تفاوتهای کلان علم و عمل در عرصه اقتصاد
در حالی که اقتصاد خرد به تجزیه و تحلیل رفتار واحدهای کوچک مصرفکننده و تولیدکننده میپردازد، در اقتصاد کلان تحولات بخشهای مختلف اقتصاد در سطح کلان و کلی مورد توجه و تعمق قرار میگیرد. با این وصف، مبنای تحلیلهای این دو شاخه اقتصاد در برخی موارد متفاوت است. در اقتصاد خرد، بهخصوص در بخش مصرفکننده، مفروضات اولیه، ذهنی و غیرکمّی است؛ اما تجزیه و تحلیل آنها با استفاده از ابزار ریاضی و به صورت کمّی انجام میشود. در مقابل، در اقتصاد کلان موضوعات عینیتر، ملموستر، و قابلسنجشتر هستند. به همین دلیل (عمدتا) در سطوح کارشناسی برای دانشجویان، فهم و تحلیل موضوعات اقتصاد خرد قدری نامانوستر و ذهنیتر و بنابراین دشوارتر تلقی میشود.
۲. با توجه به پایهای و مبنایی بودن این دو شاخه علم اقتصاد، ضروری است که در همه مقاطع تحصیلی رشته اقتصاد، این دروس را استادان متبحر، مسلط و باتجربه تدریس کنند تا هم مبنای فهم عمیق دانشجویان شود و هم تحولات اقتصادی کشور با استناد به مبانی نظری علم اقتصاد بهتر مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. واضح است که همه تئوریهای علمی، اعم از علوم تجربی و علوم انسانی بر فروضی استوارند. به همین دلیل تئوریهای علمی باید با در نظرگرفتن مفروضات تئوریها مورد بهرهبرداری قرار گیرند. این اصل در علوم انسانی بهطور اعم و در علم اقتصاد، به طور اخص که در جوامع مختلف ممکن است مفروضاتی متفاوت داشته باشند بیشتر مورد تاکید قرار میگیرد.
به همین دلیل است که تحلیلهای بسیاری از استادان و دانشجویان اقتصاد که این امر مهم و اصولی را در نظر نمیگیرند بعضا با واقعیتهای کشور سازگاری چندانی ندارند. این ناسازگاری وقتی مشکلساز میشود که این گروه از تحلیلهای ناسازگار مبنای تصمیمگیری و تخصیص منابع سیاستگذاران و تصمیمگیران کشور قرار گیرد. همین امر باعث شده است تا اقتصاد کشور تاکنون از توصیههای این گروه از اقتصاددانان لطمات و خسارات جدی ببیند. این مشکل البته در مبانی نظری اقتصاد کلان در مقایسه با اقتصاد خرد که احتمال متفاوت بودن مفروضات آن در شرایط بومی کشورها وجود دارد، بیشتر است. به همین دلیل تدریس این دروس به دانشجویان بهخصوص در ایران که مفروضات غیراقتصادی موجود با مفروضات مبنایی تئوریهای اقتصاد خرد و کلان تفاوتهایی دارد، باید با دقت و تعمق بیشتری صورت پذیرد.