اعلام دلایل استعفای مدیرعامل سابق بیمه رازی بعد از دوسال
لزوم حفظ احترام سهامداران
این در حالی است که عملکرد مدیران در شرکتهای بیمه طی چند سال گذشته نشان میدهد در شرکتهایی که مدیران نسل قبل حضور دارند عمر مدیریت بیشتر از عمر مدیریت نسل جدید در پستهای کلیدی بیمهگری است. مظلومی خود جزو مدیران جوانی بود که دو سال پیش از پست مدیرعاملی بیمه رازی استعفا داد. البته هیچگاه دلیل اصلی این استعفا یا برکناری بهطوری رسمی اعلام نشد، اما بهطور غیررسمی شنیده شد که اختلافنظر با سهامداران منجر به رفتن وی از بیمه رازی شده است.
پس از گذشت دو سال، مظلومی درباره دلیل استعفای خود از بیمه رازی توضیح داد: ۱۰ سال در این شرکت خدمت کردم. از ابتدای تاسیس شرکت مذکور، جزو مدیران و حدود هفت سال نیز مدیرعامل بودم که تقریبا بهعنوان یک دوره مدیریت طولانی مدت تلقی میشود. خوشبختانه برخی از شاخصهای قابل اندازهگیری عملکرد در صنعت بیمه ثبت میشود و تقریبا همه فعالان صنعت بیمه وضعیت بیمه رازی در پایان سال ۸۸ و پایان سال ۹۵ را میتوانند بهیاد آورده و مقایسه کنند.
وی ادامه داد: اشکالات زیادی هم بود که در آن دوره نتوانستیم حل و فصل کنیم، ولی در مجموع عملکرد مناسبی داشتم اما در آن مقطع حس کردم که عملکردم مورد رضایت سهامداران اصلی شرکت نیست؛ بنابراین برای حفظ حرمتها و احترامی که برای مجموعه سهامداران و هیاتمدیره قائل بودم ترجیح دادم دستشان را در انتخاب مدیر جایگزین، باز بگذارم.
مظلومی در پاسخ به این پرسش که بعد از گذشت دوسال از استعفا آیا فکر نمی کنید، راهی غیر از استعفا هم بود و میتوانستید با سهامداران تعامل کنید، یادآور شد: بعضی وقتها بهترین راه اثبات عملکرد آدمها «کنار رفتن» است. حفظ حرمت و احترام و روابط انسانی از نظر من در بالاترین جایگاه قرار دارد، سهامداران شرکت مذکور در طول ۱۰ سالی که در آن شرکت بودم احترام فراوانی به من گذاشتند.
مظلومی که اینک مدیرعامل بیمه تعاون است در پاسخ به پرسشی مبنیبر اینکه «شما جزو مدیران جوانی بودید که بحث نسل سوخته را در صنعت بیمه مطرح کردید و اینکه فضا برای حضور جوانان در عرصه مدیریت بیمه فراهم نیست، با توجه به شرایط کنونی شرکتهای بیمه از منظر عدمثبات مدیریت، چرا عمر مدیریت جوانها در بیمههای خصوصی اندک است» یادآور شد: وقتی از ژاپن نام میبریم شما بهیاد برندهایی مانند تویوتا، هوندا، سونی، پاناسونیک، میتسوبیشی و صدها برند مشهور و معتبر دیگر میافتید، همینطور کشورهایی مانند آلمان، ایتالیا، فرانسه، سوئیس، فنلاند، هلند، سوئد و... هر کدام یادآور برندهای بسیار مطرح جهانی هستند. سوال این است که چرا نام ایران در سطح بینالمللی معرف و بیانگر هیچ شرکت یا برند معتبری نیست، چرا شرکتها در آن کشورها موفق میشوند، ولی در ایران هیچ شرکتی به یک برند قوی جهانی تبدیل نمیشود؟ اعتقاد دارم که دلیل اصلی این موضوع در انتخاب مدیران کسبوکارها است. در آن کشورها مدیران براساس عملکردشان انتخاب یا ابقا میشوند نه براساس دوری و نزدیکی به افراد و روسا. متاسفانه در برخی موارد در ایران، مدیران براساس شنیدهها و گفتههای این و آن برکنار میشوند و نه براساس عملکردشان. در چنین شرایطی عمر مدیریت در شرکتهای ایرانی بسیار کوتاه است.
او درباره تاثیر تجربه در تعامل با سهامداران توضیح داد: قطعا تجربه عامل بسیار مهمی برای انتخاب مدیران است ولی تجربهای که مرتبط با بنگاه مورد نظر باشد ممکن است شخصی در اداره یک سازمان و شرکت دولتی عملکرد موفقی داشته باشد، اما آیا این فرد برای اداره یک شرکت بیمه خصوصی مناسب است؟
مظلومی ادامه داد: اتفاقات چند سال اخیر نشان داده که مدیریت در بخش خصوصی کاملا با مدیریت دولتی متفاوت است. در طول چند سالی که با بیمهگران بینالمللی در ارتباط بودهام متوجه شدم که مدیران ارشد شرکتهای موفق کسانی بودند که کار در صنعت بیمه را از پایینترین سطوح شروع کرده و پلهبهپله مدارج ترقی را طی کردهاند.
به گفته او، تعامل با سهامداران نیز قطعا لازمه موفقیت یک مدیر است. اداره شرکت بیمه یک نوع هنر مدیریت است. هنر مدیریت به این دلیل که مدیر ارشد یک شرکت باید بهگونهای مدیریت کند که همزمان بتواند رضایت همه ذینفعان را بهدست بیاورد؛ رضایت بیمهگذاران، زیاندیدگان، کارگزاران و نمایندگان، کارکنان و مدیران، سهامداران و در نهایت نهاد ناظر. این نوع مدیریت نیازمند تجربه، دانش، تخصص و مهارتهای مدیریتی است و مدیرانی که از بیرون از صنعت وارد مدیریت شرکتهای بیمه میشوند، به همین دلایل معمولا نمیتوانند موفق باشند.
مدیرعامل بیمه تعاون در پاسخ به این سوال که «هماکنون سه شرکت بیمه با سرپرست اداره میشود، دلیل این تغییرات ناگهانی مدیران را چه میدانید، گفت: بیمهگری پیچیدهترین نوع خدمات مالی است و اصلا قابلمقایسه با نوع مدیریت در بانکها نیست. در کشورهای توسعه یافته ملاحظه میکنیم که شرکتهای بیمه جزو سهامداران عمده بانکها هستند ولی در ایران این موضوع برعکس است. شرکتهای بیمه اگر درست اداره بشوند این قابلیت را دارند که به سرمایهگذاران عمده بازار سرمایه و سهامداران عمده بانکها تبدیل شوند. عدمآشنایی با ماهیت عملکرد شرکتهای بیمه و انتظار تامین مالی در برخی از بانکهایی که سهامدار شرکتهای بیمه هستند از جمله دلایل جابهجایی مدیران شرکتهای بیمه است. تامین مالی پروژههای سهامدار در یکی از شرکتهای بیمه باعث نابودی شرکت مذکور و لطمه جبرانناپذیری به صنعت بیمه شد که همه در جریان آن هستیم ولی همانطور که در پاسخ سوال قبلی مطرح کردم، گفتهها و شنیدهها باعث جابهجایی مدیران میشود، نه عملکرد آنها، به همین دلیل شاهد تغییرات سریع در شرکتهای بیمه هستیم.
ارسال نظر