نوبلیستی که نظریه مارکس را به چالش کشید
تابع «تقاضای جبرانشده» به پاس زحمات او تابع تقاضای هیکسی نامیده میشود. جان هیکس، در سال۱۹۰۴ در وارویک انگلستان به دنیا آمد. پدرش ژورنالیست یک روزنامه محلی بود. جان پس از اینکه در کالج کلیفتون و بالیول تحصیل کرد به دانشگاه آکسفورد رفت و ریاضی خواند. اگرچه در طول دوران مدرسه و در سال اول تحصیل در آکسفورد، یک متخصص ریاضیات بود، اما به ادبیات و تاریخ نیز علاقه داشت. در سال۱۹۲۳، به دانشکده فلسفه، سیاست و اقتصاد که به تازگی در آکسفورد شروع به کار کرده بود، انتقالی گرفت. او با درجه دو فارغ التحصیل شد و آنطور که خودش میگفت «در هیچیک از دروسی که تحصیل کرده بود صلاحیت کافی نداشت.» در آن دوران، اقتصاددانان بسیار کمیاب بودند، بنابراین هیکس بهطور موقت در مدرسه اقتصاد لندن بهعنوان مدرس مشغول به کار شد. شروع کار هیکس در اقتصاد، کار توصیفی درباره روابط صنعتی بود اما کم کم مجذوب تحلیل شد.
دیری نگذشت که متوجه شد میتواند با احیای استعداد ریاضیاتش، تحولی در پژوهشهای خود و علم اقتصاد ایجاد کند. در سال۱۹۳۰ و زمانی که دانشکده اقتصاد لندن زیر نظر لیونل رابینز جان تازهای گرفت، جا پای هیکس در آنجا محکم شد. آن زمان، یک دوره رویایی برای دانشجویان بود؛ چراکه میتوانستند زیر نظر رابینز، فونهایک، روی آلن، نیکلاس کالدور، آبا لرنر و ریچارد سایرز، علم اقتصاد را یاد بگیرند. در سال۱۹۳۵ فرصت حضور بهعنوان مدرس در دانشگاهی در کمبریج را بهدست آورد و در چهار سالی که در آنجا بود مشغول مطالعه و نوشتن درباره مفاهیم ارزش و سرمایه شد. از سال۱۹۳۸ تا ۱۹۴۶ استاد دانشگاه منچستر بود و در آنجا کار اصلی خود در زمینه اقتصاد رفاه و کاربرد آن در حسابداری اجتماعی را انجام داد. در سال۱۹۴۶ به آکسفورد بازگشت، ابتدا بهعنوان محقق کالج نوفیلد (۱۹۴۶-۱۹۵۲)، سپس بهعنوان استاد اقتصاد سیاسی دراموند (۱۹۵۲-۱۹۶۵) و در نهایت به عنوان محقق کالج آل سولز (۱۹۶۵-۱۹۷۱).
میراث هیکس
هیکس در حوزههای مختلفی در علم اقتصاد فعالیت داشت و مقالات متعددی در زمینه پول و تجارت بینالمللی و همچنین درباره رشد و نوسانات نوشت. او همچنین در حوزه اقتصاد کاربردی هم دستی بر آتش داشت و رابطه با مشکلات کشورهای «در حال توسعه»، به برخی از این کشورها سفر کرد. در سال۱۹۵۰، از اعضای کمیسیون تخصیص درآمد در نیجریه بود و در سال ۱۹۵۴، درباره امور مالی جامائیکا پژوهشی انجام داد. هیکس از اظهارنظر درباره مسائل بزرگتر اقتصاد عملی اکراه داشته، چراکه معتقد بود تا زمانی که حقایق را ندانیم، نباید اظهارنظر کنیم. اولین کتاب هیکس، «نظریه دستمزدها»، اقتصاد خرد تعیین دستمزد را در بازارهای کار رقابتی توسعه داد. در این اثر، او مفهوم کشش جانشینی بین سرمایه و کار را معرفی کرد که مبنایی شد برای مخالفت با نظریه کارل مارکس با این استدلال که پیشرفت تکنولوژیک و صرفهجویی در نیروی کار لزوما سهم نیروی کار از درآمد را کاهش نمیدهد. این کتاب برای چندین دهه به یک کتاب درسی استاندارد درباره اقتصاد کار تبدیل شد. او در مقالات اولیه و کتاب دومش، «ارزش و سرمایه» نظریه مطلوبیت و قیمت را با معرفی منحنی تقاضای جبرانی هیکسی پیش برد. تابع تقاضایی که مطابق با آن مصرفکنندگان با هدف کسب سطح ثابتی از مطلوبیت، هزینه خود را کمینه میکنند.
او همچنین مفهوم کالاهای ترکیبی را برای سادهسازی مدلسازی تقاضا همراه با اکتشاف اثر درآمد و اثر جایگزینی بررسی کرد. هیکس همچنین تحلیل اقتصاد خرد تعاملات ارزش و سرمایه بین بازارها را با رسمیت بخشیدن به مدلی از استاتیک مقایسهای پیش برد و نظریه تعادل عمومی والراسی را به دنیای انگلیسی زبان معرفی کرد. این مدلها نشان میدهند که چگونه تغییرات در بازارها بر شرایط سایر بازارها تاثیر میگذارد و چگونه همه بازارهای منفرد در یک اقتصاد با هم تعامل دارند تا تعادلی کلی برای همه بازارها ایجاد کنند. در سال۱۹۷۲، هیکس جایزه یادبود نوبل علوم اقتصادی (بهطور مشترک با کنت آرو) را بهدلیل مشارکتهای پیشگام خود در نظریه تعادل عمومی و نظریه رفاه دریافت کرد و یکسال بعد آن جایزه را به کتابخانه دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن اهدا کرد. هیکس در ۲۰مه۱۹۸۹ در خانهاش در روستای کاتسوولد بلوکلی درگذشت./اکوایران