صعود مشروط شاخص

عملا تاثیر این رشد در سایر بازارها به جز بازار سرمایه قابل مشاهده بود. افزایش قیمت طلا را در این مدت شاهد بودیم. از سوی دیگر با اینکه دلاربهصورت قیمت تکنرخی ۴۲۰۰ تومانی اعلام شد و محدودیتهای زیادی برای آن وجود داشت، اما عملا میبینیم که بازار سیاه و غیرقانونی برای دلار شکل گرفته و عددهای بالاتری برای معامله بهصورت آزاد در آن وجود دارد.دیگر بازارها نیز وضعیتی مشابه دارند؛ بهطوریکه قیمت خودرو با روندی افزایشی همراه بوده است. قیمت مسکن، نرخ کالاها و محصولات مصرفی نیز افزایش پیدا کرده و این تورم عملا به تورم مصرفکننده هم سرایت کرده است. بنابراین باید بپذیریم که این موضوع نمایانگر کاهش ارزش ریال است.در این راستا شاخصهای اقتصادی مهم دیگری را نیز در وضعیت اقتصاد کشور شاهد بودیم؛ شاخص تورمی تولیدکننده در مدت اخیر با رشد همراه شده، هرچند هنوز شاخص مصرفکننده رشد چندانی نداشته است که این امر به محدودیت تصاویر سود و درآمد منجر میشود. به نظر میرسد بازار سرمایه در شرایط مزبور بیشترین ریسکی را که متحمل شد از ناحیه عوامل غیراقتصادی و در واقع بحثهای سیاسی بود. ریسکهای سیاسی میتواند نمود زیادی در این بازار داشته باشد.
از آنجا که بازار سرمایه جزو حساسترین بازارها است، به کمترین ناآرامی سیاسی هم حساسیت بالایی نشان میدهد؛ ولی به هر حال با توجه به عوامل قبلی (عوامل بنیادی شرکتها، تورم و دلار) عملا زور نیروهای بالارونده نسبت به این ریسکهای سیاسی مثبت شد؛ بنابراین تا زمانی که ما دوباره با ریسک سیاسی جدیای روبهرو نشویم، عملا این رشد باید ادامه پیدا بکند تا روند تعادلی جدیدی در بازار ایجاد شود.به عبارت دقیقتر بازار سرمایه در حال حاضر در وضعیت تجربه سقفهای جدید و رکوردشکنیهای پیاپی است، تا مادامی که ریسک سیاسی جدیای این بازار را تهدید نکند، همین شرایط مثبت ادامه خواهد داشت. بنابراین ما میبینیم که افزایش قیمت دلار و رشد تورم (این دو) در کنار همدیگر فروش شرکتها را افزایش میدهد و نهایتا منجر به این میشود که حداقل سود اسمی شرکتها متناسب با آنها بالا برود. این امر سبب خواهد شد تا قیمت سهام هم در مقایسه با سایر بازارها که اشاره کردیم و هم در مقایسه با سود خود شرکتها و درون بازار سرمایه افزایش یابد.در این راستا یک نکته دیگر را نیز باید مدنظر قرار داد؛ در واقع یک خاصیت دیگر که معمولا در این قبیل تورمها شاهد هستیم، ایجاد سود تکرار ناپذیر در آنها خواهد بود. به عبارت دقیقتر بسیاری از شرکتها موجودیهای انبارهایشان و موجودیهای کالاییشان بالا بوده و چون قیمت خریدها برای زمانهای قبلتر است و قیمتهایشان پایینتر است، وقتی که به تورم برخورد میکنند، یک سود یکباره و ناگهانی از این محل شناسایی میکنند. این سود، سود تکرارشوندهای نیست ولی بسته به حجم انبار شرکتها یک تاثیر یکباره دارد که شدت آن به حجم انبارها برمیگردد.
همانطور که عنوان شد افزایش تورم مصرفکننده یکی دیگر از مولفههای مهم این روزهای بازار است که کاهش ارزش ریال را در پی دارد. این امر سبب خواهد شد تا فروش شرکتها حتی از لحاظ تعداد و مقدار افزایش پیدا نکند. به عبارت دقیقتر تورم مزبور و انتقال تورم تولیدکننده به تورم مصرفکننده، در نهایت تاثیر زیادی در فروش شرکتها خواهد داشت. این امر به منزله فروش بیشتر یعنی سودآوری بیشتر و برای برخی از این شرکتها، تقسیم سود نقدی بیشتر خواهد بود.اما در این شرایط نباید یک نکته مهم را فراموش کرد؛ این رشد به علت بهبود عملیات شرکتها و نوآوری شرکتها و بهرهوری آنها نبوده، و عملا یک موضوع پولی است که وارد بازار شده است. بنابراین معمولا این قبیل رشدها تا جایی ادامه دارد که کاهش ارزش ریال و به عبارت دیگر ایجاد تورم را داشته باشیم. به عبارت دقیقتر قیمتها افزایش مییابد، اما دوباره به سمت پایین میل خواهد کرد و در یک نقطهای دوباره همسطح تورم میماند. تجربه نشان داده در بیشتر مواقع این نقدینگیهای تازهوارد که میخواهد از سودهای سفتهبازانه استفاده کند، بعد از اینکه این فرصت نیز از دست رود، مجدد تمایل به سمت خروج از بازار خواهد داشت. در برخی مواقع چنانچه کاهش ارزش پول (devaluation) و تورم ادامهدار نباشد، کار برای آینده و ادامه بازار سخت خواهد شد.
ارسال نظر