افتادن جایزه از عرش
نخستین جایزه نوبل در رشته اقتصاد سال ۱۹۶۹ اعطا شد، بنابراین طی یک دهه بعد یعنی تا اواخر دهه ۱۹۷۰ برجستهترین برندگان این جایزه، پل ساموئلسون، میلتون فریدمن، کنث ارو، جان هیکس و فردریش هایک بودند که برجستهترین اقتصاددانهای سده بیستم محسوب میشوند. البته جان مینارد کینز هم که سال ۱۹۴۶ درگذشت جزو بزرگترین اقتصاددانهای سده گذشته است. برندگان سالهای اخیر جایزه نوبل در رشته اقتصاد نیز همگی در این رشته عالی بودند و انتخاب آنها برای اعطای جایزه نوبل اقدامی درست محسوب میشود. من بسیاری از آنها را میشناسم و با تعدادی از ایشان کار کردهام اما به عقیده من آنها کمتر از برندگان چند دهه پیش اثرگذار بودهاند و یک نکته دیگر این است که هرچه تعداد برندگان این جایزه بیشتر میشود، بهنظر میرسد این جایزه کمتر خاص و ویژه است. من در توییتر سه برنده جایزه نوبل را دنبال کرده ام. آنها بیش از دیگر کسانی که دنبال کردهام دمدمی مزاج هستند. این لزوما چیز بدی نیست و شاید به اثرگذاری و شهرت آنها اضافه میکند. با این حال چنین ویژگیهایی از جایگاه ویژه ایشان یعنی داشتن جایزه نوبل میکاهد و تمامی برندگان جایزه نوبل تحت تاثیر چنین تحولی قرار میگیرند. این یکی از اثرات رسانههای اجتماعی است. رسانههای یاد شده سبب میشوند توجه قابل ملاحظه به جنبههای منفی افراد معطوف شود. مارتینگوری، از همکاران من معتقد است رسانههای اجتماعی سبب میشوند سیاستمداران، افراد کمتر پرابهت بهنظر برسند و این اثر بر دانشمندان هم گذاشته میشود.
برای مثال مایکل لویت، استاد دانشگاه استنفورد که سال ۲۰۱۳ جایزه نوبل را در رشته شیمی دریافت کرد، توییتهای زیادی درباره همهگیری کرونا منتشر میکند. با آنکه او درباره میزان بالای مرگومیرها و دیگر موضوعات مرتبط با همهگیری به نکات ارزشمندی اشاره میکند، اما هنگام ارائه دادهها گاه به اشتباه میافتد و پیشبینیهای غیردقیقی درباره این همهگیری ارائه کرده است. اینترنت به یک شیوه دیگر نیز اثر جایزه نوبل را کم میکند. برای مثال مورد پل رومر را در نظر بگیرید. او سال ۲۰۱۸ فردی محسوب میشد که کاملا شایسته دریافت جایزه نوبل در رشته اقتصاد است. برای حداقل یک دهه، بسیاری از ایدههای او در اینترنت، وبلاگها و توییتر مورد بحث جدی قرار میگرفت. تقریبا تمامی کسانی که چنین ایدههایی را دنبال میکنند، انتظار داشتند آقای رومر جایزه نوبل را دریافت کند و هنگامی که چنین شد بهنظر میرسید اتفاق هیجانانگیزی رخ نداده است. به شکل مشابه انتظار میرود هنگامی که آقای دیوید کار هیلز نوبل اقتصاد را دریافت کند، چنین احساسی به وجود آید.
نکته مهم دیگر این است که متاسفانه برخی جوایز نوبل بدون بررسی و تفکر کافی اعطا میشود. امسالجایزه صلح نوبل به برنامه جهانی غذا که بخشی از سازمان ملل است اعطا شد، اما مرکز توسعهجهانی که یک نهاد پیشرو و بسیار معتبر است برنامه جهانی غذا را آخرین نهاد در فهرست ۴۰ نهاد موثر قرار داده است. در تحقیق دیگری که سال ۲۰۰۸ از سوی دو اقتصاددان یعنی ویلیام ایسترلی و توبیاس فوتس انجام شد برنامه جهانی غذا نهاد چندان اثرگذاری توصیف نشده است. برجستهترین ویژگی جایزه نوبل این نیست که احتمالا کمیته نوبل آن را به اشتباه به کسی یا نهادی اعطا کرده است، بلکه این است که بهنظر میرسد هیچکس به این موضوع اهمیت نمیدهد. این موضوع در توییتر مورد توجه قرار گرفته اما جنجالبرانگیز نبوده است. این پرسش مطرح است که این روزها چه کسی به جایزه نوبل در رشته ادبیات توجه میکند؟ برنده این جایزه در سالجاری یعنی خانم لوئیز گلوک، یک شاعر آمریکایی است اما خبر انتخاب او برای دریافت جایزه نوبل ادبیات در صفحه ۲۱ نیویورک تایمز منعکس شد. کتاب پیتر هانکه، برنده جایزه نوبل در سال گذشته، در آمازون رتبه ۱۰۰هزار دارد. انتخاب باب دیلان برای اعطای جایزه نوبل در سال ۲۰۱۶ یک تلاش زودگذر برای نشان دادن انتخاب درست فرد شایسته برای دریافت جایزه نوبل ادبیات بود، اما او در مراسم اهدای جایزه شرکت نکرد و احتمالا او به این موضوع فکر کرده که این جایزه چندان پراهمیت نیست.
اگر به عقب برگردیم مشاهده میکنیم که جویس، پروست و بورگس افراد برجستهای بودند که جایزه نوبل ادبیات به ایشان تعلق نگرفت، زیرا حائز شرایط سختگیرانه کمیته نوبل نبودند. و درباره انتخابهای اخیر کمیته جایزه نوبل این پرسش مطرح میشود که آیا اشتباه است اگر فکر کنیم افراد شایستهتر از رماننویس اتریشی یا شاعر سوئدی وجود نداشتند که جایزه نوبل به آنها داده شده است؟ با این حال اکنون که خانم گلوک برنده جایزه نوبل ادبیات شده، این احساس وجود دارد که تا مدتها یک آمریکایی جایزه نخواهد گرفت، زیرا بهنظر میرسد اعطای جایزه به شدت تحت تاثیر عوامل سیاسی قرار دارد. فردریش هایک، اقتصاددان اتریشی انگلیسی در سال ۱۹۷۴ یعنی سالی که جایزه نوبل را در رشته اقتصاد دریافت کرد گفت در این رشته نباید جایزه نوبل وجود داشته باشد؛ زیرا هیچ کس نباید به این جایگاه بالا ارتقا داده شود. حالا دیگر لازم نیست او نگران باشد؛ زیرا با آنکه همچنان هر سالجایزه نوبل در رشته اقتصاد اعطا میشود، اما این جایزه به اندازه چند دهه قبل معتبر و عالی نیست.