سفتهبازی با شاگرد تنبلها
کمکم نمادهای اخراجی از بورس در سالهای قبل هم در این تابلو بازگشایی شدند تا سهامداران آن بتوانند به قیمت توافقی آنها را به خریداران واگذار کنند. معاملات در این بازار گرچه ظاهرا محدودیتی از جهت دامنه نوسان نداشت، اما انجام معاملات بستگی به نظر (و بعضا سلیقه) ناظر معاملات داشت. این موضوع سبب میشد با وجودی که افراد کمی در این بازار فعالیت میکردند، اما اعتراضات فراوانی به کارگزاریها و شرکت فرابورس و سازمان بورس درباره عدم تایید معاملات صورت گیرد. مسوولان بورس برای پایان دادن به این وضعیت، قوانین مشخصی برای نحوه معاملات در این بازار تدوین و در اواخر سال ۱۳۹۵ ابلاغ کردند. براین اساس تابلوی بازار توافقی به سه تابلوی بازارپایه «الف»، «ب» و «ج» تقسیم شد. قوانین مزبور به هیچوجه با واقعیتهای بازار سرمایه ایران منطبق نبود، اما علت اینکه در آنزمان اعتراضی درباره آن صورت نگرفت شاید آن بود که اصولا کسی این بازار را چندان جدی نمیگرفت.
حتی شاید بتوان فرض کرد طراحان و رایدهندگان به چنین قوانینی هم تصور نمیکردند اعطای این درجه آزادی به نمادهای پایه یعنی «دامنه نوسان ۱۰ درصدی یا نامحدود» و «حجم مبنای یک» سهمی و «امکان معاملات آنلاین» سبب جلب «سفتهبازان» و «سیگنالفروشان» شود. نمادهایی که در بین آنها شرکتی یافت میشد که چند کشتی اسقاطی (اسکرچ) با قیمت کشتی نو خریده، موسسهای که چندسال بدون مدیرعامل و هیاتمدیره در حال کار است، شرکتی که کورههای شیشهگریاش را طلبکاران بابت بدهی از جا درآورده و بردهاند، شرکتی که هر سال به اندازه سرمایهاش زیان میسازد، اما با روندی شبیه شعبدهبازی سهامدار عمده از تولید آن سود میبرد و شرکتی که سهامدارش از بیم دستگیری به خارج از کشور رفته اما شرکت هنوز به وسیله او اداره میشود! خیلی از این نمادها، حقوقی عرضهکنندهای نداشتند و حتی برخی از سهامداران آن با گذشت سالها فراموش کرده بودند که چنین سهامی را دارند. بهتدریج توجه به بازارپایه جلب شد و پولهای زیادی به سمت آن سرازیر شد و رشد قیمتی در برخی از نمادهای آن ظاهرا هیچ توقفی را پذیرا نبود.
بهویژه وقتی در شهریور ۱۳۹۷ بازار سرمایه شاهد رشد جمعی نمادها بود این رشد با توجه به دامنه نوسان دو برابری در بازارپایه به شکلی چشمگیرتر صورت میگرفت. در یک بررسی محدود از چند نماد منتخب بازارپایه «ب» که رویداد بنیادی در آنها رخ نداده بود، مشاهده شد که ارزش بازار آنها در فاصله ابلاغ قوانین بازارپایه در سال ۱۳۹۵ و ابلاغ قوانین جدید بازارپایه در خرداد ۱۳۹۸ بین ۵/ ۳ تا ۶۰ برابر شده است و میانگین رشد ارزش بازار هر نماد هم رقمی بالاتر از ۱۰ برابر را نشان میداد. طبیعی است که مدیران بورس از این رشد غیرمنطقی نگران شوند، شبیه همان نگرانی که در سال ۱۳۹۲ سراغ مدیران آنزمان بورس آمده بود. گرچه نگرانی همان نگرانی بود، اما واکنش نمیتوانست همانند سال ۱۳۹۲ بهصورت ضربتی (انتقال یکباره نمادها به بازار توافقی) باشد. بنابراین مدیران بورس از اواخر سال ۱۳۹۷ مقدمهچینی را آغاز کردند تا در خرداد ۱۳۹۸ بتوانند با تغییر قوانین بازار پایه، فعالیتهای سوداگرانه را در این بازار کنترل کنند.
اینک براساس آخرین مصوبات قرار شده شاهد دامنه نوسان ۳، ۲ و یک درصدی برای تابلوهای زرد، نارنجی و قرمز در فاصله بین حراجها (و نه روزانه) باشیم، ضمن اینکه تابلوهای مزبور هنوز حراج حداقل یکبار در هفته را با محدودیت نوسانی معادل دوبرابر «دامنه نوسان بین دو حراج» با خود دارند. از نقاط مثبت مقررات جدید بازارپایه، کنترل عرضه سهم توسط سهامداران درصدی است که به نظر میرسد هدفمند بوده و در راستای کمک به سهامداران جزء در این بازار است. از سوی دیگر شاید اقدامی در راستای توجه به انتقاد برخی فعالان درباره لزوم تنبیه ناشران و مدیران نمادهای پایه بهجای سهامداران باشد. در این راستا پیش از هرچیز باید تلاش مدیریت فعلی سازمان بورس را در رفع نابسامانیهای بازار سرمایه ستود. یکی از این تلاشهای ستودنی استقرار «سامانه مدیریت ریسک» بود که روال خرید و فروش اعتباری را بسیار شفاف و عادلانه کرد و مهمتر آنکه این کار با تدبیر درست به شکل اجرای مرحلهای و نه یکباره صورت گرفت.
انتظار میرفت در تغییر قوانین بازارپایه هم روش مشابهی در پیش گرفته میشد تا کمترین اعتراض از جانب سهامداران را شاهد باشیم. یکی از نقاط ضعفی که در فرآیند چند ماهه این تغییرات شاهد بودیم، ارائه راهحلهای پیچیده و دشوار بود که آدمی را به یاد طراحان بازیهای رایانهای میانداخت که هرچندوقت یکبار مجبورند بازی را از نو طراحی کنند یا تغییراتی اساسی در آن دهند، تا با کسانی که میانبرهایی در آن پیدا کردهاند یا میانبرها را لو دادهاند مقابله کنند. از جمله این پیچیدگیها، دامنه نوسان معاملات پیوسته بود که ابتدا یک ریال اعلام شد که بدعتی در سیستمهای معاملاتی دنیا محسوب میشد و یکی از فعالان بازار سرمایه به شوخی انگیزه طراح آن را تنها انتقامجویی سخت از قوانین فعلی بازارپایه میدانست! این دامنه نوسان بعدا به یک، ۲ و ۳ درصد قیمت سهم برای تابلوهای قرمز، نارنجی و زرد تبدیل شد که طبیعی و قابل قبول بود. البته تعریف بازه این دامنه نوسان بهصورت «هفتگی» بهجای «روزانه» حاشیه دیگری ایجاد کرد، زیرا گفته میشود در هیچیک از سیستمهای معاملاتی دنیا چنین حالتی وجود ندارد. از سوی دیگر تصور اینکه نمادی در چند روز معاملاتی، هر روز ۳ درصد تغییر قیمت دهد و روز بعد دوباره از قیمت صفر چند روز پیش شروع کند، چندان مانوس نیست.
گزاره بحثبرانگیز دیگر این قوانین، حراج حداقل هفتهای یکبار است. واقعیت آن است که نمادهای بازارپایه میتوانند با دامنه نوسان روزانه محدود معامله شده و حراج «بدون محدودیت نوسان» یا حتی «با دامنه محدود» آنها برای رویدادهایی مانند برگزاری مجمع سالانه یا انتشار شفافسازی از سوی ناشر صورت گیرد، همانگونه که در بازارهای اصلی بورس و فرابورس به همین منوال است. به بیان دیگر مشخص نیست چرا وقتی نمادهای بازار شفاف بورس و فرابورس از چنین امکانی جز در مواقعی خاص مانند یک رویداد بنیادی استفاده نمیکنند، بازارپایه باید بهصورت متناوب و منظم از این ابزار هیجانانگیز بهرهمند شود.
بهعنوان نتیجهگیری معتقدم، بازارپایه ویژه افرادی است که میخواهند بخشی از سرمایه خود را در سهمهایی قرار دهند که در حال حاضر روزگار خوبی ندارند، اما در آینده ممکن است بهخاطر تغییرات بنیادی، از جا برخاسته و سود شگفتی به دارندگان آن بدهند. در این دیدگاه دو عنصر «انتخاب آگاهانه» و «صبر و حوصله» نقش اصلی را به عهده دارند، اما در حال حاضر تصور غالب، کاملا برخلاف این بوده و بازارپایه را محلی برای بهدست آوردن «بیشترین سود ممکن» در «کمترین زمان ممکن» بدون نیاز چندانی به «تحلیل» میداند. نهایتا پیشبینیام بر این است که حتی با اجرای قوانین جدید، جایگاه بازارپایه در کنار بازارهای اصلی بورس و فرابورس تثبیت شده و تغییر قوانین به شکلی که تاکنون گفته شده، حتما از هیجان آن خواهد کاست اما بعید است این بازار به حاشیه برود، آنگونه که در سالهای ۹۲ تا ۹۵ در حاشیه بود.
ارسال نظر