دنیای اقتصاد-کیوان حسینوند:
علوم موجود، همگی بر پایه عناصر خاصی از تجربه انسانی بنا شده است که این عناصر، نظریات و مدلهای تحقیقی آن علم را توسعه دادهاند. در برخی از این علوم، همواره سطحی از انتزاع وجود دارد که در هر سطحی از آن انتزاعات، باید درجهای از تطابق با واقعیت و تامینپذیری وجود داشته باشد. نکته قابل توجه آن است که به نظر میرسد این سطح از تطابق با واقعیت، تنها توسط فروض پایهای آن علم خاص بهدست نمیآید و براساس رویکردی که بعضی از صاحبنظران دنبال میکنند، در صورتی درجات تطابق بالاتری حاصل میشود که از عناصر سایر علوم، فروض سایر علوم و حتی نظریات سایر علوم در تعیین فروض و ارتقای تئوریهای یک علم دیگر بهره برد (بولدینگ، ۱۹۵۶).
«دستمزد» هم مانند دیگر پدیدههای اقتصادی که مورد مطالعه اقتصاددانان هستند، قدمتی به اندازه تمدن بشری دارد. امروزه اقتصاددانان درمورد اثر افزایش یا کاهش دستمزدها بر میزان مصرف و سرمایهگذاری افراد صحبت و سهم کالاها و خدمات مختلفی مثل خوراک را در هزینه زندگی افراد مطالعه میکنند؛ اما باید در نظر داشت که زندگی انسانهایی که در طول تاریخ برای رفع نیازهای خود تلاش کردهاند هم شباهتهای زیادی به ما دارد. «زمان» همواره برای انسانها کمیاب محسوب میشده است، پس حاضر بودند برای آن هزینه بپردازند یا به عبارت دیگر، افراد دیگر را در قبال دستمزد اجیر کنند.