انقلاب صنعتی بریتانیا و حقوق مالکیت

جفری‌ام هاجسون، استاد بازنشسته دانشگاه لافبورو و سردبیر مجله اقتصاد نهادی است. او نویسنده کتاب‌‌ها و مقالات متعددی در حیطه اقتصاد حقوق مالکیت و تاریخ اقتصادی بوده که از مهم‌ترین آثار او می‌‌توان به کتاب «چگونه اقتصاد تاریخ را به فراموشی سپرد» اشاره کرد. هاجسون درباره ظهور انقلاب صنعتی و نقش حقوق مالکیت در این رخداد نظریه جدیدی را ارائه می‌‌کند. او رقیب نورث، عجم اوغلو و رابینسون است و نظریه او قرائت متفاوتی از حقوق مالکیت در اقتصاد مطرح کرده است.

او در مقاله خود تحت عنوان« ۱۶۸۸ و همه چیز، حقوق مالکیت، انقلاب شکوهمند و ظهور سرمایه‌‌داری بریتانیا»، روایتی متفاوت از انقلاب صنعتی انگلستان در سده هجدهم ارائه کرده است و نشان می‌‌دهد که نظریه نهادی نورث و عجم اوغلو فاقد شواهد تجربی و تاریخی کافی درباره علل ظهور انقلاب صنعتی است.

در یک جمله از نظر هاجسون، مهم‌ترین دلیل انقلاب صنعتی نه تحکیم حقوق مالکیت آن‌گونه که نورث، عجم اوغلو و رابینسون به آن اشاره می‌‌کنند، بلکه تغییر ماهیت حقوق مالکیت بود. نورث و وینگست در مقالات خود استدلال کردند که انقلاب شکوهمند۱۶۸۸ موجب افزایش اقتدار پارلمان، کاهش قدرت سلطنت و پاسخگویی بیشتر پادشاه شد که این روند به افزایش امنیت حقوق مالکیت، تغییر محیط نهادی و ظهور انقلاب صنعتی در قرن بعد انجامید. طبق نظریه نهادگرایی پیش‌‌فرض فقدان امنیت حقوق مالکیت در انگلستان قرون وسطی برای بازرگانان، زمین‌داران و صنایع اولیه نیازی به اثبات نداشت؛ زیرا امری کاملا مشهود بود و ما تنها از اواخر قرن هفدهم شاهد امنیت حقوق مالکیت هستیم.

هاجسون با قبول نقش امنیت حقوق مالکیت در توسعه اقتصادی، قرائت دیگری از تاریخ انقلاب صنعتی مطرح می‌کند. از نظر او حقوق مالکیت در انگلستان از قرن سیزدهم نسبتا امن بود و نظریه نهادی نورث فاصله نزدیک به صدساله میان انقلاب شکوهمند و انقلاب صنعتی را توضیح نمی‌دهد. این نظریه بر شواهد تاریخی ناچیزی از عدم امنیت حقوق مالکیت در انگلستان پیش از انقلاب شکوهمند ۱۶۸۸متکی است. به نظر هاجسون پاسخ را تنها می‌‌توان در انقلاب‌‌های مالی و اداری یافت که موجب تحول و تغییر در ماهیت حقوق مالکیت فئودالی شدند و موجبات استفاده اقتصادی از دارایی‌‌ها (زمین و....) را فراهم کردند. تا پیش از انقلاب ۱۶۸۸، زمین تحت مفاهیم فئودالی طبقه‌‌بندی می‌‌شد و امکان استفاده اقتصادی از زمین به‌عنوان وثیقه برای دریافت وام و تامین مالی زیر ساخت‌‌ها وجود نداشت. پس از انقلاب ۱۶۸۸ با از هم گسیختن اتحادهای قبلی انگلستان و ورود این کشور به جنگ با اسپانیا و فرانسه از ۱۷۵۵ تا ۱۷۶۳، سلسله‌‌ای از اصلاحات مالی برای تامین منابع مالی جنگ، زیر ساخت‌‌ها و جمع آوری مالیات مورد نیاز بود تا از یک امپراتوری تجاری رو به رشد حمایت به‌عمل آورد.

این اصلاحات اداری و مالی که در نتیجه معارضه و جنگ به انگلستان تحمیل شد، موجبات تسریع فرآیند تغییر ماهیت فئودالی زمین و استفاده از آن به‌عنوان وثیقه را فراهم آورد. هاجسون در بخش مقدماتی مقاله با رد نظر عجم اوغلو و رابینسون مبنی بر اینکه در اروپای قرون وسطی مصادره اموال و رد بدهی وجود داشت، نشان می‌‌دهد که این گزاره درخصوص شرایط ویژه انگلستان صدق نمی‌‌کند. او با پیروی از نظر ویچ نشان می‌دهد که در طول تمام قرون وسطی تنها چهار مورد مصادره اموال بازرگانان انگلیسی ثبت شده است و بین ۱۶۸۸ تا آغاز جنگ در ۱۷۵۵ شاهد نوآوری های قانونی کمی توسط پارلمان انگلستان هستیم. بنابراین در انگلستان پس از انقلاب شکوهمند نه محیط نهادی به تعبیر مکلاسکی تغییر قابل توجهی کرد و نه امنیت حقوق مالکیت برقرار شد؛ زیرا از پیش وجود داشت. آنچه از نظر نورث، عجم اوغلو و رابینسون مغفول مانده تغییر ماهیت حقوق مالکیت و نقش و اهمیتی بود که انقلاب‌‌های مالی و اداری در ظهور انقلاب صنعتی داشتند.

بوگارت و ریچاردسون داده‌های پارلمانی درباره تعداد املاک، اختیارات قانونی و قوانین محصور را از ۱۷۰۰ تا ۱۸۳۰ جمع‌آوری کرده‌اند. شکل (۱) روندهای کلیدی اصلاح و سازمان‌دهی مجدد حقوق مالکیت زمین را نشان می‌دهد. بر این اساس از ۱۷۵۰ شاهد رشد این جریان هستیم. نکته مهم این است که این شکل وقفه مبهم میان انقلاب شکوهمند۱۶۸۸ و انقلابات اداری و مالی را که از ۱۷۵۰ آغاز شده است، توضیح می‌دهد و نشان می‌‌دهد که ارتباط علّی میان وقوع انقلاب صنعتی در نیمه دوم سده هجدهم و انقلاب شکوهمند سال۱۶۸۸ وجود ندارد و علت را باید در جای دیگری جست‌وجو کرد؛ به‌طوری‌که در نهایت می‌‌‎توان گفت جنگ و اصلاحات مالی، لزوم برچیدن سکونت‌‌گاه‎‌‌های سخت و محصور را فراهم کرد. عبور انگلستان از فئودالیسم به سرمایه‌‌داری تنها ذیل مفهوم استفاده از زمین به‌عنوان وثیقه برای تجارت و تامین مالی آشکار می‌‌شود. هرچند نظرات متفاوتی پیرامون ظهور سرمایه‌داری و انقلاب صنعتی وجود دارد؛ اما نکته محوری در نظریه هاجسون قابلیت استفاده از زمین به‌عنوان وثیقه است که از نیمه سده هجدهم به بعد در تاریخ اقتصادی انگلستان پدیدار شد.

جدول (۱) نسبت خانواده‌ها را در دو گروه مهم طبقات اجتماعی- اقتصادی و سهم هر یک از این گروه‌ها در درآمد ملی از سال ۱۶۸۸ تا ۱۸۰۳ نشان می‌‌دهد. شواهد دال بر آن است که حضور اجتماعی و نسبت درآمد آنها در این دوره تغییر زیادی نکرده است، ممکن است نتیجه بگیریم که تاثیر سیاسی- اقتصادی طبقات اجتماعی زمین‌‌دار مدت‌ها پس از ۱۶۸۸ همچنان بالا باقی مانده است.

مطابق جدول (۱)، تا سال ۱۶۸۸ بیش از یک‌چهارم خانواده‌ها در بخش تجارت و صنعت مشغول بودند و بیش از یک‌سوم درآمد ملی را تولید می‌کردند. این جدول همچنین نشان می‌دهد که اقشار اجتماعی در حال توسعه مدت‌ها قبل از ۱۶۸۸ در حال افزایش بودند. بورژوازی قبل از سال۱۶۸۸ از اهمیت اقتصادی برخوردار بود؛ البته با قدرت و نفوذ کمتری نسبت به اشراف.  متعاقبا از سال ۱۶۸۸ تا ۱۷۵۹، تعداد خانواده‌های درگیر در تجارت و صنعت افزایش یافت؛ اما درصد سهم آنها در درآمد ملی فقط اندکی افزایش یافت و تنها پس از سال۱۷۵۹ است که شاهد افزایش قابل توجه سهم آنها از درآمد ملی هستیم. این بررسی‌‌های اجتماعی نشان می‌‌دهد درحالی‌که بورژوازی قبل از سال ۱۶۸۸ از اهمیت اقتصادی برخوردار بوده، حضور اقتصادی این طبقه در ۷۰سال آینده افزایش چندانی نداشته، اما پس از آن اهمیت بیشتری یافته است. اگر امنیت حقوق مالکیت تا قبل از سال ۱۶۸۸ یک مشکل عمده برای تجارت و صنعت بوده و این مشکل با حل و فصل سیاسی سال ۱۶۸۹ کاهش یافته است، انتظار می‌‌‌‌رفته که بخش بازرگانی و صنعت در سال‌های پس از ۱۶۸۸ به صورن چشمگیر رشد کند که این امر با داده‌ها و روند‌ها همخوانی ندارد.هاجسون معتقد است انقلاب ۱۶۸۸ به‌طور مستقیم علت انقلاب صنعتی نبود؛ اما سلسله‌‌ای از وقایع را ایجاد کرد که به همراه سایر رویداد‌ها در سده هجدهم موجبات این تحول بزرگ را فراهم آوردند.

شکل (۲) نقش و اهمیت انقلاب های مالی و اداری در وقوع انقلاب صنعتی را نشان می‌‌دهد. این شکل بیانگر رشد روند بوروکراسی مالی و اداری دولت از ۱۷۷۰ و نشانگر تغییر در ماهیت حقوق مالکیت زمین و رشد اهمیت تجارت و صنعت در اقتصاد است؛ این موضوع با نگاهی به ارتباط جدول (۱) و شکل (۲) روشن‌‌تر می‌‌شود.

به‌طور خلاصه هاجسون معتقد است امنیت حقوق مالکیت اگرچه پیش‌زمینه توسعه اقتصادی و انقلاب صنعتی است، اما نورث، عجم اوغلو و رابینسون با لحاظ این متغیر به‌عنوان علت وقوع انقلاب صنعتی به بیراهه رفته‌‌اند. نظریه آنها فاقد پشتوانه تجربی و تاریخی کافی در این زمینه است و توجهی به ماهیت فئودالی حقوق مالکیت ندارد. از نظر هاجسون استفاده از زمین به‌عنوان وثیقه برای تامین مالی، نقطه آغاز ظهور سرمایه‌‌داری و انقلاب صنعتی در انگلستان بوده است.

p30 copy