتصادی مهم افزایش یافته و این روند را با یک تاخیر جدید همراه می‌سازد.

در مورد عراق هم شرایط مشابهی حکمفرماست ولی اوضاع به سمت بهبودی جدید حرکت می‌کند. انتخابات در این کشور به پایان رسیده و تا یک تا دوماه آینده چهره واقعی دولت این کشور مشخص خواهد شد. این مطلب نیز اگرچه با اما و اگرهایی روبه‌رو است ولی می‌تواند در آینده‌ای نزدیک حجم تقاضای مهمی را به منطقه وارد کند؛ آن هم در شرایطی که ماه‌هاست به خاطر مسائل پیرامونی در انتخابات حجم فعالیت‌های عمرانی دولتی به شدت کاهش داشته است. درخصوص نیاز به سرمایه‌گذاری در بازسازی دو کشور عراق و سوریه ارقام مختلفی ارائه شده ولی به نظر می‌رسد روند بازسازی این دو کشور به رقمی نزدیک به ۷۰۰ میلیارد دلار اعتبار نیاز خواهد داشت که می‌تواند یک محرک مقطعی حتی برای رشد اقتصاد جهانی باشد. بحران شبه جزیره کره هم مشخص نیست که به آرامش برسد یا خیر؛ اگرچه مسائل برجامی ایران هم به این شرایط کلی دامن زده است. این در حالی است که اغلب کشورهای غرب آسیا یا به‌صورت مستقیم درگیر ریسک‌های ژئوپلیتیک هستند یا کشورهای همسایه آنها شرایط متعادلی ندارند که در نهایت نگرانی‌های خاصی را ایجاد می‌کند؛ اگرچه پتانسیل بازتولید ریسک‌های جدید منطقه‌ای هم فراهم است. همان‌گونه که عنوان شد این موارد به معنی تداوم رشد قیمت نفت خام و عقب‌نشینی تقاضا در این مناطق است.

  دورنمای بازارهای کالایی

به نظر می‌رسد روند افزایشی ‌قیمت‌ها در بازارهای کالایی ادامه خواهد داشت؛ ولی یک فاز تاخیر جدید در برابر آن ایفای نقش کرده که همچون یک سرعت‌گیر بر بازار تاثیرگذار خواهد بود. این روند کلی به معنای آن است که جریان افزایشی در جهان ادامه می‌یابد؛ ولی از شتاب رشد آن کاسته خواهد شد. از سوی دیگر مناطق مختلفی در جهان با پتانسیل تنش‌های ژئوپلیتیک و حتی رشد روبه‌رو است که می‌تواند آینده مبهمی را پیش روی بازارهای کالایی ترسیم کند. در هر حال جذابیت محسوس بازار نفت خام، هم در شرایط فعلی و هم در آینده موجب خواهد شد تا گردونه اقتصاد جهانی را با خود همراه سازد و همین نکته به معنی تداوم رشد قیمت‌ها است.


مهم‌ترین‌ داده‌های تاثیرگذار بر بازارهای کالایی در جهان

  •   دورنمای مثبت رشد اقتصادی در جهان و برآوردهای مختلف از رشد قیمت‌های جهانی در بازارهای کالایی
  •   نزدیک شدن بهای نفت خام به رکورد ۸۰ دلار در هر بشکه برای نفت خام برنت که به تنهایی محرک مهمی برای حرکت دادن بازارهای جهانی است.
  •   کاهش قیمت گاز طبیعی در جهان به نسبت سال قبل به دلیل افزایش حجم تولید اگرچه در روزهای اخیر رشد قیمت‌های مهمی در این بازار به ثبت رسیده است.
  •   افزایش ارزش دلار آمریکا به نسبت سبدی از ارزهای معتبر و رسیدن به بالاترین سطح از اواخر سال گذشته میلادی در کنار گمانه‌زنی‌های جدی از افزایش نرخ بهره در آمریکا
  •   کاهش قیمت جهانی طلا به کمترین حد از ابتدای سال ۲۰۱۸ میلادی؛ اگرچه این سیگنال بیشتر متاثر از افزایش ارزش دلار در جهان بوده است.
  •   پایین بودن نسبی موجودی انبارها از کالاهای مختلف که سیگنالی برای رشد قیمت‌ها به شمار می‌آید.
  •   افزایش قیمت نفت و رشد هزینه تولید و حمل‌ونقل‌ در اغلب بازارهای کالایی که قیمت تمام شده محصول در مقصد را افزایش می‌دهد.
  •   افزایش شاخص‌های کالایی مطرح در جهان به بالاترین حد از سال ۲۰۱۵ تاکنون
  •   بالابودن نسبی بهای سهام در بازارهای جهانی که خود محرک و حامی قیمت‌های بالا در بازارهای جهانی است.
  •   رشد اقتصادی بالا در کشورهای آمریکا (۹ / ۲ درصد)، چین ( ۸ / ۶ درصد) و اتحادیه اروپا (۵ / ۲ درصد فعلی و ۸ / ۲ درصد در گذشته) و هند (۲ / ۷درصد).
  •   اما و اگرهای پیش‌روی اقتصاد جهانی با فرض بحث‌های جانبی درخصوص ایران و حجم تولید و عرضه محصولات مختلف و نفت خام
  •   تقویت ریسک‌های استراتژیک و ژئوپلیتیک در غرب آسیا و حتی شبه‌جزیره کره
  •   از سر گرفته شدن روند افزایشی در بازار فلزات پایه با محوریت بورس فلزات لندن و همچنین در بازار محصولات کشاورزی
  •   فرارسیدن ماه رمضان که ناخودآگاه حجم تقاضای بخش مهمی از جهان را کاهش می‌دهد. اگرچه پایان این ماه هم با تعطیلات گسترده‌ای در اکثر کشورهای اسلامی در جهان همراه است.
  •   انتظار برای کاهش شدت تنش‌های تجاری بین آمریکا و سایر کشورهای جهان که ریسک‌های اقتصادی در این حوزه‌ها را کاهش می‌دهد.

Untitled-1