علی نصیریان:لاله زار مثل برادوی نیویورک امروز بود
به گزارش خبرآنلاین، برنامه تلویزیونی «هزار داستان»، شامگاه جمعه ۲۱ مهر، با اجرای محمدرضا شهیدیفرد، میزبان علی نصیریان بود.
در ابتدای برنامه شهیدیفرد با توجه به شباهت نام برنامه «هزار داستان» با سریال پُرمخاطب علی حاتمی که اوایل دهه ۶۰ خورشیدی پخش شد، از نصیریان درباره تجربه نقشآفرینیاش در سریال «هزار دستان» پرسید.
علی حاتمی بی ادا بود
علی نصیریان در پاسخ از علی حاتمی یاد کرد و گفت: « علی حاتمی، آدمی صمیمی بود، خودش بود، بی ادا بود و با عوامل کار با محبت رفتار میکرد.»
او ادامه داد: «حاتمی صنایع دستی و آثار تجسمی قدیمی را دوست داشت و از آنها در صحنه فیلمهایش زیاد استفاده میکرد. او به معماری قدیمی ایران، گلدان و آجر تعلق داشت. در کل نسل ما به این چیزها خیلی علاقه داشت. برای مثال ما با بازارچهها بزرگ و عجین شده بودیم.»
بازیگر سریال «شهرزاد» در واکنش به پرسش شهیدیفرد درباره قبول یا قبول نکردن بازی در یک نقش پاسخ داد: «برای من ساختمان، پیچیدگی، رمز و راز و فراز و نشیب نقش مهم است، مهم نیست که منفی یا مثبت یا کمدی یا تراژدی باشد.»
در ادامه، نصیریان از سالهای دهه ۳۰ و کودتای ۲۸ مرداد یاد کرد. او با ذکر خاطرهای گفت: «یادم هست آن زمان چپیها و مصدقیها سفید میپوشیدند. در آن گیر و دار، یک روز من و اسماعیل داورفر هم ندانسته سفید پوشیده بودیم و در خیابان بودیم. در شلوغیها، تانکی به سمت ما آمد و افسر روی آن کلتش را به سمت ما گرفت که بترسیم و خیابان را ترک کنیم.»
این بازیگر ادامه داد: «از اواسط دهه ۳۰ حرکت های هنری شکل گرفت و از سال ۳۵ به بعد رفتم باربد وهنرستان هنرپیشگی. در باربد گلستان سعدی و شاهنامه یادمان می دادند انا الان در کدام دانشکده چنین می کنند. حالا همه این آثار کهن را تو تاقچه گذاشته ایم و سرمان تو گوشی هست.»
او در مورد علاقه اش به هنر نمایش هم گفت: «خانواده ام تئاتری نبود اما پدرم مرا می برد نقالی و تعزیه که علاقمند شدم. لاله زار یک مرکز فرهنگی و هنری بود کافه داشت و ... البته دیگر اجناس زندگی هم در فروشگاه های ارائه می شد.»
لاله زار مثل برادوی نیویورک امروز بود
نصیریان همچنین گفت: «در مدرسه جامع باربد که درس می خواندم اسماعیل مهرتاش هم بود که عاشق تئاتر ایرانی بود و آواز و دستگاه های موسیقی را پیش او یاد گرفتم. مهم این است که با آدم های شناسنامه دار کار کند در هر قشری که هستیم. یک هنرمند جدا از تصوری که از خودش داره باید فرهنگ داشته باشه که در مدرسه هم یاد نمی دهند.»
این بازیگر پیشکسوت ادامه داد: «باید از بزرگان یاد بگیریم. از جوانان می خواهم خودآموزی داشته باشند و بروند دنبال علاقهشان عرق بریزند. فریدون رهنما، فرخ غفاری، منوچهر غضنفر و خجسته کیا برایمان از حکیم نظامی نمایشنامه می خواندند.»
مردم مرا با سریال گاو شناختند
بازیگر سریال «میوه ممنوعه» یادآور شد: «در دهه 40 اتفاقات خوبی برای فرهنگ و هنر ، ادبیات، نقاشی و سینما افتاد.»
او در ادامه به بیان خاطراتش از فیلم سینمایی «گاو» پرداخت و گفت: «با خلوص نیت رفتیم روستایی در قزوین برای فیلم «گاو». شرایط غذایی و گرما اذیت مان می کرد اما با جان و دل کار میکردیم. این فیلم اولین حضور سینمایی من بود. که برایش حقوقی هم دریافت نکردم. فقط مهرجویی از جشنواره ای چهار هزارتومان برنده شد که به من داد.»
نصیریان ادامه داد: «فیلم یک ماه و نیم دو ماه فیلمبرداری طول کشید که البته صداگذاری هم داشتیم. حاتمی دوبله را قبول داشت اما مهرجویی نه صدای سر صحنه می خواست.»
این بازیگر گفت: «هفت یا هشت سال پیش دوباره «گاو» را دیدم که برایم خاطره انگیز بود.
شهیدی فرد در ادامه صحبتهایش با نصیریان از مجموعه «سربداران» به عنوان یک سریال ویژه نام برد و نصیریان نیز از آشنایی اش با نجفی گفت: «همان زمان از حسینیه ارشاد کسی زنگ زد که دکتر شریعتی دعوت کرده است بیایید تئاتر «ابوذر» رضا دانشور را ببینید. در وسط شریعتی پر از جمعیت بود که گفتیم ما نتوانستیم بریم تو. عاقبت نجفی ما را داخل برد با لهجه اصفهانی اش گفت یک جا پیدا کردم. شریعتی بعد از نمایش از من پرسید نظرت در باره کار چیست که گفتم سخنرانی تو برایم بیشتر از نمایش جذب بود. نمایش خیلی قوی نبود.»
او افزود: «بعد از انقلاب نجفی به من زنگ زد و پیشنهاد بازی در «سربداران» را داد. من قاضی شارع را مثل یک واعظ و قاضی و ... بازی کردم. رئالیستی نبود رفتم استلیزهاش کردم. خیلی ها انتقاد کردن اما با استقبال مردم معلوم شد کارم درست بود.»
بازیگر نباید به سمت شب زندهداری و مواد مخدر برود
بازیگر «پستچی» ادامه داد: «یک بازیگر در اجرا هم از احساساتش انرژی می گیرد و هم از بدنش بعد از معدن سخت ترین کار دنیاست. اما شب زنده داری و غذای زیاد و استفاده مواد مخدر را بازیگر نباید انجام دهد، یک بازیگر باید پاک بازی کند. اگر عشق به کار داشته باشی این محدودیت ها را می پذیریم. در این کار باید چشم سوم داشته باشی و ما غرق شدن در نقش نداریم اما باید ماهرانه بازی کنیم.»
نصیریان گفت: « از این راهی که انتخاب کرده ام پشیمان نیستم.»
این بازیگر درباره مشکلات زندگی شخصیاش نیز گفت: «پای همسرم مدتی است درد می کند. همسرم میگوید و من مثل یک کمک آشپز کار می کنم و آشپزی یاد می گیرم.»
او افزود: «همسرم منتقد خیلی خوبی شده است و قبل از مشکل پایش همه کارهای من را می دید.»
این بازیگر درباره بازی در «کمیته مجازات» گفت: «سر سریال «سربداران» در همین شهرک غزالی کار میکردم که یک روز علی حاتمی مرا صدا زد و گفت یک کاری دارم و نقشی هست بنام ابولفتح که از سوسیال دموکراتهای سمت قفقاز است. کمیته مجازاتی وجود دارد و او تحت عنوان صحاف آمده که ترور کند. نقش جالبی است و دلم میخواهد شما بازی کنی. گفتم من سر سریال «سربداران» هستم. گفت خب هماهنگ میکنیم با آقای نجفی. «سربداران» هم اواخر کار است. پرسیدم چقدر طول میکشد. گفت دو ماه و واقعا هم کار من دو ماه طول کشید. مجموعه سریال از قبل از انقلاب شروع شده بود و چندین سال طول کشید چون در اواسط کار متوقف شد».
او افزود: «رفتم این نقش را بازی کنم، عبدالله اسکندری کلاه گیس هایی زیادی برای گذاشت اما آخرش گفتم همین سری که تراشیده ام برای نقش ابوالفضل بهتر است که عینک و ردا را به آن شخص اضافه کردم. این شخصیت بسیار تودار و مرموز بود که به خودم نزدیک بود با احساس بازی کردم و به یادش می افتم گریه می کنم.»
نصیریان در پایان صحبتهایش گفت: «آرزوی من خوب شدن پای همسرم هستم، همچنین دوست دارن رابطه ام با مردم حفظ شود.»
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر