یک نظامی اقتصاددان
او طرفدار طرح استعمار استرالیا بود و به نحوی خستگیناپذیر در مورد مسائل اقتصادی قلم میزد و طی ۸۴ سال عمر خود، حدود یکصد جلد کتاب و جزوه منتشر کرد. مقالهای که او در سال ۱۸۱۵ در خصوص تجارت خارجی غلات نوشت، بهطور همزمان اما کاملا مستقل از ریکاردو و مالتوس و ادوارد وست، نشان از کشف قانون بازده نزولی توسط او دارد. در این مقاله همچنین از اصل برتری نسبی در تجارت خارجی صحبت شده و این درست دو سال پیش از آن بود که ریکاردو از این مطلب در کتاب اصول خود سخن گفت. تنها متن جامعی که از تورنز به جا مانده رسالهای در تولید ثروت نام دارد که در سال ۱۸۲۱ منتشر شد و اگرچه حاوی اندیشههای بکر و دست اول نیست، لیکن مملو از اظهارنظرهای با ارزش در خصوص ارزش، اجاره، سود و قانون بازارهای ژان باتیستسه است.
یکی از آثاری که تورنز منتشر کرد و هدف انتقادات فراوانی قرار گرفت، مجموعه نامههایی است که در سال (۴۲-۱۸۴۱) تحت عنوان بودجه از زیر چاپ خارج شد و در آن نشان داده شده که تجارت آزاد لزوما در همه کشورها مطلوب نیست. یک کشور خاص ممکن است با وضع تعرفه گمرکی روی واردات خود، رابطه مبادله را به نفع خود تغییر دهد. تا زمانی که برخی از ممالک، تعرفه گمرکی اعمال میکنند، خطا است که فکر کنیم رفاه داخلی و یا بینالمللی با حذف تعرفه توسط یک کشور خاص بهبود یابد. تورنز بهدلیل همین نقض نظریه ریکاردو در زمینه تجارت آزاد مورد انتقاد شدید قرار گرفت، اما این بحث که تجارت آزاد برای همه کشورها بهترین راهحل است کماکان مورد تامل باقی مانده است.
با این همه، آثار تورنز در زمینه بانکداری در زمان خود صاحب شهرت بسیار شد. او پیشرو مکتب انتشار پول بود و استدلال میکرد که وظیفه اصلی بانکمرکزی انگلستان این است که ذخیره کافی طلا را نگهداری نماید تا ثبات نظام پولی را حفظ کند. نکته اصلی مکتب انتشار پول این بود که باید یک پول اعتباری ایجاد شود که به همان ترتیب پول فلزی در مقابل جریان ورود و خروج طلا به کشور نوسان کند. برای اطمینان از این امر لازم بود تا انتشار اسکناس به نسبتی از ذخایر فلزی کشور محدود باشد. قانون تاسیس بانکمرکزی انگلستان که در سال ۱۸۴۴ تنظیم شد و انتشار اسکناس را از بانکمرکزی مستقل کرد، بر اندیشه مکتب انتشار پول مبتنی بود. تورنز دفاعیه مشهوری برای این قانون نوشت که تحت عنوان اصول و نحوه عمل قانون رابرت پیل ۱۸۴۴، سال ۱۸۴۸ منتشر گردیده است.