تقلید یا خلاقیت؟
اما طراحی آن بستگی به شرایط و هدف ما دارد، برای مثال شما میتوانید در روزهایی خاص (مثل روز یلدا) با هدفی مشخص (مثل افزایش چشمگیر فروش) یک کمپین اجرا کنید که این رویداد میتواند ترکیبی از بازیها، جوایز، تخفیفهای ویژه و... باشد، همچنین در طول انجام آن از تمام ابزارهایی که در اختیار دارید مانند ایمیل مارکتینگ، پوش نوتیفیکیشن، ارسال پیامک، اینفلوئنسر مارکتینگ، شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و... استفاده کنید یا حتی وارد همکاری با شرکتهایی در اندازه خود شوید و آنها نیز با دادن کدهای تخفیف خود یا تبلیغ روز خاص شما به بزرگتر شدن کمپین شما کمک کنند.
در فضای استارتآپی بهدلیل وجود چالشهای مختلف مانند نبود بودجه کافی یا دسترسی مفید فنی و غیرفنی شرایط کاملا متفاوت است. مهمترین نکته این است که شما باید با کمترین بودجه، بیشترین بازخورد را داشته باشید. همچنین به گونهای از تخفیفها و جوایز استفاده کنید که این گردش مالی مجدد در شرکت شما استفاده شود و نه هدیه (جایزه) شما در رشد شرکتی دیگر تاثیر گذارد. اما اینکه کدام روش بازاریابی برای مراحل مختلف استارتآپ توصیه میشود، باید توجه داشت که برای شروع بهدلیل نداشتن درآمد کافی یا نبود اینوستور(تامینکننده مالی) که هزینه موردنظر شما را تامین کند، بازاریابی آنلاین بهتر و اقتصادیتر است. زیرا هزینهای کمتر و بازخورد سریعتری دارد، اما در ادامه میتوان از بازاریابی آفلاین مانند بیلبورد و... نیز بهره برد، تا به برند اورنس(شناخت اسم، شناخت دسته فعالیت شما و جایگاه اجتماعی) مناسبی رسید که البته تمامی این کارها و ترتیب انجام آنها میتواند بسته به نوع فعالیت شما متفاوت باشد.
بههرصورت نحوه بازاریابی در مراحل مختلف یک استارتآپ متفاوت است. برای مثال در شرایطی که شما در حال رقابت با استارتآپهایی همشکل و همسو با فعالیت خود هستید و بازار رقابت بسیار داغ است، میتوان گفت که استفاده از بازاریابی آنلاین و آفلاین بهصورت همزمان، بسیار تاثیرگذار خواهد بود. اما بهصورت اصولی بهتر است که تا رسیدن به شرایط پایدارمالی یا رسیدن به نقطه سربهسر، از بازاریابیهای کمهزینه استفاده کرد.
با این حال نگاهی کلی به استارتآپهای داخلی نشان میدهد که نقاط ضعف مشترکی در بسیاری از آنها به چشم میخورد که بهنظر من بزرگترین آنها، نبود خلاقیت و نبوغ در تبلیغات است. همچنین بزرگترین اشتباه آنها در حوزه مارکتینگ استفاده (یا بهتر است بگویم تقلید) از برندهای دیگر برای اجرای یک کمپین است که این کمپین میتواند بسیار تعیینکننده برای وضعیت شرکت، بقا و ادامه مسیر باشد. زیرا تکتک هزینهها در استارتآپ (مخصوصا استارتآپهای نو پا) بسیار مهم است. البته گاهی اوقات چیزی که در بعضی استارتآپها به چشم میخورد، همسو نبودن مارکتینگ و بهخصوص کمپینها با نیازها و اهداف شرکت است.
همچنین عدم استفاده از اِلمانهای جذاب و عدم توانایی درک شرایط حال شرکت و بازار پیشرو باعث اشتباهات بسیاری میشود. زیرا شما زمانی که تخمینی از برآورد هزینه آن کمپین و متقابلا درآمد حاصل از آن ندارید، وارد اجرای کمپینی مخالف با نیازهای شرکت میشوید، زیرا گاهی میتوان با هزینهای کمتر، بازدهی و درآمدی بیشتر بهدست آورد و کمپین میتواند بیشتر تاثیرگذار باشد.
ارسال نظر