تغییر سرنوشت جهان باهوش مصنوعی

علاقه‌مندی‌ات به هوش مصنوعی از کجا سرچشمه گرفت؟

در سال ۲۰۱۴، همزمان با سال آخر تحصیل دوره PHD، جذب یک استارت‌آپ معروف در زمینه هوش مصنوعی شدم که حدود ۳۰میلیون دلار از افراد معروف در آمریکا سرمایه جمع کرد. بعد از دوسال همکاری با این شرکت وارد شرکت گوگل شدم و در حوزه خودروهای خودران گوگل مشغول به کار شدم. پس از آن به دلیل علاقه‌ای که به کاربردهای هوش مصنوعی در علوم زیستی داشتم، از گوگل خارج شده و در شرکتم Clusterone کار را شروع کرده‌ام. علاقه من به هوش مصنوعی خیلی اتفاقی بود. در واقع، این علاقه زمانی ایجاد شد که به دعوت یکی از دوستانم برای تماشای یک برنامه گفت‌وگو درباره Computer vision و هوش مصنوعی دعوت شدم. بعد از آن با کلاس‌های دکتر شهشهانی و برنامه‌های روز جمعه مرکز تحقیقات فیزیک- نظری دانشکده ریاضی دانشگاه شریف آشنا شدم و به دنبال آن جذب پروژه‌های پژوهشی در همین زمینه شدم.

 شما یک شرکت در فضای تکنولوژی ایجاد کردید در محیطی که رقابت شدیدی برای جذب سرمایه‌ از سوی استارت‌آپ‌ها وجود دارد،در مورد تجربه‌ات از پرورش ایده تا جذب سرمایه در آمریکا توضیح می‌دهید؟

زمانی که از گوگل بیرون آمدم، علاقه‌مند بودم به موضوع کاربرد ماشین یادگیری در علوم زیستی بپردازم. مدتی به دنبال ایده‌های مختلف بودم و بیشتر مطالعه می‌کردم. بخشی از این فعالیت در قالب مشاوره دادن به برخی شرکت‌ها بود. در همان دوران متوجه شدم، امکاناتی که گوگل برای انجام پروژه‌های هوش مصنوعی در اختیار ما قرار می‌داد اصلا در بسیاری از شرکت‌ها وجود ندارد.  ما توانستیم پول خوبی از پروژه‌های مشاوره‌ای به‌دست بیاریم و آن را برای ساخت نرم‌افزاری سرمایه‌گذاری کردیم. نرم‌افزاری که از هوش مصنوعی برای تعامل و توسعه آن استفاده کردیم. من تعدادی برنامه نویس از نقاط مختلف دنیا جمع و کار پروژه را آغاز کردیم. در واقع تیم‌مان بزرگ شد و به اینجا رسید. جذب سرمایه برای شرکت ما اخیرا اتفاق افتاده، با توجه به اینکه توانستیم در همان ابتدای کار درآمد داشته باشیم، نیاز به جذب سرمایه در ابتدای کار نداشتیم. از آنجایی که توانستیم محصولمان را توسعه داده و مشتری داشته باشیم، سرمایه‌گذاران اطمینان خاطر بیشتری داشتند و جذب سرمایه برایمان نسبتا ساده‌تر بود.

 شما تجربه کار در گوگل را هم داشتی جایی که بسیاری آرزو می‌کنند آنجا کار کنند. در چه بخش از گوگل فعالیت می‌کردی؟ چگونه محیطی بود و چه حس و تجربه‌ای ازآن فضا داری؟ چه عاملی باعث شد که راه‌اندازی استارت‌آپ را به کار در گوگل ترجیح بدهی؟

من در بخش خودروهای خودران گوگل بودم. گوگل محیط بسیار خوبی داشت و نکات خیلی جالبی یاد گرفتم. محیط داخل گوگل را همانند دانشگاه باز، سرگرم‌کننده و الهام‌بخش درست کرده‌اند تا افراد همیشه بتوانند آموزش ببینند و این خیلی جالب بود.علاوه بر این، در آنجا غذای رایگان و تمام امکانات رفاهی فراهم است. مهم‌تر از همه اینها فرهنگی بود که سعی کردند شبیه دانشگاه باشند تا بتوانند همیشه ایده پردازی کنند. برای شرکتی که ۸۰ هزار پرسنل دارد ایده پردازی و اینکه همواره بتوانند ابتکاراتی داشته باشد کار سختی است. تیمی که من در آن عضویت داشتم، یکی از بهترین تیم‌های داخلی گوگل بود. خیلی از افرادی که در گوگل بودند دوست داشتند که با این تیم کار کنند. با این حال، من مایل بودم روی مسائل علوم زیستی کار کنم. به این ترتیب، با مدیرانم در این زمینه صحبت کردم و آنها هم خیلی استقبال کردند. با خودم فکر کردم یا موفق می‌شوم یا نمی‌شوم. به هر حال، کار همیشه هست، یا در گوگل یا جای دیگر. این یک فرهنگ جا افتاده در گوگل است که خیلی‌ها در گوگل چند سال کار می‌کنند و اگر ایده‌ای داشتند، از گوگل بیرون آمده و آن را امتحان می‌کنند، اگر موفق نشدند دوباره جذب گوگل می‌شوند. گوگل همیشه با آغوش باز از نیروهای قبلی خود استقبال می‌کند.

 اساسا رابطه هوش مصنوعی و سازمان‌های پیشرفته (آینده شرکت‌ها) چگونه تعریف می‌شود؟

نکته تکنولوژی تحول‌آفرین این است که باید هسته اصلی کسب و کار شود و گرنه شانس موفقیت خیلی کم است. هوش مصنوعی یکی از تکنولوژی‌های تحول‌آفرین است که امکان دارد اثر آن به مراتب از خود اینترنت هم بیشتر باشد. اگر قبول داشته باشیم که این هوش مصنوعی روی سازمان‌ها و حتی کشورها اثر خواهد داشت. بنابراین، آنهایی که بتوانند کاملا آن را کنترل کرده و با آن مواجه شوند و هوش مصنوعی هسته اصلی فعالیت آنها شود موفق‌اند. آنهایی که نتوانند، هر چقدر هم تلاش کنند به‌عنوان یک امکان جدید به آن نگاه کنند و بخشی از کشورداری یا مدیریت شرکت را به آن واگذار کنند، نمی‌توانند موفق شوند.

یک شرکت اینترنتی تمام فرآیندش را حول اینترنت اداره می‌کند. کاغذبازی ندارد و ممکن است خیلی از عوامل مانند طرز تفکرات، رویکردها و پروسه‌ها در این شرکت عوض شود. به همین ترتیب زمانی که استفاده از هوش مصنوعی آغاز می‌شود همه این عوامل باید بر مبنای هوش مصنوعی چیده شود. اگر قدیم ممکن بود که تا حدی در دنیا و در صنایع مختلف رقابت‌پذیری باشد با هوش مصنوعی واقعا اگر کسی از آن نتواند استفاده کنند رقابت غیرممکن است. با ورود هوش مصنوعی یک مواردی به‌صورت اساسی تغییر می‌کند هزینه‌هایی کاملا از بین می‌رود و بهره‌وری تغییر می‌کنند می‌تواند در سرنوشت شرکت‌ها و کشورها تعیین‌کننده باشد.

سرمایه‌گذاری شما از سوی موسسه پل الن صورت گرفت، شخصیتی که به خاطر بنیان‌گذار بودنش در مایکروسافت همه می‌شناسیم. در مورد این موسسه و حمایت‌شان از کلاستروان بگویید.

آقای پل الن یک شخصیت بسیار بزرگ هستند و سرمایه‌گذاری در شرکت ما از طریق موسسه هوش مصنوعی پل الن انجام گرفت. موسسه معروفی که در حوزه هوش مصنوعی فعالیت‌های قابل توجهی انجام می‌دهد برای ما سرمایه گذاران خوبی هستند و امکان اینکه ما بتوانیم با آنها همکاری داشته باشیم و از تجربیات آنها استفاده کنیم، فراهم می‌شود. ما تازه در آغاز کاریم و یاد می‌گیریم چگونه از فرصت استفاده کنیم. تاکنون چند شرکت که در این موسسه بودند بسیار موفق شدند و ما به همین نسبت امیدواریم که موفق شویم.

 برای حضور در این موسسه مجبور به خروج از سیلیکون ولی شدید. آیا خروج از اکوسیستم استارت‌آپی دسترسی به منابع و شرکت‌های تکنولوژی را محدود نمی‌کند؟

خروج از سیلیکون ولی با مزایا و معایبی همراه است. دور بودن از شرکت‌های بزرگ از معایب آن است که البته می‌توانیم با سیلیکون‌ولی در ارتباط باشیم. سیلیکون‌ولی یک جایی است که تقریبا بالغ شده و از این لحاظ مناطق خارج از سیلیکون ولی می‌تواند فرصت‌های بیشتری از لحاظ منابع انسانی و وضعیت زندگی بهتر را ایجاد کند.

 طی چند سال اخیر تحولی در زمینه استارت‌آپ‌ها در ایران اتفاق افتاده است. با توجه به اینکه خودت در فضای استارت‌آپ‌های آمریکا مشغول هستی چقدر با این فضا در ایران آشنا هستی و آیا این تحولات را به خصوص در حوزه مورد علاقه‌ات - هوش مصنوعی - در ایران دنبال می‌کنی؟

من همیشه در کنار همه فعالیت‌هایی که در آمریکا داشتم، اخبار ایران را دنبال می‌کردم و با فضای استارت آپ ایران کاملا آشنا هستم. دوستان خیلی خوبی از دوران دبیرستان و دانشگاه در این فضا مشغول به کارند. همیشه سعی کردم در حد توان به رشد این فضا کمکی کرده باشم. با ایران در تماس بودم تا با آنها همفکری کنم. علاوه بر این، زمانی که در سال ۲۰۱۰ در آمریکا بودم، با وب‌سایتی به نام خان آکادمی آشنا شدم. این ایده برای من خیلی جالب بود. تابستان همان سال که به ایران برگشتم، با چند خیر که به مدرسه‌سازی علاقه داشتند صحبت کردم و با الهام گرفتن از ایده خان آکادمی راه‌اندازی سایت آموزشی مکتب‌خونه را پیشنهاد دادم. با یکی از دوستانم این سایت را تاسیس کردیم که درابتدا بسیار موفق بود و بعد به دلیل مشغله کاری به یک تیم مدیریتی دیگر واگذار شد.

 به نظر شما فارغ از مسائل سیاسی باید چه مسائلی را داخل ایران حل کنیم تا بتوانیم شرکت‌ها و استارت‌آپ‌های پویا در حوزه‌های رو به رشد مثل هوش مصنوعی داشته باشیم؟

چالش نخست توسعه بازار به ویژه در بخش نرم‌افزار است، متاسفانه بازار داخلی آنقدر بزرگ نیست که وقتی نرم‌افزاری تولید می‌شود بتواند بازدهی خوبی داشته باشد. بعضا مشاهده شده نرم‌افزارهای با کیفیت بسیار بالا در کشور تولید می‌شود ولی بازار داخلی ندارد. اگر این نرم‌افزار برای بازار بین‌المللی تولید می‌شد، احتمالا مشتری‌های بیشتری داشت. در بازار نرم‌افزار نه تنها در ایران در کل جهان مشاهده می‌کنیم که ۷۰ تا ۸۰ درصد بازار در آمریکا است. اگر شرکت نرم‌افزاری نتواند در بازار آمریکا محصول بفروشد، در ابعاد جهانی موفق نمی‌شود. در غیر این‌صورت نرم‌افزار باید در حوزه خدمات و مکان‌محور باشد. برای اینکه یک استارت‌آپ موفق و پویا داشته باشیم باید بتوان در حوزه‌های بین‌المللی کاری کرد. در حال حاضر ما مهندسان نرم‌افزار را برای شرکت خودمان از کشورهای مختلف استخدام می‌کنیم و آینده کار به سمتی می‌رود که از جاهای مختلف با هم همکاری کنیم و فراهم کردن این قابلیت خیلی مهم است. به هر حال، ارزیابی شرکت معمولا بر مبنای بازار آن است. اگر بازار قابل دسترس را تنها در ایران در نظر بگیرید به‌صورت پیش‌فرض ۹۰ درصد شرکت‌های ایرانی ارزیابی بالایی نخواهند داشت که نشان می‌دهد سرمایه‌گذاری در ایران خیلی جذاب نبوده و اگر این جذابیت نباشد پویایی هم وجود نخواهد داشت.

 جوان‌ها چطور می‌توانند از ظرفیت هموطنان باتجربه‌شان در نقاطی مثل سیلیکون ولی استفاده کنند و شرکت‌ها و استارت‌آپ‌هایی بسازند که روی روندهای روز تکنولوژی حرکت کند؟

از نظر ارتباط ایرانی‌ها با سیلیکون ولی چند دسته‌بندی وجود دارد، اگر شرکت‌های ایرانی ایده‌های سیلیکون ولی را صرفا کپی کنند، مشخص نیست که موفق می‌شوند یا خیر. اگر این ایده‌‌ها خدماتی و مکان‌محور باشند، قابل بومی‌سازی هستند و شانس موفقیت کپی آن بالا است. البته درباره خیلی از نرم‌افزارهای موجود مثل هوش مصنوعی تشخیص بیماری یا پردازش تصویر، بومی‌سازی خیلی مهم نیست و کپی کردن آن برای ایران، مزیتی به شمار نمی‌رود. زیرا این تکنولوژی اگر قدرت بازاریابی در نقاط مختلف جهان را نداشته باشد، سرمایه‌گذاری موفقی نخواهد بود. نکته اساسی در موفقیت یک شرکت قابلیت رقابت آن است. وقتی که به‌صورت پیش‌فرض یک شرکت نمی‌تواند وارد بازار شود و رقابت کند بنابراین شانس موفقیت آن کم است. به نظر من، شرکت یا افراد زیادی در آمریکا مایل به همکاری هستند. اما متاسفانه مسیرهای آن فراهم نیست و در این میان یکسری اخبار سیاسی ناخوشایند این مسیرها را دوباره سخت‌تر می‌کنند. این رابطه در حال حاضر، در حد تعامل ایده‌ای و پشتیبانی روحی در حال وقوع است و بیش از این اگر بخواهد باشد و واقعا اثر جدی بر اقتصاد بگذارد، نیاز دارد شرایط رقابت برای کسب و کارهای داخلی و خارجی و تعامل آنها فراهم شود.

 فکر می‌کنی استارت‌آپ‌های ایرانی شانس موفقیت بیشتری دارند به خصوص با توجه به بازار داخلی؟

تصمیماتی هم وجود دارد که اگر در ایران اجرا شود، می‌تواند امکانات را ارزان‌تر از آنچه در اختیار شرکت‌های حاضر در سیلیکون ولی است، در اختیار استارت‌آپ‌ها قرار دهد. مثلا در هوش مصنوعی یک مساله خیلی جدید دسترسی به دیتا است. دسترسی به دیتا در جاهای مختلف دنیا بر اساس قوانین متفاوت است. دیتای پزشکی را فرض کنید. مثلا در انگلیس همه پرونده‌های پزشکی دست دولت است و دولت این امکان را دارد که برای پژوهشگران دسترسی به آنها را فراهم کند. این یک مزیت جدی برای شرکت‌های انگلیسی است.  google deep mind در انگلیس از این دیتا به خوبی استفاده می‌کند در حالی که این شرکت در آمریکا به این راحتی به دیتاهای بیماران دسترسی ندارد. برای شرکت‌های ایرانی می‌شود چنین مزیت‌هایی ایجاد کرد تا بتوانند پژوهش‌های جدی انجام دهند که در سطح جهانی قابل عرضه باشد. اینها می‌تواند مزیت ناعادلانه(unfair advantage) باشد که کشور با مقررات‌زدایی که شاید پیش‌تر هم از بین رفته می‌تواند فرصت‌های جالبی را فراهم کند.

25 (4)