صف خرید تسلیحات آمریکایی
ایالات متحده ۱۰ ناو هواپیمابر فعال دارد در حالی که چین تنها یک ناو هواپیمابر دارد و این در حالی است که بخش تولید کارخانهای چین بزرگتر از بخش تولید کارخانهای آمریکا است. ممکن است استدلال شود که چین در حال افزایش بودجه و توان نظامی خود است و این روند ادامه پیدا خواهد کرد، اما در هر حال تولید سلاح در آمریکا بسیار بیشتر از چین است و نیز چین به تولید محصولات کارخانهای برای مصارف مردم و صادرات شهرت دارد. آمریکا این مسیر را چند دهه پیش طی کرد. در تابستان سال ۱۹۴۵ پس از تقریبا پنج سال سهمیهبندی مربوط به دوران جنگ، مردم آمریکا به در اختیار داشتن خودرو، لوازم منزل، لباس و کفش و دیگر کالاهای مصرفی مشتاق بودند. در دیگر کشورهای جهان نیز همین وضعیت وجود داشت بنابراین در آن سالها تولیدکنندگان آمریکایی با تامین نیاز مردم کشور خود و جهان به این کالاها به سودهای سرشار رسیدند.
در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، تبدیل کارخانههای اسلحهسازی به کارخانههایی که لوازم مصرفی مورد نیاز مردم را تولید میکردند، ضروری بود و سود این کار با سود تولید سلاح برابری میکرد اما پس از جنگ کره در دهه ۱۹۵۰ این تغییر فعالیت چندان سودده نبود. بنابراین برخی شرکتهایی که با این شکل مشکل مواجه بودند نظیر شرکت جنرال داینامیکس در دهه ۱۹۹۰ تصمیم گرفتند به تولید سلاح ادامه دهند و نیاز وزارت دفاع را تامین کنند. این شرکتها استدلال میکردند که تولید سلاح سودده تر است و شغلهای بیشتری پدید میآورد. همزمان با افزایش تولید سلاح، تولید خودرو و لوازم الکترونیکی یا بهطور کامل یا بخشی از آن به خارج منتقل شد. در نتیجه سهم تولید سلاح از بازده کارخانهای افزایش یافت. با آنکه در ژانویه سال ۱۹۶ آیزنهاور در سخنرانی خود به خطرات اتکای شدید به اسلحهسازی اشاره کرد، اما جنگ ویتنام سبب شد به این هشدار توجه نشود و تولید سلاح در بودجههای سالانه درج شود. در سالهای بعد نیز این روند ادامه پیدا کرد.
ترامپ در ماه مه سال قبل در نخستین بودجه پیشنهادی خود خواستار کاهش هزینههای داخلی و افزایش ۱۰ درصدی بودجه نظامی شد. با توجه به رویدادهای چند دهه اخیر اصلا تعجب ندارد که اکنون آمریکا رئیسجمهوری دارد که حداقل تا اندازه ای، شعار «بازگرداندن بزرگی به آمریکا» را معادل ارتقای جایگاه ارتش مسلح به سلاحهای پیشرفته میداند. واقعیت است که بودجه دولت به روشهای مختلف به سمت صاحبان کارخانهها سرازیر میشود. در اغلب موارد، مقامات شهرداریها برای متقاعد کردن صاحبان کارخانهها به احداث کارخانه در یک ناحیه به جای ناحیه دیگر، پول خرج میکنند و گاه رقم این پولها به صد میلیون دلار میرسد. تولیدکنندهای که در نهایت پیشنهاد شهرداری را میپذیرد، از برخی معافیتهای مالیاتی بهره میبرد، گاه هدیه میگیرد و گاه زمینی برای احداث کارخانه به او داده میشود و نیز در برخی موارد هزینه ساختمان و تجهیزات کارخانه از پول مالیاتدهندگان تامین میشود. شهرهای بزرگ و کوچک بسیار مشتاق داشتن یک کارخانه هستند، زیرا وجود یک کارخانه نه تنها شغل مستقیم ایجاد میکند، بلکه دهها نوع شغل غیر مستقیم به وجود میآورد.
پول مالیاتدهندگان در هشت بخش تولید از جمله مواد منفجره، هواپیما، موشکهای هدایت شونده، کشتی و خودروهای نظامی صرف میشود. مسلما تعطیل شدن یک کارخانه یا کاهش تولید آن زیانهایی به مردم و مشاغل ناحیه وارد میکند و دولتهای مختلف آمریکا به ویژه دولت کنونی تمایل ندارد چنین رویدادهایی رخ دهد. البته واقعیت این است که کارخانهها به سمت تولید هوشمند و خودکار در حرکت هستند و به همین دلیل است که در یک دهه اخیر تعداد نیروی کار در بخش تولید کارخانهای آمریکا در سطح ۱۳ میلیون نفر باقی مانده است.
چند دهه پیش دولتهای آمریکا به راحتی میتوانستند درباره بخش تولید کارخانهای تصمیمگیری کنند، زیرا تنوع محصولات بسیار زیاد بود و کالاهای مصرفی برای مردم این کشور و جهان تولید میشد. اکنون چنین وضعیتی وجود ندارد. زیرا در سالهای متمادی بخش تولید کارخانهای آمریکا به شکل مستقیم یا غیر مستقیم به تولید سلاح وابسته شده و دولت ترامپ چارهای جز افزایش بودجه وزارت دفاع این کشور ندارد. از سوی دیگر اقداماتی که ترامپ برای کاهش کسری بودجه انجام داده از جمله اعمال تعرفه بر کالاهای صادراتی چین، در نهایت به زیان مصرفکنندگان آمریکایی خواهد بود، زیرا هزینه تمام شده کالاها بالا میرود. چین طی سالهای اخیر با بهرهگیری از سیاستهای مختلف حمایتی توانسته هزینه تولید کالاهای خود را پایین نگه دارد و در این مدت وابستگی اقتصاد آمریکا به کالای چینی افزایش یافته است. همچنین افزایش بودجه نظامی آمریکا سبب افزایش سهم تولید سلاح در تولید کارخانهای این کشور شده و کاهش وابستگی آسان نیست.
از آنجا که بعید است تغییرات بزرگ در سیاستهای تجاری چین حاصل شود، طی سالهای آینده دولت آمریکا باید بر بودجه نظامی همچنان بیفزاید تا به بخش تولید کارخانهای لطمه وارد نشود. البته شرایط بودجهای آمریکا مناسب نیست و این امر سبب میشود تصمیمگیری برای روسای جمهوری دشوار شود. فروش سلاح یک سیاست همیشگی دولتهای آمریکا بوده است. این کشور بزرگترین صادرکننده سلاح در جهان است و بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ نود و هشت کشور جهان از آمریکا سلاح خریدند. بزرگترین مشتری سلاحهای آمریکایی، عربستان است که ۱۸ درصد کل فروش سلاح آمریکا را به خود اختصاص میدهد. میزان صادرات سلاح آمریکا بین سالهای یاد شده نسبت به سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ حدود ۲۵ درصد افزایش یافته است.
مسلما وابستگی اقتصاد آمریکا به تولید و صادرات سلاح بسیار بیشتر از دیگر کشورهاست. در فهرست بزرگترین صادرکنندگان سلاح در جهان، روسیه پس از آمریکا قرار دارد و ۲۲ درصد کل سلاحهای صادر شده در جهان بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ ساخت روسیه بودند. این کشور به ۴۷ کشور دیگر سلاح صادر میکند و مشتریهای اصلی آن هند، چین و ویتنام هستند. میزان صادرات سلاح روسیه در سالهای یاد شده نسبت به سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ بیش از ۷ درصد کاهش یافت. فرانسه، انگلستان و آلمان نیز در جایگاههای بالای این فهرست قرار دارند اما به نظر میرسد جایگاه نخست این فهرست در سالهای آینده همچنان به آمریکا اختصاص داشته باشد.
ارسال نظر