پیشنیازهای ورود مفهوم «شاخص فولاد» در گفتوگو با حامد سلطانینژاد بررسی شد
الزام طراحی دماسنج برای بازار فولاد
تعیین مولفه شاخص فولاد هر چند در بطن خود نیاز به ایجاد زیرساختهای لازم و آمادگی برای پذیرش آن را بیش از پیش نشان میدهد، اما در جهت ایجاد شرایط مناسب در این بازار عمل کرده و رفتارهای احساسی را در آن به حداقل خواهد رساند. پیشبینی و دارا بودن چشمانداز که در مفهوم شاخص فولاد مدنظر قرار گرفته از یکسو باعث بازگشت آرامش و ثبات به این بازار شده و از سوی دیگر شرایط را برای جذب بیشتر تقاضا فراهم خواهد میکند. نبود معیار پیشبینی از آینده بازار فولاد چه نتایجی را در این بازار در پی داشته است؟ حامد سلطانینژاد «مدیر عامل بورس کالای ایران» در پاسخ به این سوال به جنبههای متفاوت این موضوع نگاه کرده و پیشزمینههای ایجاد این معیار را در ابتدا تشریح میکند. وی میگوید: بازار فولاد با حضور تولیدکنندههای متعدد، مخصوصا در حوزه مقاطع فولادی، مقداری دستخوش تغییرات مالکیتی است. پروژههایی که در این بازار تعریف شده، پروژههای مختلفی است، بعضا پروژههای کوچکی که در ارتباط با مقیاس آن همیشه صحبت است.
سلطانینژاد در ادامه با اشاره به اینکه بازار فولاد در داخل ایران تحت تاثیر بعضی از صنایع وابسته مانند «مسکن» و «خودرو» است، ادامه میدهد: با توجه به این موضوع بازار متمرکزی برای فولاد نداریم و نمیتوانیم معیاری برای عملکرد این بازار داشته باشیم. حتی در ارتباط با «بازار نقد فولاد» هم برآوردهای دقیقی وجود ندارد. در ارتباط با آن بخش از این بازار که در بورس کالای ایران مستقر است میتوان آمار دقیقی درخصوص تولید، مصرف و صادرات آن به دست آورد، ولی در بسیاری از محصولات دیگر، این اطلاعات وجود ندارد، در این رابطه و درخصوص اینکه بتوانیم برای فولاد شاخص تعیین کنیم یا اینکه یک معیار برای قیمتهای آن داشته باشیم، باید در ابتدا یک «بازار نقد مستمر» داشته باشیم که درخصوص این بازار، بارها صحبت کردهایم که باید بازاری وجود داشته باشد که معاملات در آن بهطور روزانه و مستمر صورت پذیرند. وی ادامه میدهد: این بازار نقدی میتواند در شیوههای متفاوتی همچون گواهی سپرده، عرضههای مستمر روزانه یا قراردادهای آتی یک روزه باشد. پیشنیاز این موضوع این است که «انبارهای مجهزی» در سراسر کشور و نزدیک بازار مصرف داشته باشیم، این موضوع کمک میکند که بازار فولاد شفاف شود و بازاری باشد که بتوان به معیار، اعداد و موجودی آن اتکا کرد که در حال حاضر این شرایط حاکم نیست.
به گفته وی حتی در جلساتی که تشکیل و درخصوص موجودی شمش، عرضه داخلی و میزان کشش صنایع پاییندستی صحبت میشود، برآورد دقیقی وجود ندارد، از این جهت باید این بازار، بازاری متمرکز باشد و حتی معاملاتی که در شبکههای غیررسمی ثبت میشود، یک اضطراری را پیدا کنند که حداقل در شبکههای غیررسمی ثبت شوند و به نوعی این «اجماع اطلاعات» بسیار مهم است. وی در ادامه به موضوع «قراردادهای بلندمدت» اشاره کرده و میگوید: در این رابطه وقتی میخواهیم از آینده پیشبینیپذیری داشته باشیم باید حتما در ارتباط با قراردادهای بلندمدت اطلاع داشته باشیم، ولی متاسفانه در ایران به قراردادهای بلندمدت با نگاهی ریسکآمیز نگاه شده است و فعالان در بازار به نوعی نگران مولفههایی همچون تغییرات و نوسانات قیمتهای بازار جهانی و تحولات بازار بودهاند، بهطوریکه اگر روند مثبتی بر آن حاکم باشد (افزایش قیمتها)، صنایع پاییندستی و اگر منفی باشد (کاهش قیمتها) صنایع بالادستی را نگران میکند.
تمام فعالان بازار نسبت به آینده نگران هستند، بهطوریکه قراردادهای بلندمدتی باید طراحی شود و این قراردادها گرچه تابعیتی از قیمتهای جهانی دارد اما در ادامه باید بتواند تحولات قیمتهای بازار داخل را هم پوشش دهد. از سویی قراردادهای «کشف پریمیوم» که از سوی بورس کالا معرفی شده و در خیلی از بورسهای دنیا هم رایج است، میتواند محمل خوبی در این حوزه باشد، در این قراردادها بر مبنای یک فرمول که تابعی از قیمتهای جهانی است - نه اینکه حتما قیمتهای جهانی بهطور دقیق لحاظ شود - فروشنده و خریدار برای آینده وارد قرارداد میشوند، هر چند تخفیف یا پریمیوم معاملهای که در آینده میخواهند انجام دهند را در یک فضای رقابتی بین خریداران و فروشندهها کشف میکنند.وی ادامه میدهد: اما موضوع دیگر، مقوله «بازیگری سمت تقاضا» است، به این معنا که سمت تقاضا هم باید بتواند در بازار بازیگر و تعیینکننده باشد، کسی که تقاضاکننده یک محصول پاییندستی به مقدار زیاد و برای مدت طولانی است باید بتواند وارد قراردادهای بلندمدت شود و از طرف دیگر باید خودش هم تعیینکننده قیمت باشد.
به گفته وی اگر بخواهیم نگاه کلیتری به بحث شاخص فولاد در بازار ایران داشته باشیم، نبود معیار پیشبینی آینده در بازار فولاد به دلیل عدم تمرکز بازار، نبود قراردادهای بلندمدت و فقدان یک سازوکار بلندمدت در بازار است که این موضوع میتواند با قراردادهای موکول به آینده رخ دهد. سلطانینژاد در ادامه میگوید: در این باره عدهای در بازار وجود دارند که از نوسانات کوتاهمدت و عدم پیشبینیپذیری بازار منتفع میشوند که بهعنوان واسطههای غیرضروری از آنها یاد میشود و علاقهای به شفافیت فعالیتشان ندارند، آنها شاید یک شکل و شمایل تولیدکننده پاییندستی را هم به خودشان بگیرند ولی عموما بعضی از افرادی که بهعنوان تولیدکننده خود را معرفی میکنند در واقعیت سعی میکنند از ابهامات و نبود یک معیار مشخص پیشبینیپذیری در بازار کسب منفعت کنند. درخصوص شکلگیری پیشزمینهها برای طراحی شاخص فولاد در این بازار نیز باید گفت: در ابتدا یک بازار نقد متمرکز وجود داشته باشد و استفاده از این واژه نباید سوء تفاهمی در این رابطه به وجود بیاورد که ما به دنبال حداکثر کردن منافع بورس کالا هستیم و این برداشت که ما میخواهیم همه کالاها را برای معامله وارد بورس کالا کنیم اشتباه است.
این در حالی است که در دنیا هم وقتی معاملاتی خارج از شبکههای رسمی (بورس هم یکی از شبکههای رسمی است) به انجام میرسد، باید حتما به یک جایی گزارش شود و اینگونه نیست که هرکسی هر طور دلش خواست جنسی را به خرید و فروش برساند، چرا که این خرید و فروش به بازار سیگنال میدهد و منافع عمومی را تحتالشعاع قرار میدهد. سلطانینژاد در ادامه در پاسخ به این پرسش که برای جلوگیری از رانتهای اطلاعاتی یا عدم شفافیت در آینده بازار، طراحی این شاخص و دورنمای قیمتی چه نتایجی دارد، گفت: اگر بازار نقد متمرکز داشته باشیم و در اینجا واژه متمرکز یعنی ثبت متمرکز وقایع بازار نقدی؛ تحرکات و فعالیتها خیلی راحتتر خواهد شد. در این رابطه فعالان آن فضایی را هم که برای خودشان و آیندهشان در نظر دارند در بازار نقد انجام میدهند. در ادامه بحث مالیات هم مهم است، در این رابطه باید مشوقهای مالیاتی را به سمتی سوق دهیم که دیگران تشویق شوند قراردادهای نقد و بلندمدت را در فضای رسمی انجام دهند. در واقع نباید ابایی از این وجود داشته باشد که قراردادها در یک شبکه رسمی در حال ثبت است.
ارسال نظر