کاپیتالیسم – داستان پشت یک کلمه (قسمت سوم)
ابتداجامعه تجاری بود
کاپیتالیسم در این مفهوم تنظیمشده، چیزی بیش از یک مفاد مرکب بود؛ چون اساسا از لحاظ اخلاقی و سیاسی مبهمتر از آن شده بود که اکنون به نظر میآید. صرف قرار دادن نامهای بلانک، بونالد و استاین در کنار یکدیگر کمک میکند تا نشان دهیم که آرای اولیه بحث بر سر سرمایهداری، بیش از دو طرف وجود داشت. این بیش از موضوع اختلاف بین جنگ و رفاه بود؛ زیرا تفاوت و اختلافهای وسیعتری را بر سر ترتیبات اقتصاد، مالی، پولی، حقوقی و سیاسی و نهادها پیش میکشید. بسیاری از این اختلافها و ابهامات در طول زمان از بین رفتند؛ زیرا از دیدگاه تاریخی بسیاری از سوالاتی که به واژه و مفهوم کاپیتالیسم مربوط میشد، حذف شدند.
تا سال1918 که ریچارد پاسو نسخه اولیه «سرمایهداری، یک مطالعه مفهومی– اصطلاحی» را منتشر کرد(این کتاب در پاراگراف اول این مقدمه ذکر شد) ترتیبهای اولیه سوال درباره شباهتها و تفاوتهایی که در تفکر درباره جامعه تجاری، تقسیم کار و کاپیتالیسم دخیل بود تقریبا بهطور کامل فراموش شده بودند. به نظر میآید که در اینجا چیز زیادی عوض نشده است. سوژههای جامعه تجاری و تقسیم کار عمدتا به تاریخ اقتصادی یا تاریخ ایدهها و تاریخ تفکرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مربوط هستند. سوژههای کاپیتالیسم عمدتا به مارکسیسم یا به تاریخ جهانی و تاریخنگاری جدید کاپیتالیسم مربوط هستند.
این کتاب از لحاظ تحلیلی به موضوعات قبل از این مفاهیم متنوع تاریخی که به ظاهر درونی، اما در واقع اساسی هستند، میپردازد و همچنین به این موضوع میپردازد که در دورهای که جامعه تجاری، تقسیم کار و کاپیتالیسم در ابتدا از هم جدا بودند بر سر تفکرات آنها چه آمد، در طول زمان چه شد که سوژهها تعریف شدند و روی آن بحث میشد و سپس با هم یکی شدند. هدف این کتاب آن است که نشان دهد تفکر درباره سیاست، شبیه درگیر شدن در دورهای است که تحقیقات تاریخی شروع شده تا بتواند این سوژههای از هم جداشده را با فشار روی هم قرار دهد. خلاصه استدلال کل کتاب را میتوان در دو پاراگراف نهایی فصل اول یافت.
فصل اول
کاپیتالیسم و جامعه تجاری
قبل از آنکه مفهوم کاپیتالیسم پدیدار شود، یک مفهوم اولیهای وجود داشت که «جامعه تجاری» نامیده میشد. آنطور که معمولا گفته میشود، ارتباط میان این دو مفهوم را میتوان در تفکرات آدام اسمیت یافت؛ زیرا در ابتدا در نوشتههای آدام اسمیت است که دو مفهوم کاپیتال و جامعه تجاری را میتوان پیدا کرد. همچنین گفته میشود که برای وجود این ارتباط دو دلیل عمده وجود داشت. دلیل اول این بود که برداشت اسمیت از جامعه تجاری در چهارمین مرحله از راههای متنوعی بود که طبق آن جوامع بشری، ابزار معیشت خود را ایجاد کرده بودند، مرحلهای که با شکار کردن آغاز میشود و با پرورش دام مانند گوسفند و گاو به جلو میرود و سپس با کشاورزی و یکجانشینی ادامه مییابد و با تجارت و صنعت اوج میگیرد. بنابراین جامعه تجاری بعد از جوامع شکارچی، دامپروری و کشاورزی آمده است. دلیل دوم این بود که مفهوم جامعه تجاری در درون مفهوم کاپیتال که در بخشی از بهترین اثر اسمیت یعنی تحقیقی پیرامون ماهیت و اسباب ثروت ملل، نقش اساسی را ایفا کرده، وارد شده است. تجارت، کاپیتال(سرمایه) میآفریند، درست همانطور که کاپیتال، تجارت میآفریند که از این نظر به معنای آن است که جامعه تجاری جامعهای بود که بر مبنای کاپیتال بنا نهاده شده بود. بنابراین یک جامعه کاپیتالیستی، کاپیتالیسم بود.
هرچند در حقیقت یک جامعه تجاری در واقع جامعهای بود که بر مبنای کاپیتال بنا نهاده شده بود، افزون برآن، همانطور که خود اسمیت نوشته، یک جامعه تجاری جامعهای بود که بر مبنای «تقسیم کار»- ترکیبی که به نظر میآید اسمیت ابداع کرده باشد- بنا نهاده شده بود. حتی با آنکه خود مفهوم در همان زمانی که ثروت ملل را نوشته بود به خوبی جا افتاده بود. اسمیت در شروع فصل چهارم نوشته، «زمانی که تقسیم کار بهطور کلی برقرار شد، چیزی نبود جز بخش کوچکی از خواستههای انسان که تولید کار خودش را میتواند عرضه کند. او بخش بسیار بیشتری از آنها را با مبادله آن بخش اضافی از محصول کار خود که بیشتر از مصرف خود اوست، تامین میکند. در نتیجه هر انسانی با مبادله زندگی میکند، پس در برخی اقدامات، یک تاجر محسوب میشود و خود جامعه هم تا حدی رشد میکند که مناسب است آن را جامعه تجاری نامید.» اسمیت مشاهده کرد که مقیاس و اندازه تقسیم کار توسط اندازه بازار محدود میشود.
او در اولین جمله فصل بعدی نوشت، «این قدرت مبادله است که برای تقسیم کار فرصت آن را فراهم میسازد. به همین خاطر حد این تقسیم همیشه باید توسط حد قدرت یا به بیان دیگر اندازه بازار محدود شود.» بنابراین تقسیم کار و بازار دو روی یک سکه هستند. آنها در ابتدا، کاپیتال نبودند، بلکه اجزای جامعه تجاری بودند. کاپیتال بعدا آمد.