اقتصاد تئاتر
در تمامی این سالها و از آغاز شکلگیری، تئاتر فراز و نشیبهای بسیاری را تجربه کرده است. از مقطعی که به «دوران صحنه» معروف شده است تا دوران افولی که سایه سینما بر این عرصه سنگینی میکرد در تاریخچه این هنر ثبت شده است. اما در سالهای اخیر شرایط به گونه متفاوتی نسبت به روند سابق در حال رقم خوردن است. افزایش تعداد سالنهای نمایش خصوصی در تهران و دیگر شهرها، بهرغم تمامی ایرادات وارده، لااقل موجب شده است تا دسترسی و مواجهه مردم با تئاتر افزایش یابد.ضمن اینکه رشد کلاسهای آموزش آزاد در کنار افزایش دانشکدههای تئاتر نیز در طول سالهای اخیر فشار عرضه را افزایش داده است. اما چه موارد دیگری نیاز است تا زمینه رشد بیشتر این هنر فراهم شود؟ درست است که ورود بخش خصوصی به این هنر، نوید روزهای روشنی برای عوامل و فعالان دارد، اما ساخت تنها دو سالن نمایشی در طول چند دهه اخیر در تهران نشان از عدم توجه به زیرساختهای لازم در این هنر دارد.
در شرایط فعلی سالنهای کوچک و نامناسب تئاتر بهصورت قارچگونه در حال رشد و نمو هستند و این در حالی است که این سالنها آنقدر فضای کوچکی دارند که حتی قدرت مانور را از بازیگر میگیرند و سطح کیفی بازی را پایین میآورند.همچنین موضوع کمک هزینههای دولتی از دیگر مواردی است که در طول چند سال اخیر نسبت به آن دیدگاههای متنوعی مطرح شده است. مقایسه یارانه پرداختی به تئاتر با کشورهای شاخص در این بخش نشان میدهد که اصل این حمایت مورد تایید قرار دارد اما شرط و شروط و الزامات آن میتواند راه را به بیراهه تبدیل کند. استفاده از تجربیات موفق جهانی و انتقال آن به مدیران داخلی میتواند در این مسیر راهگشا باشد.باشگاه اقتصاددانان در پرونده امروز خود به مقایسه تئاتر ایران با سایر کشورها و چگونگی تخصیص کمکهای دولتی به این بخش پرداخته است.
ارسال نظر