مجلس شورای ملی و نقش رضا حکمت
اعتبارنامه مراد اریه و خسرو قشقایی به تصویب نرسید و اعتبارنامه حسن ارسنجانی در ۲۷ آبان۱۳۲۶ رد شد. همچنین محمد ساعد به نخستوزیری رسید و از مجلس رفت. در این دوره، چهار کابینه برای رای اعتماد به مجلس معرفی شدند. همچنین حدود ۹۰ قانون در مجلس به تصویب رسید.
رضا حکمت، رئیس مجلس پانزدهم تحصیلات اولیه را در مدرسه علمیه تهران به پایان برد و سپس به شیراز رفت و در محضر استادانی چون حکیم الهی، ادبیات، فارسی، عربی و زبان فرانسه را فراگرفت. او پس از استبداد صغیر به ایران آمد و حزب دموکرات را در شیراز تاسیس کرد. محمدحسین رکنزاده آدمیت (نویسنده کتاب دلیران تنگستان) در کتاب «سردار فاخر حکمت» مینویسد: «حکمت در دوران نفوذ انگلیسیها برای بر هم زدن بساط انگلیسیها با دموکراتها و یاور علیقلیخان پسیان همکاری کرد؛ اما مخبرالسلطنه که با انگلیسیها همراه بود، مانع تندروی او شد.» وقتی فرمانفرما والی فارس شد، حکمت در منطقه «کمارج» زندگی میکرد و آدمیت نوشته در این دوران او بیش از پانصد تفنگچی داشته است. فرمانفرما در همین زمان چند نامه تهدیدآمیز به حکمت مینویسد؛ نامهای که البته تاثیری نمیگذارد و ملیون فارس و حکمت بیش از گذشته علیه فرمانفرما تحریک میشوند. مورخالدوله سپهر در «کتاب ایران در جنگ بزرگ جهانی» از نقش سردار فاخر حکمت در نهضت ملی جنوب یاد کرده است. حکمت در هنگام انعقاد قرارداد۱۹۱۹ به مخالفت با وثوقالدوله برخاست که این اقدام او به تبعیدش منجر شد. سپس از آباده به نمایندگی انتخاب و برای نخستینبار وارد مجلس شد. اعتبارنامه او در دوازدهم آبان۱۳۰۱ به تصویب رسید. او در دوره پنجم مجلس شورای ملی نیز کرسی نمایندگی آباده را حفظ کرد و از حامیان انقراض قاجاریه و روی کار آمدن پهلوی بود.
در زمان رضاشاه در دوره هفتم (سال ۱۳۰۷) از شیراز و در دوره هشتم بار دیگر از آباده به مجلس رفت و سپس حاکم یزد، گرگان و والی کرمان شد. زندگی سیاسی رضا حکمت را میتوان به دو دوران متفاوت از هم تقسیم کرد؛ دوران اول فعالیتهای سیاسی او که در دوران مشروطه و حکومت پهلوی اول گذشت، بیشتر بر پایه تلاش برای آزادی و توسعه ایران بوده است. او به هنگام حکمرانی گرگان، یزد و کرمان همین اهداف را پیگیری میکرد. در این دوره او بهعنوان یک مذاکرهکننده برای حل مشکلات سیاسی نیز حضور داشت و در جریان جنبش جنگل از طرف مشیرالدوله برای مذاکره با میرزا کوچکخان جنگلی عازم گیلان شد. او از میرزا قول گرفت تا از همکاری با بلشویکها خودداری کند؛ این موضوع البته پایدار نبود و بخشی از نیروهای جنگل با انقلابیون روسیه هماهنگ بودند.
نیمه دیگر فعالیتهای سیاسی رضا حکمت دوران فرصتطلبی سیاسی بود. او در سال۱۳۲۲ به ریاست کل آمار و ثبت احوال منصوب شد؛ اما پس از چندماه بار دیگر برای انتخابات مجلس کاندیدا شد و در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی از شهر شیراز به نمایندگی رسید. در این دوره رضا حکمت از نمایندگان مستقل و تاثیرگذار مجلس و در جبههای به رهبری دکتر محمد مصدق ضد اکثریت و دولت صدرالاشراف بود.
رضا حکمت توانست اعتبار از دست رفته سیاسی خود را دوباره بازسازی کند و در همین دوران با همکاری سیدمحمدصادق طباطبایی و سهامالسلطان بیات حزب سوسیالیست را تشکیل داد. او در دهه۲۰ که تبدیل به یک سیاستمدار مهم شده بود و ریاست مجلس شورای ملی را بر عهده داشت، تلاش میکرد دایره نفوذش را گسترش دهد؛ دوستی حکمت و قوام در همین دوره عمیقتر میشود. در دوره مجلس۱۴ که سردار فاخر از شیراز وکیل شده بود، تلاش کرد که مقام نخستوزیری به قوام برسد. به همین دلیل در دوره ۱۵ با اینکه نمایندگانی از قبیل تقیزاده و ساعد مراغهای و ملکالشعرای بهار در مجلس بودند، با فشار قوام، سردار فاخر حکمت به ریاست انتخاب شد. او همچنین در سال۱۳۳۳ رئیس مجلس هجدهم شد و این عنوان را تا پایان مجلس بیستم حفظ کرد. در سال۱۳۴۰ مجلس برای مدتی تعطیل شد و پس از بازگشایی مجلس او دیگر به صحنه سیاست بازنگشت.
حکمت در سالهای آخر عمر به بیماری فراموشی مبتلا شد؛ چنانکه گاهی بیهدف در خیابان قدم میزد و با خود سخن میگفت و در نهایت در سال۱۳۵۶ در سن ۸۷ سالگی درگذشت.