حریری در سال ۱۳۰۵ در خانواده‌ای بازرگان در شهر سبزوار به دنیا آمد. ۵ ساله بود که به همراه خانواده به مشهد رفتند؛ پدرش در بازار مشهد با خرید مغازه‌ای تجارت پارچه و قماش را شروع کرد. وی در مشهد تا مقطع دیپلم ریاضی درس خواند و همزمان در مغازه پدرش هم کار کرد و بعد برای ادامه زندگی به تهران آمد. وقتی از حریری در مورد مسیر کسب‌وکارش سوال می‌شود، همواره به نصیحتی از پدرش اشاره و نقل می‌کرد در مسیر آمدن به تهران هنگامی که به پدرم گفتم که سرمایه برای راه‌اندازی کار ندارم، ایشان به من گفتند: «سرمایه‌ای به تو می‌دهم که هیچ‌وقت تمام نمی‌شود؛ اگر برای مردم ثابت شود که تو آدم راست و درستی هستی و دروغ نمی‌گویی به تو اعتماد خواهند کرد و اموال همه دست تو خواهد بود. پدرم گفت که بازار بزرگ‌ترین دانشگاهی است که من می‌توانم در زندگی بروم.» مهدی حریری با آمدن به تهران برای بازاریان خرید و فروش کالا و اجناس مختلف به خصوص چای انجام می‌داد و همین شد که به مرور زمان در زمینه چای تخصص پیدا کرد. از طرف دیگر او به دلیل عملکرد درست و پاک‌دستی مورد اعتماد بازاریان بود و خیلی زود توانست پیشرفت کند؛ تاجایی که بعد از مدتی حجره‌ای در بازار خرید و کار مستقل خود در زمینه تجارت چای را شروع کرد و بعد از چند سال شرکت «چای مشک بو» را تاسیس کرد. اما در کنار فعالیت‌های اقتصادی و صادرات آنچه مهدی حریری را به یک بازرگان ویژه تبدیل کرد، فعالیت‌های گسترده در امور خیریه است. وی به کسانی که قصد دارند در زندگی کاری را شروع کنند، همیشه یک توصیه داشت و می‌گفت: «هیچ وقت ناامید نشوند. پشتکار داشته باشند و آن نصیحت پدرم که گفت سرمایه تو راستی است و هیچ‌وقت دروغ نگو، را همیشه به یاد داشته باشند.»