پاورقی-بخش پنجم
برندگان و بازندگان تورم
از تورم به ابرتورم در آلمان سال۱۹۲۳
در خاطرات کلمپرر جزئیات بیشتری از وضعیت کارمندان دولت که با محرومیت مواجه بودند، آمده است. او در این خصوص از پروفسور زبان رومی در دانشگاه فنی درسدن در اواخر۱۹۱۹ نام میبرد. او در نوامبر۱۹۲۲ نوشته بود: «اضطرار مالی خیلی وحشتناک است. با آخرین تتمه پرداخت جمعه من ۵۰هزار مارک در این ماه گرفتم؛ اما کافی نخواهد بود. غذای یک روزه بیش از ۱۰۰۰مارک میارزد و نیمپوند کره ۶۰۰مارک. قهوه ما دارد تمام میشود، چطور میتوانیم بیشتر بخریم؟ ما داریم به سمت زندگی بدوی میرویم. داشتن خدمتکار دیگر امکانپذیر نیست. مطلوبیت نوشیدن قهوه هم تقریبا از بین رفته و سینما -که یک بلیت آن ۸۰مارک شده است.» یک ماه بعد او نوشت: «قیمتها حالا به یکهزار برابر پیش از جنگ رسیده است؛ اما حقوق پروفسوری من فقط یکمیلیون مارک است. یک هزار برابر یعنی باید ۷میلیون مارک میشد و ما خودمان کار خودمان را انجام میدهیم و به دیگران متکی نیستیم.
در نیمه اول سال۱۹۲۳ وضعیت کارکنان دولت کمی بهتر شد؛ زیرا دستمزدهایشان را پیش از شروع هر فصل از قبل دریافت میکردند. در ۳۱ماه مارس، اقای اوهه عواقب این کار را این چنین توضیح داده بود: «حقوق ما تقریبا پرداخت شده است. برای سهماه آوریل تا ژوئیه. من یک میلیون و ۸۶هزار و ۳۳۶مارک دریافت کردم، ۹۹هزار و ۹۱مارک مالیات از آن کسر شد. حقوق پایه ماهانه من ۲۵هزار و ۹۰۰مارک است، حق دوری از مرکز ۲هزار و ۷۰۰مارک و مکمل تورم ۲۶۹هزار و ۴۱۲مارک و حق همسر ۱۲هزار مارک و فرزندان هم ۵۲هزار و ۱۰۰مارک. تمام اینها را که جمع کنید میشود ۳۶۲هزار و ۱۱۲مارک.» اما تا اواخر آوریل۱۹۲۳، حتی این افزایش گزاف در درآمد هم نتوانست جبران کاهش ارزش پول را بکند.
وضعیت برای طبقات کارگر هم نه تنها پیچیدهتر بلکه به غایت سختتر هم بود. افراد کارگر از سالهای ابتدایی تورم منفعت میبردند. بیکاری پایین بود و دستمزدهای واقعی حتی اگر هم به سطوح پیش از جنگ نمیرسید، بالا بود. بهترین نیروی کار، نیروی کار نیمهماهر و غیرماهر بود که پیش از این خیلی کم پرداخت میشد و وضعیتشان نسبت به کارگران ماهر خیلی بهتر بود. با این حساب، تورم بهطور موثر اختلافات دستمزدی را در درون طبقات کارگر هم سطح کرد. این وضعیت ادامه داشت تا آنکه ابرتورم این روند مثبت را متوقف کرد. درحالیکه در ماه ژوئیه۱۹۲۲ فقط ۶دهم درصد اعضای اتحادیه بدون شغل بودند در ماه ژانویه۱۹۲۳ بیکاری به ۴.۲درصد رسید و تا ماه اکتبر۱۹۲۳ به ۱۹.۱درصد. روند رو به رشد بدون شغل دستمزدها را هم پایین آورد. در ماه ژانویه سال۱۹۲۳ دستمزدهای واقعی هفتگی فقط ۴۸درصد دستمزدهای سال۱۹۱۳ بود. بسیاری از خانوادههای طبقه کارگر با شرایط ناامیدکنندهای مواجه بودند. ازآنجاکه قیمت بالای مواد غذایی و اقلام ضروری بهطور فزایندهای از دستمزها پیشی گرفته بود، بسیاری از بنگاهها در ابتدا حقوق کارمندانشان را دو بار در هفته و در پایان حتی روز به روز پرداخت میکردند.
وضع صاحبان ملک و اموال بهتر بود؛ زیرا فراتر از هر وضعیتی کسی که دیونی را پرداخت میکرد از فرصتی بهره میبرد تا تعهدات داخلی را که شامل اوراق جنگی بود، تسویه کند. همچنین صاحبان مستغلات و مزارع بزرگ که زمین و ساختمانشان را از بدهی آزاد کرده بودند نیز منفعت میبردند. برای مثال، هلموت فون مولتکه، برادرزاده فیلد مارشال مشهور آلمانی هلموت فون مولتکه بدهی ۲۵۰هزار مارکی خودش را فقط با ۳۲۵پوندی که والدین همسرش، دورتی، از آفریقای جنوبی فرستاده بودند، پرداخت کرد. دورتی در ژانویه۱۹۲۲ به والدین خود در پروتوریا چنین نوشت: «پیش از جنگ ما معادل ۱۲هزار و ۵۰۰پوند بدهکار بودیم و الان آن را با ۳۱۵پوند تسویه کردیم، باورکردنی نیست.» علاوه بر این تولیدکنندگان روستایی همیشه غذا برای خوردن داشتند و میتوانستند ما به ازای غذایی که به ساکنان شهری گرسنهای که به حاشیههای شهر فرار کرده بودند میرساندند، چیزهای ارزشمندی را بهدست بیاورند.
اما از طرف دیگر قیمتهایی که برای بذر، کود، دام و ماشینآلات کشاورزی شدیدا افزایش یافته بود، قسمتیاز بخشهای مثبت این زندگی را منفی میکرد. برندگان اصلی تورم مدیران صنعتی بزرگ بودند. ارزش سرمایهگذاری آنها ثابت باقی مانده بود و قادر شده بودند تا اعتبار ارزان بهدست بیاورند که به آنها این امکان را میداد تا کارخانه، اموال و حتی کل بنگاه را با قیمتهای مقرون بهصرفه بخرند. البته این کار تمرکز صنایع سنگین را شتاب بخشید. فرانتس اولنبرگ، دانشمند علوم اجتماعی در سال۱۹۲۴ نوشت: «کارآفرینان کوچک و متوسط شاید بهطور کامل از تمام آنچه دارند محروم نشده باشند، اما اکثر آنها اکنون بخش بزرگی از نگرانیها هستند. در نتیجه، توزیع ثروت بهطور قابل توجهی کمتر برابر شده است.»