برندگان جایزه نوبل اقتصاد سال ۲۰۲۰ معرفی شدند
صید نوبل در حراج
خدماتی مثل سهم فرود (تقاضای یک خط هوایی برای دسترسی به باند فرودگاه در ساعات مختلف) یا کالایی مثل فرکانسهای رادیویی. با پیدایش عرضه و تقاضای کالاهای پیچیدهتر، نظامهای بازاری نیاز به مدلها و ساختارهای جدیدی برای فعالیت خود دارند. در پاسخ به نیاز بازارها، میلگرام و ویلسون مدلهای جدیدی برای حراج کالاها و خدمات ابداع کردند که از طرف حراجکننده براساس ارتقای منافع اجتماعی مورد استفاده است. بهطور مثال در سال ۱۹۹۴ مقامات آمریکایی برای اولین بار از مدلهای حراج این دو اقتصاددان برای فروش فرکانسهای رادیویی استفاده کردند. پس از آن نیز بسیاری از کشورها در این زمینه از آمریکا پیروی کردهاند. پیتر فردریکسون از اعضای کمیته جایزه نوبل گفت: «جایزه امسال در علم اقتصاد با یک تئوری پایهای شروع شده و پس از آن در زمینههای کاربردی استفاده شده است که در کل جهان گسترش یافته است. یافتههای این دو اقتصاددان منافع بزرگی برای جامعه به همراه آورده است.»
حراج در اقتصاد امروز
مردم همیشه کالا و خدمات را به بالاترین قیمت میفروشند و همچنین از فروشندهای خرید میکنند که کمترین قیمت را پیشنهاد میدهد. در دنیای کنونی، ارزش کالاها و خدماتی که روزانه در حراجها خرید و فروش میشوند، اعدادی نجومی را نشان میدهد. بسیاری از کالاهای خانوار، آثار هنری و عتیقهجات، اوراق قرضه، معادن و انرژیهای مختلف امروزه در اشکال مختلف حراج داد و ستد میشوند. حراجها تاریخی طولانی دارند. در روم باستان قرضدهندگان وثیقههایی که از قرضگیرندگان گرفته بودند را در صورت نکول بدهی برای فروش به حراج میگذاشتند. اولین کانون حراج نیز در سال ۱۶۷۴ در شهر استکهلم سوئد تاسیس شد.
این روزها وقتی کلمه حراج شنیده میشود مخاطبان یاد حراجهای هنری یا حراج کالاهای گرانقیمت دیگر میافتند. اما فروش یک جنس در اینترنت یا خرید یک ملک از طریق مشاورین املاک نیز میتواند حراج به حساب بیاید. اکنون میتوان گفت خروجیهای حراج برای مالیاتدهندگان و شهروندان بسیار مهم است. مجری بسیاری از خدمات مهم و بزرگی که به مردم جهان داده میشود از طریق حراج تعیین میشوند. شرکتهای مدیریت پسماند شهری، تولیدکنندگان برق، فرکانسهای رادیویی که در دسترس اپراتورهای تلفنهمراه قرار میگیرد و اوراق قرضه از جمله مواردی است که با حراج تعیین میشوند. چنان که میتوان دریافت اثرات خروجیهای حراجها بر زندگی و رفاه شهروندان تاثیر بسزایی خواهد داشت. محققان با استفاده از تئوری و مدلسازی، سعی در فهم نتایج و خروجی حراجها با فروض مختلف دارند. تحلیل حراجها با در نظر گرفتن برخی شرایط مشکل است. زیرا قیمتدهندگان بهصورت استراتژیک و براساس اطلاعات در دسترس خود عمل میکنند. همچنین آنها باور خود در ارتباط با اطلاعات دیگر پیشنهاددهندگان را نیز در پیشنهاد خود دخالت میدهند.
تحقیقات به ارمغانآورنده نوبل
حراجها بهطور کلی در اشکال مختلفی برگزار میشوند. بهطور مثال برخی حراجها با پیشنهاد باز و برخی با پیشنهاد بسته اجرا میشوند. اگر قیمتدهندگان تا زمان فروش کالا مجاز به ارائه پیشنهادهای مختلف باشند حراج باز بهشمار میآید. در مقابل اگر شرکتکنندگان حراج تنها مجاز به ارائه یک قیمت باشند حراج بسته نام میگیرد. حراجها در شکلهای مختلف خود با دو جزء مختلف روبهرو هستند. یک، مولفه ارزشهای مشترک (Common Values) و مورد دوم عنصر ارزشهای اختصاصی (Private Values) است.
ارزشهای اختصاصی: اگر فرض کنیم ارزش آنچه حراج شده برای شرکتکنندگان کاملا شخصی است، ارزش کالا یا خدمات حراجشده برای افراد به تمامی از یکدیگر مستقل خواهد بود. به این بخش از ارزش ذهنی قیمتدهندگان که مختص خود آنهاست ارزشهای اختصاصی میگویند. بهطور مثال اگر برای دیدار با یک اقتصاددان معروف حراج برگزار شود. ارزشی که این دیدار برای افراد مختلف دارد کاملا شخصی و مربوط به سلیقه آنها خواهد بود. بالطبع یک علاقهمند به اقتصاد ارزش بسیار بیشتری از یک طرفدار فوتبال برای دیدار با این اقتصاددان مشهور قائل است. ویلیام ویکری در سال ۱۹۹۶ برنده نوبل اقتصاد برای ابداع تئوری حراج خود در اوایل دهه ۶۰ میلادی شد. این استاد دانشگاه کلمبیا حراج را در شرایطی که تنها ارزشهای اختصاصی برای شرکتکنندگان وجود دارد مدلسازی و تئوریزه کرده است.
ارزشهای مشترک: فرض آنکه تنها ارزشهای اختصاصی وجود دارد بسیار ساده و به دور از واقعیات موجود است. بخشی از ارزش بالقوهای که کالا یا خدمات حراجشده در ذهن افراد دارد با یکدیگر مشترک و مرتبط است. به این قسمت از ارزش ذهنی افراد ارزشهای مشترک میگویند. ارزش مشترک منبعث از واقعیات بیرونی مثل بازار است که برای همه پیشنهاددهندگان یکسان است. بهطور مثال اگر حراج یک الماس خام در بین خردهفروشان الماس در نظر گرفته شود؛ تمایل شرکتکنندگان حراج برای پیشنهادهای خود براساس آن شکل میگیرد که الماسهای تراشخوردهای که از الماس خام بهدست میآید را با چه قیمتی میتوانند به فروش برسانند. در چنین حالتی ارزش ذهنی افراد حول یک محور مشترک شکل میگیرد. در این شرایط هرچه یک پیشنهاددهنده بتواند تخمین بهتری از باورهای دیگر شرکتکنندگان حراج داشته باشد عملکرد مناسبتری داشته و ارزیابی او از ارزش مشترک کالا یا خدمات حراجشده بین متقاضیان بهتر خواهد بود.
روبرت ویلسون اولین کسی بود که چارچوبی برای تحلیل حراجهایی با وجود ارزش مشترک طراحی کرد. این پروفسور از دانشگاه استنفورد طی سه مقاله در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی به شرح استراتژی بهینه برای شرکت در یک حراج قیمت اول را برای حالتی که ارزش واقعی تحت نااطمینانی است میپردازد. او نشان میدهد در چنین شرایطی شرکتکنندگان رقمی پایینتر از بهترین تخمین خود برای ارزش کالای حراجشده را پیشنهاد میدهند. همچنین بیان میکند هرچه نااطمینانی بیشتر باشد این رقم پایینتر خواهد بود.
وجود توامان: در اکثر حراجها شرکتکنندگان هم دارای ارزشهای شخصی هستند و هم دارنده ارزشهای مشترک. در مثال حراج یک آپارتمان یا خانه، تمایل متقاضیان براساس دو چیز مشخص میشود: ارزش شخصی که وابسته به علاقه متقاضی به محله، معماری ملک و شرایط محیطی و... است و از طرف دیگر تخمین آنها از ارزش مشترک، یعنی اینکه در آینده با چه قیمتی میتواند آن را به فروش برساند.
تحلیل حراجهایی که شامل هردوی این ارزشها باشد تبدیل به مسالهای سختتر از آنچه ویکری و ویلسون حل کرده بودند شده بود. اما پاول میلگرام نهایتا این گره را باز میکند. میلگرام تحلیلی ارائه میدهد که بینش جدیدی در ارتباط با حراجها ارائه میدهد. تحقیقات میلگرام یک قاعده عمومی مفید را منعکس میکند: هرچه پیشنهادهای قیمتی با اطلاعات شخصی پیشنهادکنندگان ارتباط قویتری داشته باشد درآمد حراجکننده آن بیشتر خواهد بود. از همین رو فروشنده در حراج علاقهمند است پیش از شروع حراج، اطلاعات بیشتری به شرکتکنندگان بدهد. بهطور مثال در حراج یک خانه مسکونی اگر خریداران در حراج به یک کارشناس ارزشگذاری دسترسی داشته باشند انتظار فروشنده از قیمت محققشونده بالاتر خواهد بود.
میلگرام؛ متخصص حراج
پل میلگرام استاد کرسی علوم انسانی شیرلی و لئونارد الی در دپارتمان اقتصاد دانشگاه استنفورد است. او عضو آکادمی ملی علوم، عضو پیوسته آکادمی آمریکایی علوم و فنون و مدیر برنامه طراحی بازار در موسسه مطالعات سیاست اقتصادی استنفورد (SIEPR) است. میلگرام درجه دکترا را در مدرسه تحصیلات عالی تجارت در دانشگاه استنفورد گرفت و کارش را در دپارتمان اقتصاد دانشگاه نورثوسترن آغاز کرد. میلگرام بیش از همه برای نتایج تحقیقاتش در نظریه اقتصاد خرد و طراحی مبتکرانه حراجهای معکوس چندگانه در جهان شهرت یافته است. براساس اطلاعیه کمیته جایزه BBVA در سال ۲۰۱۲: «پل میلگرام دستاوردهای چشمگیری در گستره وسیعی از حوزههای علم اقتصاد داشته است، از جمله در حراجها، طراحی بازار، قراردادها و محرکها، اقتصاد صنعتی، اقتصاد سازمانها، مالیه و نظریه بازیها.» براساس اطلاعات موجود به کتابها و مقالات پاول میلگرام بیش از ۷۴ هزار بار ارجاع داده شده است. فعالیتهای این پروفسور آمریکایی در حوزه کسبوکار نیز شامل طراحی حراجها و مبادلات، مشاوره دادن به حراجکنندگان، بنیانگذاری یک شرکت مشاوره و تولید نرمافزار برای حراجها میشود. همچنین براساس اطلاعات بنیاد ملی علوم، میلگرام مهمترین ارائهدهنده دانشگاهی در طراحی حراج فرکانس حراج صعودی همزمان برگزارشده از سوی کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC) بود که در سال ۱۹۹۴ برگزار شد. از مدل میلگرام که با کمک همکارانش رابرت ویلسون و پرستون مکآفی انجام داده بود، برای دهها حراج طیفهای رادیویی، برق و گاز طبیعی در سراسر جهان استفاده شده است. میلگرام همچنین به شرکت مایکروسافت برای حراجهای تحقیقاتی حمایتشده، به شرکت گوگل برای حراج IPO سهام خود، به شرکت یاهو برای طراحی یک بازار تبلیغاتی، به مکزیک برای حراج خصوصیسازی داراییهای دولتی و به مدیران تنظیم مقررات طیفهای رادیویی در آمریکا، بریتانیا، کانادا، استرالیا، آلمان و مکزیک برای فروش فرکانس در طیفهای رادیویی مشاوره داده است.
ویلسون؛ پیرمرد استنفورد
روبرت ویلسون استاد دانشگاه استنفورد و دارنده کرسی مکبین در دانشکده اقتصاد این دانشگاه است. این اقتصاددان ۸۳ ساله که امسال توانست به جایزه نوبل برسد نزدیک ۵۶ سال است که در دانشگاه استنفورد اشتغال دارد. این استاد دانشگاه برای فعالیت در زمینههای تحقیق و تدریس تحت حوزههای طراحی بازار، قیمتگذاری و مذاکره شناخته شده است. این برنده نوبل همچنین در بحثهای مرتبط با سازماندهی صنعتی و اقتصاد اطلاعات نیز فعالیت داشته است. میتوان گفت ویلسون متخصص تئوری بازیها و به کار گرفتن آن در مسائل اقتصاد است. تحقیقات این استاد برجسته سهم بزرگی در طراحی حراجها و استراتژیهای قیمتدهی داشته است. برای ذکر بخشهایی که مرتبط با این مدلهای حراجها بوده میتوان به بازار نفت، ارتباطات و صنایع نیرو اشاره کرد.
مقاله ویلسون در سال ۱۹۶۸ با نام تئوری سندیکاها در بین دانشجویان اقتصاد، مالی و حسابداری بسیار معروف شد. او تاکنون صدها مقاله در مجلات و کتابهای معتبر به چاپ رسانده و جوایز گوناگونی بهدست آورده است. این استاد باسابقه در سال ۲۰۱۵ جایزه پیشبرد مرزهای دانش (BBVA) را در رشته اقتصاد کسب کرد. همچنین در سال ۲۰۱۸ به همراه میلگرام و یکی دیگر از همکاران خود موفق به اخذ یک جایزه تحت عنوان «جایزه جان کارتی برای پیشرفت علم» شد.