آزمون دموکراسی

لحن سنجیده و ابهام عامدانه‌ آقای کاست نیز در مدیریت این ترس‌ها بی‌تاثیر نیست. او در گفت‌وگو با اکونومیست مدعی است کسانی که غیرقانونی وارد شیلی شده‌اند، حق انتخاب دارند؛ یا اکنون آزادانه و با اموالشان بروند، یا بعدا بدون آنها. او زیرکانه از به کار بردن واژه «اخراج» طفره می‌رود و می‌گوید: «هرکس باید آزادانه تصمیم بگیرد. می‌دانم دشوار است، اما ما ناچار به اجرای قانونیم.»

پیروزی آقای کاست که عمدتا وام‌دار هراس عمومی از جرم و جنایت و سیل مهاجران است، تقریبا قطعی به نظر می‌رسید. نظرسنجی‌ها او را حدود ۱۵درصد جلوتر از خانم خارا نشان می‌دادند. اگر گابریل بوریک، رئیس‌جمهور فعلی، چپ‌گراترین رهبر شیلی از زمان بازگشت دموکراسی در سال ۱۹۹۰ بود، کاست راست‌گراترین آنها خواهد بود. وعده‌های او شامل اخراج مهاجران، ساخت زندان‌های فوق‌امنیتی و انقباض شدید بودجه است. در بسیاری از کشورها چنین سیاست‌هایی زنگ خطر تضعیف دموکراسی و حاکمیت قانون را به صدا درآورده است، اما کاست وعده می‌دهد که ثابت کند لزوما چنین سرنوشتی در انتظار شیلی نیست.

شیلی در حال عبور از دورانی پرالتهاب است. اعتراضات خیابانی گسترده سال ۲۰۱۹ که با افزایش بهای بلیت مترو جرقه خورد و با خشم ناشی از نابرابری شعله‌ور ماند، بوریک را در سال ۲۰۲۱ با وعده «تاسیس دوباره شیلی» و تدوین قانون اساسی جدید به قدرت رساند. اما مجمع قانون اساسی متنی چنان آرمان‌گرایانه تدوین کرد که مردم شیلی قاطعانه دست رد به سینه آن زدند. تلاش دوم به رهبری محافظه‌کاران نیز سرنوشت بهتری نداشت.

در این خلأ، ترکیب مهاجرت، ناامنی و رکود اقتصادی، رأی‌دهندگان را به سمت راست‌گرایان هل داده است. از جمعیت ۲۰‌میلیونی شیلی، ۲‌میلیون نفر مهاجرند و حدود ۳۳۷هزار نفر که تقریبا همگی پس از سال ۲۰۱۸ وارد شده‌اند، فاقد مدارک قانونی هستند. رشد سریع نرخ جرم و جنایت، به‌ویژه جنایات فجیع گروهی، جامعه را دچار هراسی کرده که ابعاد آن از واقعیت فراتر رفته است. در یک نظرسنجی بین‌المللی میان ۱۴۴ کشور، مردم شیلی ششمین ملتی هستند که بیشترین ترس را از پیاده‌روی شبانه دارند؛ بسیار هراسان‌تر از مکزیکی‌ها یا حتی مردم مالی که درگیر جنگ داخلی‌ هستند. این در حالی است که امنیت شیلی تقریبا هم‌تراز ایالات متحده است، قتل‌ها در چند منطقه‌ خاص متمرکز شده و نرخ آدم‌کشی رو به کاهش است. با این حال، مهاجران اغلب بدون شواهد کافی مقصر اصلی این ناامنی قلمداد می‌شوند.

این سومین تلاش کاست برای تصاحب کرسی ریاست‌جمهوری بود. او اگرچه با رهبران راست‌گرا در سراسر جهان پیوند دارد، اما هویت سیاسی‌اش کاملا بومی و شیلیایی باقی مانده است. محافظه‌کاری او آینه‌ تمام‌نمای بخشی از نخبگان سنتی کشور است؛ مخالفت مطلق با سقط جنین و حتی مخالفت با استفاده‌ همسرش از روش‌های پیشگیری از بارداری. او زمانی گفته بود که آگوستو پینوشه، دیکتاتور نظامی سابق، اگر زنده بود به من رای می‌داد. گرایش‌های بازار آزاد او کلاسیک است، اما در مبحث مهاجرت، پا جای پای دونالد ترامپ می‌گذارد.

او وعده‌ تشکیل یک «دولت اضطراری» را داده که اولویتش نه ارزش‌های اجتماعی او، بلکه سه‌گانه‌ مهاجرت، امنیت و اقتصاد خواهد بود. باید انتظار داشت سربازان و پهپادها برای مسدود کردن مرزها اعزام شوند و احتمالا تصاویر اخراج‌شدگانی که به اجبار سوار هواپیما می‌شوند، رسانه‌ای خواهد شد.

اما واقعیت میدانی پیچیده‌تر است. ونزوئلا از پذیرش اخراج‌شدگان سر باز می‌زند و بعید است این رویه تغییر کند، مگر آنکه ترامپ موفق به برکناری نیکلاس مادورو، دیکتاتور تثبیت‌شده‌ آن کشور شود. کاست اصرار دارد که این مانع را رفع خواهد کرد. حتی در آن صورت، برنامه‌ریزی و سازماندهی اخراج این جمعیت عظیم چالش‌برانگیز است. شیلی در سال ۲۰۲۴ بیش از ۱۲هزار حکم اخراج صادر کرد اما تنها توانست ۱۱۰۰ نفر را عملا از کشور خارج کند؛ یعنی حدود سه نفر در روز. حتی اگر کاست سرعت این روند را ده برابر کند، پاک‌سازی کامل ۳۳۷هزار مهاجر غیرقانونی سه دهه زمان می‌برد. او البته مدعی است بسیاری پیش از روی کار آمدن او، خودشان کشور را ترک می‌کنند و کار او آسان می‌شود؛ ادعایی که صحت آن در‌هاله‌ای از ابهام است.

کاست تلاش می‌کند عنصر «زور» را در اخراج‌ها کم‌رنگ جلوه دهد و می‌گوید: «رویکرد ما روشن است؛ خشونت نه، فقط اجرای قانون. لازم نیست مسلحانه دنبال کسی بگردم، خودتان پیش من خواهید آمد.» ایده‌ او این است که مهاجران غیرقانونی هنگام استفاده از خدمات عمومی شناسایی شوند و به اردوگاه‌های بازداشت منتقل گردند تا نوبت اخراجشان برسد؛ طرحی که هزینه‌ سنگینی دارد. کارشناسان معتقدند او برای مدیریت ابعاد بحران ناچار به قانونی کردن وضعیت برخی از مهاجران خواهد شد، هرچند خودش این احتمال را قویا رد می‌کند.

برنامه‌های امنیتی او مصداق بارز سیاست «مشت آهنین» است؛ احکام سنگین‌تر و زندان‌های فوق‌امنیتی با سلول‌های انفرادی برای تبهکاران حرفه‌ای. از آنجا که زندان‌های فعلی با ۱۴۰درصد ظرفیت کار می‌کنند، ساخت زندان‌های جدید اجتناب‌ناپذیر است. با این وجود، شیلی هم‌اکنون سومین نرخ زندانی در آمریکای جنوبی و یکی از بالاترین نرخ‌ها در جهان را دارد. پیشنهاد جنجالی دیگر کاست، اعزام ارتش برای کنترل مرزها و گشت‌زنی در کانون‌های جرم‌خیز است؛ اقدامی که با توجه به حافظه‌ تاریخی شیلی از دیکتاتوری نظامی، حساسیت‌برانگیز است.

شاید این سیاست‌ها بتواند احساس امنیت را افزایش دهد، اما کاهش پایدار جرم نیازمند راهکارهای هوشمندانه‌تری است که در برنامه‌ کاست جایگاه کم‌رنگی دارند؛ جمع‌آوری اطلاعات دقیق از باندها، برنامه‌های پیشگیرانه برای جوانان در معرض خطر و بازپروری زندانیان برای بازگشت به جامعه.

در عرصه‌ اقتصاد، مانیفست او با حرارت تمام طرفدار بازار آزاد است و تصریح می‌کند: «دولت شغل و ثروت نمی‌آفریند، دولت نابود می‌کند.» او وعده داده مجوزها را تسهیل کند، مالیات شرکت‌ها را کاهش دهد و ظرف ۱۸ماه، ۶‌میلیارد دلار (معادل ۷درصد بودجه) از هزینه‌های عمومی بکاهد، بدون آنکه به رفاه عمومی دست بزند. بسیاری از اقتصاددانان این وعده را خیال‌پردازانه می‌دانند. اگرچه انضباط مالی پس از سال‌ها کسری بودجه ضروری است، اما با توجه به بدهی پایین دولت، چنین انقباض شدیدی می‌تواند موتور رشد اقتصادی را خاموش کند. با این حال کاست مدعی است اقتصاد تحت مدیریت او سالانه ۴درصد رشد خواهد کرد؛ رقمی بسیار بالاتر از پیش‌بینی ۲.۴درصدی برای سال ۲۰۲۵. آندرس ولاسکو، وزیر دارایی سابق، معتقد است دلیلی برای باور به چنین تغییری در نرخ رشد وجود ندارد.

خورخه کایروز، مغز متفکر اقتصادی کاست و نامزد وزارت دارایی، اگرچه مشتاق حذف بوروکراسی است، اما بیشتر به یک مشاور مدیریت عمل‌گرا شباهت دارد تا یک بنیادگرای بازار آزاد نظیر خاویر میلی در آرژانتین. او می‌گوید: «مشکل اصلی دولت، مدیریت است.» 

کاست در کنگره اکثریت را نخواهد داشت. او احتمالا برای طرح‌های امنیتی و مهاجرتی خود همراهی کافی را جلب خواهد کرد، اما قانون‌گذارانِ اغلب سرکشِ شیلی ممکن است در برابر سیاست‌های رادیکال‌تر او، نظیر مداخله ارتش، مقاومت کنند. نگرانی تحلیلگران بیشتر معطوف به واکنش او در برابر ناکامی‌هاست. کارولینا توها، سیاستمدار چپ میانه، هشدار می‌دهد که استراتژی کاست «بی‌اعتبار کردن، تمسخر و انگ‌زنی به مخالفان است و زوال دموکراسی دقیقا از همین نقطه آغاز می‌شود». کاست اما مدعی است می‌توان هم در برابر جرم و مهاجرت سرسخت بود و هم دموکرات باقی ماند. به نظر می‌رسد او به‌زودی فرصت خواهد یافت تا عیار این ادعا را در عمل بسنجد.