الگوی مشارکت جمعی
این چشمانداز را از منظر شهروندان میتوان مطالبه شهری برای زندگی تفسیر کرد. دستیابی به این چشمانداز برای شهری با پیچیدگی کلانشهر تهران نیازمند تفاهم و گفتوگوی عمومی بین منافع متفاوت و متضاد فردی وگروهی و استفاده از الگوی جمعگرایانه و مشارکتی در حل مسائل شهری است.در شرایطی که در الگوی مدیریتی محلی کشور ما، خلأ قانونی مدیریت یکپارچه شهری یا در یک نگاه حداقلی، مدیریت هماهنگ شهری حل نشده است و عدم شفافیت حیطه مسوولیتها در حوزه مدیریت محلی بیشترین صدمات را بر زیرساختهای طبیعی شهرها یعنی منابع آب سالم، هوای پاک و فضای سبز وارد میکند، به نظر میرسد استفاده از تجربیات حافظه تاریخی شهر تهران، بهترین راهحل برای رفع پارادایمهای موجود و دستیابی به الگوی شهر زندگی است.
در حال حاضر در حوزه رفع آلودگی شهر تهران و اتلاف وقت و سلامت شهروندان در ترافیک شهری، پارادایمی از عدم تناسب زیرساختهای حملونقل عمومی با میزان جمعیت و نرخ بالای تولید و جذب سفر در کانونهای نقطهای شهر تهران و از سوی دیگر محدودیت منابع تامین مالی موجود و عدم تعریف منابع پایدار درآمدی پایدار برای نهادهای محلی مثل شهرداریها متناسب با مسوولیت ایجاد و نگهداری زیرساختهای عمومی و از طرف دیگر، ترجیح منافع فردی شهروندان با توجه به هزینه پایین استفاده از وسایل نقلیه شخصی و فرهنگ خودرومحوری مشاهده میشود.
با توجه به توسعه سریع جمعیتی و فیزیکی شهر تهران بر بستر یک شهر باستانی و اصیل با زیرساختهای حمل ونقل سنتی، ایجاد ساختار حملونقل عمومی انبوهبر با اولویت فضاهای زیرسطحی شهر بهعنوان سازگارترین و موثرترین ساختار برای ارتقای کیفیت سفرهای درونشهری شهروندان در برنامهریزیهای مدیریت شهری تهران پذیرفته شده و در اولویت قرار گرفته است؛ اما تسریع در عبور از چنین پارادایمی هنوز نیازمند استمرار تصمیمسازی و تفاهم بین منافع متفاوت و متضاد در حوزه سرمایهگذاری و بهرهبرداری از زیرساختهای حملونقل عمومی با ذینفعان محلی و ملی هستیم.
برای این منظور، ایجاد پیوند بین اقتصاد مردممحور با نظام مدیریت محلی کلانشهر تهران و ایجاد بستر منسجم، چابک و اعتمادساز برای سرمایهگذاری بخش خصوصی در حملونقل عمومی به خصوص در ساخت و بهرهبرداری خطوط مترو یکی از رویکردهای مشارکتی در حل مسائل شهری است.
نمونه این الگو را البته میتوان در حافظه تاریخی تهران قدیم در حل مساله پارادایم تامین آب یافت.
الگوی مشارکت جمعی مردم در ایجاد زیرساختهای زیرسطحی قنوات به طول تقریبی بیش از ۲۱۷ هزار کیلومتر که باعث توزیع عادلانه منابع آب در سطح شهر میشد نمونهای از نگاه آیندهنگرانه و مشارکت محلی برای تقدم منافع عمومی بر منافع فردی است که در نقطه مقابل آن، ورود چاهها و تکنولوژی پمپاژ نقطهای آب، زمینهساز منفعتطلبی فردی و در نهایت بروز بحرانهای عمومی مثل پدیده فرونشست در دشت تهران را فراهم کرده است. در الگوی قنوات حتی میتوان الگوی تامین مالی مشارکتی جمعی مردم در قالب سازوکارهایی مانند سنت حسنه وقف و سرمایهگذاری ابدی در خدمترسانی عمومی را در بستر معتمدان محلی به نام میرآبها مشاهده کرد.
بدون شک در حال حاضر استفاده از شیوههای روزآمد برای استفاده از پتانسیلهای غنی و اصیل فرهنگی موجود مانند گسترش فرهنگ وقف و امور خیریه در جهت خدمترسانی عمومی به شهروندان نیازمند ایجاد زیرساختهای حقوقی و مالی شفاف است، اما به نظر میرسد با ارتقای پاسخگویی و شفافیت مالی و عملیاتی میتوان در فضای گفتوگوی عمومی صادقانه با شهروندان از مشارکت داوطلبانه و ایدههای خلاقانه آنها بهعنوان سرمایه عظیم انسانی، فرهنگی و اجتماعی شهر برای تسریع در حل مشکلات ترافیکی موجود استفاده کرد. از سوی دیگر در خلأ مدیریت یکپارچه شهری و اختلاط موجود در وظایف و مسوولیتها و منابع بودجهای ملی و محلی بین شهرداریها و وزارتخانههای مرتبط، لزوم همصدایی و تقدمبخشی به اولویتهای اصلی مثل تکمیل خطوط سیستمهای انبوهبر مترو به جای سایر اولویتها و اقدامات نمایشی و تجمیع منابع مالی و تخصیص و واریز مستقیم درآمدهای قابل حصول در حوزههایی مانند مجتمعهای ایستگاهی بهعنوان بازوی موثر در تامین منابع توسعه خطوط و ایستگاههای مترو میتواند محرکی برای تکمیل شبکه حملونقل عمومی و افزایش کیفیت بهرهبرداری از شبکهای پیوسته و منسجم از نظام حملونقل عمومی مسافر در شهر تهران را فراهم کند.
ارسال نظر