ساختارهای پیش‌نیاز

متاسفانه در سال‌های اخیر، عمده شرکت‌ها، خصوصا شرکت‌های تولیدی و دانش‌‌‌بنیان با مشکل جدی تامین منابع روبه‌‌‌رو بوده‌‌‌اند. کندی و سخت‌‌‌گیری سیستم‌های بانکی اکثر کشورهای دنیا در اعطای تسهیلات و حمایت‌‌‌های لازم، سبب شده است تا ضرورت استفاده از ابزارهای نوینی نظیر تامین مالی جمعی بیش از همیشه احساس شود. این مساله در کشور ما به دلیل کسری بودجه دولت و نقدینگی سنگین جاری در بازارهای سوداگرانه، اهمیت ویژه‌‌‌تری دارد.  به لحاظ امکان اجرایی‌شدن کرادفاندینگ در کشور نیز باید به این موضوع اشاره کرد که پس از صدور مجوز تامین مالی جمعی از سمت فرابورس ایران در سال ۱۳۹۹، توجه‌ها به این امر روزافزون شده و قوانین مربوطه نیز دامنه شمول گسترده‌‌‌تری به خود دیده‌اند. اجرای موفق صفر تا صدی یک پروژه تامین مالی جمعی در سکوی کارن‌کراد و در اسفندماه ۱۳۹۹ را می‌توان سرآغازی برای رواج استفاده از این روش تامین مالی و سرمایه‌گذاری دانست.

به نظر می‌رسد، ریل‌‌‌گذاری‌‌‌های قانونی تامین مالی جمعی در خلال سال‌های ۹۷ به بعد، توانسته است سوابق غیرمتشکل و غیررسمی پیش از این را به حالتی منسجم و قوام‌‌‌یافته تبدیل کند.

یکی از اقدامات حمایتگرانه‌‌‌ای که می‌تواند نقش پررنگی در توسعه این اکوسیستم داشته باشد، صدور مجوز فعالیت شرکت‌های تامین سرمایه و تزریق منابع آنان به این حوزه است؛ چرا که شورای عالی بورس و هیات‌مدیره سازمان، در حال حاضر منع قانونی برای این شرکت‌ها در نظر گرفته‌‌‌اند که سبب شده است، این شرکت‌ها سابقه مهمی در حوزه تامین مالی نداشته باشند. حضور این شرکت‌ها در تامین مالی جمعی می‌تواند اعتباری بیش از پیش برای این ابزار نوین را  ایجاد کند.

طبیعتا اولین قدم برای توسعه ابزار تامین مالی جمعی، تدارک الزامات قانونی آن است که فرابورس ایران طی دستورالعملی به تاریخ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۷ آن را به تصویب شورای عالی بورس اوراق بهادار رساند.  صرف نظر از بحث‌‌‌های قانون‌گذاری، توسعه فرهنگ تامین مالی جمعی نیز اهمیت ویژه‌‌‌ای دارد. سکوهای تامین مالی جمعی و نهادهای بالادستی نظیر فرابورس، صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست‌جمهوری، وزارت صنعت، معدن و تجارت و معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری تاکنون همایش‌‌‌ها، مسابقات و کارگاه‌‌‌های آموزشی متنوعی را در این حوزه برگزار کرده‌‌‌اند؛ اگرچه هنوز اکوسیستم فاصله زیادی با بلوغ خود دارد.

شاید بتوان اصلی‌‌‌ترین پیشنهاد برای فراگیر شدن استفاده از این ابزار را آشنا کردن کسب‌وکارهای نوپا و دانش‌‌‌بنیان با این روش تامین مالی و همزمان، هدایت سرمایه افراد حقیقی به سمت فرصت‌‌‌های جذاب سرمایه‌گذاری دانست. مزیت مهم کرادفاندینگ برای شرکت‌های سرمایه‌‌‌پذیر، سهولت جذب سرمایه، سرعت تامین منابع و ارتباط با سرمایه‌گذاران وفادار برای جذب منابع بعدی است. مزیت جدی این روش برای سرمایه‌گذاران نیز این است که علاوه بر حمایت از طرح‌‌‌های خلاق و کسب‌وکارهای نوپا، از بازدهی مناسبی برخوردار می‌‌‌شوند؛ چرا که این طرح‌‌‌های سرمایه‌گذاری به دلیل ریسک‌‌‌هایی که با آن روبه‌‌‌رو هستند، از بازدهی بیشتری نسبت به نرخ بانکی برخوردارند.

همچنین لازم است، سیستم‌های نظارتی بسیار جدی‌‌‌ در این حوزه تعبیه شود تا از سرمایه‌گذاری افراد، حداکثر صیانت صورت پذیرد؛ چراکه تجربه ناکام افراد در این نوع سرمایه‌گذاری می‌تواند، باعث دور شدن سرمایه فرد از این بازار و برای همیشه شود. بنابراین اقدامات حمایتگرانه سازمان‌ها و نهادهای دولتی در جهت تضمین منافع سرمایه‌‌‌پذیران و سرمایه‌گذاران می‌تواند سبب فرهنگ‌‌‌سازی مناسبی در این حوزه شود. به طور مثال، این سازمان‌ها می‌توانند در جهت تکمیل وجوه کمپین‌‌‌های تامین مالی جمعی، ضمانت اصل پول سرمایه‌گذاران و شناسایی شرکت‌های مستعد استفاده از این ابزار، کمک شایانی کنند.

در فضای تورمی سال‌های اخیر کشور، توجه سرمایه‌گذاران حقیقی به سمت فرصت‌‌‌های سرمایه‌گذاری پربازده‌‌‌تر جلب شده است که نمود این اتفاق را در رونق بازار سرمایه در سال‌های ۹۸ و ۹۹ شاهد بوده‌‌‌ایم. متاسفانه اتفاقات ناگوار نیمه دوم سال ۹۹ بازار سرمایه، سبب احتیاط و فاصله گرفتن مجدد سرمایه‌گذاران از این بازار شد. توسعه ابزارهای متنوع و نوین برای کنترل ریسک و نیز افزایش احتمال بازدهی، گامی جدی در راستای برگشت اعتماد به بازار سرمایه است. توسعه ابزارهایی نظیر اوراق تبعی و اختیارهای معامله نیز در همین راستا اتفاق افتاده است. بنابراین گسترش فرهنگ تامین مالی جمعی می‌تواند جذابیت‌‌‌های زیادی برای سوق دادن سرمایه افراد حقیقی و نقدینگی به سمت بازارهای مالی ایجاد کند. علاوه بر این، با هدایت سرمایه از بازارهای غیرمولد به سمت بازارهای مولد، می‌تواند سبب شکوفایی اقتصاد و به تبع آن، رونق بازار سرمایه شود.