ابر ریسکهای پنجگانه
مسلم است که چالشهای پیش روی جهان اکنون نسبت به ابتدای سال گذشته بزرگتر و متعددتر هستند و برای رفع آنها به تلاش بیشتری نیاز است. اکنون که در آغاز سال جدید میلادی هستیم ۵ چالش بزرگ در برابر جهان وجود دارد و رهبران سیاسی و مدیران شرکتهای بزرگ باید به جهان بهعنوان یک موجودیت به هم پیوسته و یکپارچه نگاه کنند و به وظیفه خود در حوزه رفع مشکلات موجود عمل کنند.
تغییر در ساختارهای قدرت جهان، آشوب در اقتصادهای بزرگ نوظهور، تنشهای روبه رشد ژئوپلیتیک و تجاری بین قدرتهای بزرگ، ارتباطهای محدوده آفریقا و بسیاری از کشورهای فقیر با دیگر کشورها و زیرساختهای اقتصادی و در نهایت مجموعهای از ریسکهای سیستماتیک از جمله امنیت سایبری و احتمال بروز رکود اقتصادی، پنج چالش بزرگ پیشروی جهان هستند.
تغییر در ساختارهای قدرت به روشنی در تنشهای تجاری و سیاسی بین چین و آمریکا نمایان است. این دو کشور منافع خود را به منافع جهان ترجیح دادهاند و به جای حرکت در مسیر افزایش همکاری و تصمیمگیریهای چندجانبه، در جنگ تجاری هستند. بدون تردید این تنشها صرفا به مبادلات تجاری دو کشور محدود نیست و مشخص است که ایالات متحده قصد دارد از افزایش قدرت چین جلوگیری کند. با توجه به میزان بالای قدرت سیاسی و اقتصادی چین و آمریکا هر گونه تنش پایدار بین آنها به اقتصاد جهان، چندجانبهگرایی و نهادهای بینالمللی لطمه وارد میکند. از پیش درباره کارآیی سازمان تجارت جهانی تردیدهای جدی به وجود آمده و نیز بسیاری از کشورها به خود اجازه دادهاند اقدامات یکجانبه علیه دیگر کشورها انجام دهند. مذاکرات تجاری بین چین و آمریکا در جریان است، اما بعید است دو طرف بتوانند بر سر تمامی مسائل مورد اختلاف به توافق برسند. اختلافات این دو کشور صرفا به مسائل تجاری محدود نیست و آمریکا قصد دارد چین را تحت فشار قرار دهد. دومین ریسک پیش روی اقتصاد جهان، چشمانداز منفی اقتصادهای نوظهور است. کاهش نرخ رشد اقتصادی، ضعف نهادگرایی، فقدان قدرت رقابت و فساد مالی زمینه را برای بحران در این اقتصادها فراهم کرده است و بر همین مبنا پیشبینی میشود نرخ رشد اقتصادهای یاد شده کاهش یابد. این یک کاهش طبیعی نیست که جزئی از چرخه اقتصادی باشد، بلکه حاصل نقایص اقتصادی و ضعف سیاسی است. غیر از ترکیه و آرژانتین که در ماههای اخیر با مشکلات ارزی و بدهی مواجه بودهاند، رشد نرخ تورم و بحران ارزی در برخی دیگر از اقتصادهای بزرگ نوظهور سبب شده چشمانداز آنها منفی شود. چین با مشکلات خاص خود مواجه است. رشد شدید بدهیها، رشد ناکافی مصرف داخلی و تنشهای تجاری بین این کشور و آمریکا برخی از این مشکلات هستند. اقتصاد این کشور سال ۲۰۱۷ رشد ۸/ ۶ درصدی داشت اما سال قبل این رقم به ۶/ ۶ درصد بود و امسال رشد اقتصادی چین در محدوده ۲/ ۶ درصد قرار خواهد داشت. همچنین سال آینده این رقم به ۸/ ۵ درصد میرسد. برزیل اکنون با یک مشکل بزرگ یعنی به قدرت رسیدن یک رئیسجمهوری پوپولیست مواجه است و آینده آن مشخص نیست. آفریقای جنوبی با مشکلات عمیق اقتصادی، ناکارآمدی نهادهای دولتی و فساد مالی مواجه است و اگر شرایط اقتصادی و اجتماعی این کشور بهبود نیابد احزاب پوپولیست در آن به قدرت خواهند رسید. با آنکه روسیه توانسته تاثیر تحریمهای غرب را خنثی کند و وضعیت مالی آن به دلیل رشد قیمت نفت بد نیست، اما نرخ رشد این کشور پایین است و پیشبینی شده امسال اقتصاد آن ۸/ ۱ درصد رشد کند. چند سال پیش رشد اقتصاد روسیه ۷ درصد بود. جمعیت رو به پیر شدن، کاهش نیروی کار، فقدان رقابتپذیری و فساد مالی و وابستگی به درآمدهای نفتی تعدادی از مهمترین چالشهای پیش روی روسیه هستند.
سومین عامل نگرانی، تنشهای ژئوپلیتیک و تجاری بین قدرتهای بزرگ به ویژه چین و آمریکاست. اواخر سال گذشته میلادی بر شدت این تنش افزوده شد زیرا ترامپ تهدید کرد بر تمامی کالاهای صادراتی چین تعرفه اعمال خواهد کرد. در حال حاضر به دلیل آتشبس تجاری فضا آرام شده، اما همه میدانند که تنشها به تجارت محدود نیست. ظهور یک قدرت بزرگ در صحنه جهان مسلما فشارهایی بر قدرتهای دیگر وارد میکند و سیستم جهانی را در معرض تغییر قرار میدهد. از پایان جنگ سرد، ایالات متحده در برابر سلطه جهانی خود با چالشی بزرگ مواجه نبوده، اما با افزایش قدرت و نفوذ چین، چنین چالشی در حال شکلگیری است. چین در حوزه فناوریهای پیشرفته و توسعه زیرساختها سرمایهگذاری عظیمی کرده و قصد دارد جاده ابریشم قرن ۲۱ را که آسیا را به اروپا و آفریقا متصل میکند ایجاد کند. طبیعی است که ایالات متحده نسبت به این روند واکنش نشان میدهد و انتظار دارد از طریق اعمال فشار در حوزههای مختلف از افزایش قدرت چین جلوگیری کند یا آن را به تعویق اندازد. تنش ژئوپلیتیک بسیار خطرناک است و نظام جهانی را در معرض خطر قرار داده است.
چهارمین چالش، عقبگرد کشورهای آفریقایی و ضعف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنهاست. وضعیت بسیاری از این کشورها و دیگر کشورهای فقیر در سالهای اخیر بدتر شده و اگر تحولات فراگیر و عمیق رخ ندهد قاره آفریقا در آیندهای نه چندان دور با معضلات غیرقابل رفع مواجه خواهد شد.
قبلا تصور میشد چین از نیروی کار آفریقا استفاده خواهد کرد و همزمان کشورهای آفریقایی به سطحی بالاتر از نظر اقتصادی و سیاسی ارتقا پیدا میکنند، اما ظهور فناوریهای پیشرفته و خودکار شدن بسیاری از فرآیندهای تولید سبب شده این امیدواری کمتر شود و در آینده نیروی کار آفریقا با بحران نبود شغل مواجه خواهد بود. بنا به اعلام موسسه مککینزی، در آینده نیروی کار فاقد مهارت به دلیل گسترش جهانی شدن و توسعه فناوری شانس بسیار کمتری برای یافتن شغل خواهد داشت و نرخ بالای بیکاری عاملی برای فقر و ناآرامیهای اجتماعی است.
در نهایت پنجمین چالش پیش روی اقتصاد جهان، مجموعهای از تهدیدهای سیستماتیک شامل وخیم شدن شرایط آب و هوای جهان، بحران آب، مهاجرتهای ناخواسته، امنیت سایبری، فریب در حوزه دادهها و شکلگیری حباب در ارزش داراییهاست. اگر رهبران جهان از هم اکنون اقدامات لازم برای مقابله با این تهدیدها را انجام ندهند و انرژیشان را صرف مسائل دیگر کنند شرایط بدتر خواهد شد. در حال حاضر گسترش ملیگرایی پوپولیستی، تنشهای تجاری و بحران سیاسی نظیر آنچه در انگلستان، فرانسه و ایتالیا مشاهده میشود در مرکز توجه رهبران جهان قرار گرفته و این در حالی است که ریسکهای سیستماتیک به اندازه این موضوعات اهمیت دارند. رهبران کشورها و مدیران شرکتهای بزرگ بینالمللی در ایجاد ثبات و مقابله با ریسکهای مختلف وظایفی دارند که باید به آنها عمل کنند. در نشستهایی نظیر نشست داووس آنها باید به فراتر از منافع کوتاهمدت کشور خود توجه نشان دهند و جهان را یک مجموعه به هم پیوسته بدانند که هر مشکل در یک جای آن بر تمامی سیستم اثر خواهد گذاشت.
ارسال نظر