حکایت اقتصاد در دانشگاه‌های ایران

درس اقتصاد دوران دبیرستان صرفا برخی از مفاهیم کلی علم اقتصاد را تدریس کرده و وارد مباحث پیچیده ریاضیاتی و آماری این علم که از قضا بسیار مهم بوده و به‌‌نوعی ابزار کار این علم است، نمی‌شود. همین موضوع باعث می‌شود تا دانش‌‌آموزان برای انتخاب رشته اقتصاد به عنوان رشته دانشگاهی خود با این دیدگاه که علم اقتصاد بیشتر با مفاهیم سروکار دارد و ریاضیات بسیار کمی در آن دخیل است، وارد این رشته شوند. پس از ورود به دانشگاه، نخستین واحد درسی که به‌طور جدی به‌‌ موشکافی علم اقتصاد می‌‌پردازد، اقتصاد خرد است و دقیقا همین‌‌جا است که مشکل دانشجویانی که دیپلم انسانی دارند، بروز پیدا می‌کند. آنها باید در مواجهه با مسائل اقتصاد خرد با ریاضیاتی دست‌‌وپنجه نرم کنند که دانشجویان دارای دیپلم ریاضی و تجربی، در طول چهارسال دبیرستان آن را فراگرفته‌‌اند اما آنها باید این مباحث ریاضی را در دو یا سه ترم بیاموزند. همین موضوع باعث می‌شود تا دیدگاه این دانشجویان نسبت به اقتصاد و مخصوصا شاخه خرد آن تغییر پیدا کند و بعضا به فکر انصراف از این رشته نیز بیفتند. اما درباره اقتصاد کلان شرایط متفاوت است، چراکه دانشجویان پس ‌‌از گذراندن چند ترم ابتدایی و آموختن نسبی ریاضیات موردنیاز، وارد مباحث کلان می‌شوند. ازطرفی چون در اقتصاد کلان پای تحلیل نیز به میدان می‌‌آید، شرایط با اقتصاد خرد متفاوت می‌شود و دانشجویان، به‌‌خصوص آنهایی که دیپلم انسانی دارند، ارتباط بیشتری با آن برقرار می‌کنند.

درکل می‌توان گفت مشکل بیشتر از آنکه مربوط به اقتصاد خرد یا کلان باشد، مربوط به فراگرفتن ابزار آنها یعنی ریاضیات و آمار است. اما چرا در تحصیلات تکمیلی، موضوع بیشتر پایان‌‌نامه‌ها اقتصاد کلان است و نه اقتصاد خرد؟ باید توجه داشت که دانشجویان برای نوشتن پایان‌‌نامه‌های خود به داده‌های آماری معتبر نیاز دارند و در کشور ما داده‌های کلان اقتصادی بیشتر در دسترس هستند و جمع‌آوری آن بسیار راحت‌‌تر است.  اگر یک دانشجو بخواهد درباره یک موضوع خرد پایان‌‌نامه بنویسد و مثلا یک بنگاه تولیدی را بررسی کند، معمولا باید زحمت جمع‌آوری آمار و داده‌ها را به جان بخرد و به سراغ بنگاه‌هایی برود که آمارهای منظم و معتبری داشته باشند و البته حاضر باشند که این آمارها را در اختیار یک دانشجو بگذارند. مسلما پیدا کردن چنین نمونه‌هایی در کشور ما بسیار مشکل است. موضوع دیگر آن است که در ایران، به میزانی که موضوعات کلان اقتصادی برجسته هستند، موضوعات خرد برجسته نبوده و در دانشگاه‌ها و پژوهشکده‌ها، تمرکز بیشتر بر تحولات اقتصاد کلان است و همین موضوع باعث می‌شود تا پایگاه‌های آماری مانند مرکز آمار و بانک مرکزی بیشتر به سراغ جمع‌آوری این دسته از آمارها بروند و طبعا دانشجویانی که درحال نوشتن پایان‌‌نامه هستند، با انتخاب موضوعات کلان، کمتر در جمع‌آوری داده به مشکل می‌‌خورند چراکه داده‌های موردنیاز خود را از قبل جمع‌آوری شده می‌‌بینند. ازطرفی همین رویکرد کلان‌‌محور و دولت‌‌محور اقتصاد ایران باعث می‌شود تا استادان دانشگاه‌ها نیز، دانشجویان را بیشتر به انتخاب موضوعات کلان سوق دهند و به‌‌همین دلیل پایان‌‌نامه‌های با موضوعات اقتصاد خرد در اقلیت باشند.