الگوهای جدید گردشگری
نخستین موضوعی که باید به آن توجه کرد هزینه فرصت میزبانی یک رویداد بزرگ ورزشی از جمله جام جهانی فوتبال است. واقعیت این است که میتوان پولی را که برای توسعه زیرساختها و نوسازی آنها هزینه میشود صرف سرمایهگذاری در بخشهای مهمتر اقتصاد کرد که مسلما سود بلندمدت آن بسیار بالاتر خواهد بود. معمولا این استدلال مطرح میشود که اجرای پروژههای عظیم زیرساختی سبب رونق اقتصاد در کوتاه مدت میشود و بهبود زیرساختها در بلندمدت رفاه بیشتری برای مردم فراهم میکند. با آنکه این استدلال اشتباه نیست و افزایش سرمایهگذاری دولت به بالا رفتن تولید ناخالص داخلی منجر میشود اما در گزارش «توسعه و رشد فراگیر» مجمع جهانی اقتصاد آمده است، تمرکز بر توسعه فراگیر، اهمیت و ضرورت بالاتری دارد. منظور از توسعه فراگیر، سرمایهگذاری با هدف بالا بردن نرخ رشد اقتصاد و همزمان بهبود فراگیر و پایدار استانداردهای زندگی مردم است.
متاسفانه احداث زیرساختهای ورزشی و اداره کردن آنها پرهزینه و گران است و معمولا پس از برگزاری رویداد ورزشی، به ندرت از آنها استفاده میشود. واقعیت این است که یک ورزشگاه برای رفاه زندگی یک کارگر ضروری نیست. از پولی که صرف ساخت چنین زیرساختهای گران قیمت و کم استفاده میشود میتوان برای ایجاد یا بهبود آنچه برای طبقه ضعیف و متوسط جامعه واقعا ضروری است نظیر بیمارستانهای تخصصی استفاده کرد. اندرو زیمبالیست، اقتصاددان مخالف میزبانی رویدادهای بزرگ ورزشی در استدلال خود در مخالفت با این رویدادها به چند مثال اشاره کرده است. قبل از برگزاری جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی، ساکنان نزدیکی محل ساخت ورزشگاهها تخلیه شدند تا چهره شهر در سطح بینالمللی زیبا به نمایش درآید. بسیاری این سوال را مطرح کردند آیا بهتر نبود از پول ساخت زیرساختهای عظیم ورزشی، برای بهبود شرایط زندگی فقرا استفاده شود.
از سوی دیگر گران قیمتترین ورزشگاه جام جهانی برزیل اکنون به پارکینگ اتومبیل تبدیل شده و این کشور برای آماده شدن جهت برگزاری جام جهانی ۱۱ تا ۱۴ میلیارد دلار هزینه کرد. این میزان پول برای کشوری مانند برزیل که جمعیت فقیر آن بسیار زیاد است، میتواند به نحوی مناسب تر و در جهت کاهش فقر استفاده شود. دومین موضوع مهم، تغییر الگوی گردشگری است. مسلما رویدادهای بزرگ ورزشی صدها هزار گردشگر خارجی را به کشور میزبان جذب میکنند اما این رویدادها عملا جریان طبیعی و جاافتاده گردشگری را مختلف میکنند و تحقیقات نشان میدهد در یک بازه زمانی چند ماهه برگزاری رویدادهای ورزشی از تعداد کلی گردشگران میکاهد.
در المپیک سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ پکن و لندن، تعداد گردشگران در سال برگزاری المپیک در مقیاس سالانه ۲۲ درصد کاهش پیدا کرد. همچنین تعداد بازدیدکنندگان از موزه بریتانیا در ماهی که المپیک برگزار شد ۲۲ درصد کاهش پیدا کرد. حتی هنگامی که تعداد گردشگران افزایش مییابند این بدان معنا نیست که سود بالاتری از این محل کسب خواهد شد زیرا جذب گردشگر بیشتر، هزینههایی در بر دارد. قبل از جام جهانی سال ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی، پیشبینی شده بود که ۴۵۰ هزار گردشگر خارجی به این کشور سفر میکند اما در نهایت تنها ۳۰۰ هزار نفر برای دیدن مسابقات وارد آفریقای جنوبی شدند و نکته جالب اینکه هزینه دولت آفریقای جنوبی برای هر گردشگر ۲۵ درصد بالا رفت. دولت آفریقای جنوبی میتوانست از محل این پول بدهیهای خود را پرداخت کند.
سومین موضوع مهم این است که سهم رو به رشدی از درآمدها نصیب نهادهای بینالمللی و دولتی میشود. در اقتصادهای توسعه یافته، زیرساختهای حمل و نقل، هتلها و ورزشگاهها به هزینه پایین تری برای نوسازی نیاز دارند. در المپیک ۱۹۸۴ لس آنجلس، عملا سود حاصل از برگزاری این رویداد بالاتر از هزینهها بود و در المپیک لندن ۲/ ۵میلیارد دلار سود نصیب میزبان شد. برگزاری رویدادهای ورزشی بزرگ سودهایی نصیب بخشهای مختلف اقتصاد میکند اما نهادهای دولتی و بینالمللی بیشترین سهم را از این سود کسب میکنند. تحقیقات نشان میدهد کمیته بینالمللی المپیک تقریبا ۷۰ درصد درآمد پخش تلویزیونی بازیها را به خود اختصاص میدهد در حالی که در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ این سهم تنها ۴ درصد بود. همچنین فیفا از برگزاری جام جهانی سال ۲۰۱۴ پنج میلیارد دلار درآمد کسب کرد در حالی که این نهاد هیچ سهمی در هزینههای برگزاری این مسابقات نداشت.
البته آنچه بیان شد بدین معنا نیست که میزبانی جام جهانی همواره زیانبار است. رویدادهای بزرگ ورزشی یکی از مهمترین ابزارهای ایجاد همبستگی در جهان هستند و ورزش یکی از قدرتمند ترین روشهای پر کردن شکافهای اجتماعی است. المپیک زمستانی اخیر در کره جنوبی زمینه را برای کنار هم قرار گرفتن ورزشکاران کره جنوبی و کره شمالی فراهم کرد. از سوی دیگر منصفانه نیست به رویدادهای ورزشی صرفاً از منظر اعداد و ارقام نگاه کنیم. قهرمانان ورزشی الگوهای تلاش و موفقیت برای خانوادهها و کودکان هستند. همچنین تحقیقات بانک گلدمن ساکس نشان میدهد حداقل در کوتاهمدت، شاخص بورس در کشور میزبان و کشوری که به قهرمانی میرسد افزایش پیدا میکند. بسیاری از میزبانها بر هزینههای برگزاری رویدادهای ورزشی تمرکز نمیکنند و از این رویدادها برای ارسال پیامی به جهان بهره میبرند. برای مثال چین در حال توسعه بخش ورزش بهعنوان مکمل برنامههای دیپلماتیک خود است. در واقع همزمان با رشد اقتصاد و متنوع شدن منابع درآمدی اقتصادی چین، نقش این کشور در جهان در حال بزرگتر شدن است. همچنین یک تحقیق نشان میدهد حجم تجارت کشورهایی که میزبان رویدادهای ورزشی میشوند و حتی کشوری که تقاضای میزبانی میدهد اما تقاضایش پذیرفته نمیشود افزایش مییابد و این نشان میدهد این پیام که آنها برای همکاری و شراکت آمادگی دارند بیش از خود رویداد ورزشی اهمیت دارد. کارشناسان معتقدند تاثیر میزبانی رویدادهای ورزشی به سیاستهای کلان کشور میزبان وابسته است. در مورد جام جهانی فوتبال در روسیه هنوز مشخص نیست دولت به این میزبانی چگونه نگاه میکند و قصد دارد چه استفادهای از آن ببرد.
ارسال نظر