آنچه از این موضوع بر می‌آید، این است که به‌نظر می‌رسد تغییراتی که از طریق یک عامل بیرونی به اصناف دیکته شده هیچ گاه نتیجه نداده، اما تغییراتی که افراد صنفی ضرورت آن را تشخیص داده‌اند، بدون هیچ اجبار یا برنامه‌ریزی متمرکز از بالا به پایین، همراه با توفیق بوده است. بنابراین موضوع تغییر و تحولات صنفی کمی پیچیده‌تر از آن است که تصور می‌شود. به‌عبارت دیگر، وقتی از تغییر و تحول اصناف صحبت می‌شود، منظور تغییر و تحول در اندیشه‌های فرد صنفی است یا تغییر و تحول در شیوه‌های تولید، تجهیزات و ساختار واحدهای صنفی است یا تغییر در سازمان و ساختار مراجع صنفی یا حتی ممکن است منظور از تغییر و تحول در همه موضوعات باشد. نکته دیگر اینکه این تغییرات باید نسبت به وضعیت موجود اتفاق بیفتد؛ اما این سوال مطرح است که آیا تغییر وضعیت موجود دستاوردها و عواقبی به همراه خواهد داشت؟ به‌عنوان مثال، با وجود طراحی شهری در کشور ما وجود فروشگاه‌های بزرگ زنجیره‌ای در نقاط مختلف یک شهر بهتر است یا واحدهای صنفی شخصی در هر محله کارآیی بیشتر دارد؟ اگر فروشگاه‌های زنجیره‌ای بهتر است، چه تعداد از آنها برای یک شهر لازم است، آیا تعداد شعب با درآمدها سازگاری دارد؟ اگر دارد، چرا هنوز افراد بسیار کمی در جهت ایجاد این فروشگاه‌ها اقدام کرده‌اند و تعداد شعب آنها نیز زیاد نیست. این سوال به گونه دیگری هم قابل طرح است، مثلا چرا واحدهای صنفی شخصی در محلات هنوز هم از جذابیت برخوردار است؟ معمولا افراد صنفی از موقعیت خود در محلات شکایتی ندارند؛ اما از تراکم واحدهای صنفی یا عدم رعایت حدود صنفی شکایت دارند. حال این سوال مطرح است که شاید نیازی به تغییر نباشد و وضع موجود بهتر هم باشد. ممکن است این مساله مطرح شود که شرایط موجود برای فعالان صنفی مناسب است؛ اما برای مصرف‌کننده مطلوب نیست.

اما اگر شرایط برای مصرف‌کننده مطلوب نباشد، آیا چاره دیگری هم دارد؟ پاسخ به این سوال می‌تواند تا حدود زیادی موضوع تغییر و توسعه و تطبیق با تغییرات را مشخص کند. در واقع در دنیای امروز دائما نوعی تخریب خلاق صورت می‌گیرد. به این معنی که بنیان‌های گذشته از بین رفته و راهکارها و سازوکارهای کارآمدتر به‌وجود می‌آیند. برخی از این راهکارهای جدید منجر به تنوع بیشتر می‌شود و برخی نیاز به تکثر و تنوع را کاهش می‌دهد. به‌عنوان مثال تجارت الکترونیک نیاز به ایجاد شعب متعدد برای یک توزیع‌کننده را کاهش داده، یا باعث امکان فروش مستقیم محصولات شده؛ به‌گونه‌ای‌که نیاز به واسطه‌های عمده فروشی و خرده فروشی نباشد. در اینجا موضوع برای اصناف کمی پیچیده می‌شود، در مثال بالا نشان دادیم که به دلیل طراحی شهری اصناف در کشور، اصناف به همین شکل موجود کارآمد هستند و مصرف‌کننده چاره‌ای ندارد؛ اما در مثال دوم نشان دادیم اصناف چاره‌ای ندارند؛ زیرا روز به روز خلاقیت‌هایی در دنیا برای کسب رضایت مصرف‌کننده رخ می‌دهد که حتی محدودیت مکانی که در بالا، دست برتر را به اصناف داده بود، از بین می‌برد. در واقع تجارت الکترونیک محدودیت مکانی و زمانی را حذف می‌کند. در نتیجه حال اصناف باید انتخاب کنند که در معادله تخریب خلاق می‌خواهند آن تجارتی باشند که تخریب می‌شود یا آن تجارتی که خلاقیت به خرج می‌دهد. حالا تغییر لازم و ضروری می‌شود؛ اصناف یا باید تغییراتی در خود ایجاد کنند و حداقل از تخریب خود جلوگیری کنند و مغلوب نباشند یا تغییراتی در خود ایجاد کنند تا با خلاقیت، طرف غالب این‌ معامله باشند. با این اوصاف لازم است فکر و ذهن فرد صنفی از فضای کسب‌و‌کارهای سنتی خارج شود و خود را برای پیچیدگی‌های تجارت‌های مدرن آماده کند. همین‌طور واحدهای صنفی باید، تجهیزات، شیوه‌های تولید و دانش نیروی انسانی خود را تغییر دهند. مراجع صنفی هم ساختار، روش‌ها، ابزار و... را تغییر دهند. در واقع با توجه به وسعت و سرعت تغییرات در گام اول لازم است تغییراتی برای ایجاد توانمندی بیشتر و سریع‌تر در مجموعه اصناف ایجاد شود. شاید این جمله حشو یا نامفهوم به‌نظر آید، ولی باید بدانیم که اقتصاد امروز به پیچیدگی همین جمله است. در واقع واحدهای اقتصادی به سمتی حرکت کرده‌اند که بتوانند با هر تغییری در سلایق و علایق مصرف‌کننده، سریعا تطبیق یابند و خود را تغییر دهند. برای همین ناچار هستند که دانش خود را افزایش دهند تا سریعا تغییرات را شناسایی و مهار کنند و حتی از تغییرات پیشی بگیرند؛ یعنی نوآوری کنند. واحدهای صنفی مجبور هستند هر چه می‌توانند کوچک‌تر باشند و تکنولوژی خود را تغییر دهند تا انعطاف بیشتری حاصل کنند و با بروز هر تغییری سریعا سازوکار تولید خود را تغییر دهند. مراجع صنفی ناچار هستند با وضع هنجارهای کارآمدتر فضای کسب‌و‌کار را چنان آرام و مطمئن کنند که واحدهای کوچک بتوانند در مشارکت و همکاری با یکدیگر، توان و ظرفیت بیشتری را آزاد کنند. در نتیجه برخی تغییرات برای اصناف در دنیای امروز ضروری است؛ چراکه تکامل، فقط به بهترین‌ها اجازه ادامه حیات می‌دهد.