در همان زمان همچنان‌که ارزش مارک در فصل بهار و تابستان سرکش شده بود، موارد حل نشده غرامت در حال بازی ویرانگر با نرخ مبادله بود. در اوایل ماه آوریل نرخ میان مارک و دلار ۳۲۶ بود و امید برای یک نتیجه مثبت از کنفرانس جنوا ارزش ارز آلمان را بالا برد؛ اما در اواسط ماه مه به خاطر اینکه کنفرانس حماقت خودش را ثابت کرد و قرارداد راپالو هم بر آتش بی‌اعتمادی فرانسه دمید، نرخ دوباره به  ۳۱۴در برابر یک دلار برگشت. در ماه ژوئن دورنمای آلمان این را نشان می‌داد که می‌خواهد یک خط اعتباری بین‌المللی را باز کند تا برخی از غرامت‌هایش را پرداخت کند تا یک مهلت موقتی را به‌دست آورد. اما با این حال این امید هم از بین رفت و مارپیچ رو به پایین دوباره شروع شد. سیگفرید جاکبسون، ‌ناشر ولتبهونه در تعطیلات اواسط ماه ژوئن در دهکده کامپن در جزیره سیلت دریای شمال در نامه‌ای به کارمند متبحرش، نویسنده و روزنامه‌نگار کورت توچلولسکی نوشت، «ما به تدریج متوجه می‌شدیم که آلمان جنگ را باخته است.»

اریش مهسام، نویسنده آنارشیست و کنشگر حتی در زندان تحت تاثیر جهش‌های وحشتناک قیمت قرار گرفته بود. او در اواخر ماه  مه ۱۹۲۲ از درون سلولش نوشت: «ارزش مارک برای هفته‌ها در سطح۲۷۰ تا ۳۱۰ در برابر یک‌دلار درنوسان بود. روزنامه‌ای که من در ماه مه ۲۴مارک برای آن پرداخت می‌کردم، از اول ماه ژوئن ۴۰مارک شده است. داروی اوومالتینی که من هر روز صبح موقع صبحانه برای آرام کردن اعصابم می‌خورم که در زمان عادی ۳مارک بود، در ۶هفته گذشته به ۳۵ تا ۴۵مارک رسیده است. قیمت یک لیتر شیر که ۱۰فنیک بود، ۱۰مارک شده است. و ضعیت حتی برای سیب‌زمینی، ‌نان و تمام اقلام مهم غذایی از جمله میوه‌ها بدتر شده است.»

تیا استرنهایم در اواخر ماه آوریل بعد از قدم زدن در مرکز فرانکفورت‌ام ماین نوشت: «قیمت‌ها از ژانویه به این طرف دو و سه برابر شده قیمت‌ها در فروشگاه ویندوز عجیب و غریب است. در رستوان فرانکفورت هاف یک ظرف غذای گوشت۷۰مارک و سوپ روز۳۰مارک است. اگر شما همراه با آن نان یا نوشیدنی سفارش دهید، قبض خرید برای آن دو به ۳۰۰مارک یا بیشتر هم می‌رسد.»

شوک ترور راتهانئو در ۲۴ژوئن کمترین اعتمادی را هم که در آلمان و نقاط دیگر مانده بود، از بین برد. لوین سوهن در ولتبوهن نوشت: «مارک آلمان و اشتهار آلمان در جهان به پایین‌ترین سطح ممکن رسید.» در اول ماه ژوئیه نرخ برابری به ۴۰۲مارک در برابر یک دلار رسید تا پایان ماه این نرخ به ۶۷۰مارک کاهش یافت. استفان تزوایک به خاطر می‌آورد: «ارزش مارک به‌شدت رو به کاهش بود و تا زمانی که به ارقام دیوانه‌کننده میلیون‌میلیارد و تریلیارد رسید، هرگز نایستاد. حالا شب‌نشینی واقعی ساحره تورم شروع شده بود.» قیمت محصولات داخلی بیش از ۵۰درصد در یک‌ماه افزایش یافت. آلمان وارد دوره ابرتورم شده بود.

آگوست هاینریش فون در اوهه، ‌معلم ۵۲ساله و خواننده کر کلیسا در دفتر خاطراتش قیمت‌های رهاشده‌ای را  که افزایش می‌یافت، به ثبت رسانده بود: چهارم اوت ۱۹۲۲: یک دلار ارزشی معادل ۸۰۰مارک دارد. این یک بحران است.

هجدهم اوت۱۹۲۲: برای چاودار ۲۰۰۰مارک می‌خواهند. کره خامه‌ای ۱۵۰مارک، کره معمولی ۱۲۰مارک. ارزش یک‌دلار ۱۰۴۰مارک شده. قیمت‌های وحشتناک در سراسر کشور می‌نوردد.

بیست‌وهفتم اوت۱۹۲۲: ارزش مارک به۲۴۰۰ تا در مقابل یک دلار سقوط کرده است. فاجعه اکنون پشت در خانه است. طی چند روز قیمت‌ها به شیوه گیج‌کننده‌ای رو به افزایش است... مردم به فروشگاه‌ها هجوم می‌برند. هرکس می‌خواهد همین الان بخرد. قیمت کره ۲۰۰مارک شده و یک لیتر شیر ۳۰مارک. ۵۰کیلو گندم تقریبا ۳۰مارک.

کر در اواخر ماه اوت۲۰۲۲ نوشت «که تقریبا نمی‌توان تصور کرد که چقدر ترسناک بود وقتی در خیابان‌های برلین واژه دلار  از دهن درمی‌آمد.» تنها دلداری که این منتقد تئاتر می‌توانست پیدا کند این بود که «سقوط سریع مارک باید چشمان حتی احمق‌ترین و عصبی‌ترین دشمنان ما و مابقی اروپا را باز کند تا ببینند که چقدر اوضاع ما بد بوده است.»

اما اوضاع بدتر از این هم می‌شد. در هشتم نوامبر یک دلار ۹۱۷۲مارک شد. کنت هری کسلر نوشت: «مانند منحنی تب کسی که رو به موت است، ‌نرخ برابری با دلار پیشرفت روزانه مرگ ما را بیان می‌کرد.» ملاقات تجاری دوستانه دولت کونو به‌طور موقت اوضاع را آرام کرد. در  ۲۲نوامبر دلار به ۶۳۰۰مارک سقوط کرد و تا پایان همان ماه به ۷۳۶۸مارک رسید. کریسمس سال۱۹۲۲ زیر ستاره بخت آزاردهنده تورم آغاز شد. تئا استرنهایم که با همسرش کارل به درسدن در ۲۰دسامبر سفر کرده بود تا آخرین خرید کریسمسش را انجام دهد، به‌شدت مایوس شد: «فروشگاه‌ها خالی است. چه‌کسی می‌تواند برای بچه‌هایش لباسی که از پشم زمخت بافته شده و قیمتی معادل ۵هزار تا ۸هزارمارک دارد، تهیه کند؟ تزیین یک درخت کوچک کریسمس برای من هزاران مارک هزینه دارد. ساکسون با دندان‌های شیرینش آخرین پول‌هایش را برای کیک میوه‌ای خرج کرد.»