حکومتمندی در اندیشه و کنش محمدعلی فروغی
جستوجوگر ارزشهای مدرن
اهمیت ادارات سبب شد تا ادارات در کانون نگاه آسیبشناسانه فروغی قرار گیرد. فروغی دستگاه اداری کشور را عقبمانده و فاقد کارآمدی میداند و در توصیف وضعیت نابسامان ادارات در ایران بهطور کلی میگوید: ادارات ما حالا مثل ماشین کار میکنند. اما تصور نفرمایید این عبارت من باب تمجید است؛ به آن جهت که ماشین در کار کردن بی تصرف است. ادارات ما نیز همان حال را دارند، یعنی جریان اداری در ادارات ما این شده است که یک مراسله این اداره به آن اداره مینویسد، آن اداره دوم این مراسله را سواد (رونوشت) کرده و به اداره سوم سواد آن را جواب داده و به اداره اولی ارسال میدارد و خیال میکنند که کاری صورت گرفته است. اگر معنی کار در ادارات این است، روی میز ماشینی گذاشته شود، ادارات باید توجه داشته باشند که این قسم جریان اداری، دردی را دوا نمیکند. بنابراین فروغی تاکید میکند که دولت ایران باید کارهای خود را اصلاح کند، اداراتش را قدری سر و صورت دهد و قوه تامینیه فراهم کند و زمینه انتخاب اصلح را فراهم کند.
تاثیر اندیشه بر کنش و عمل محمدعلی فروغی
کنش و عمل سیاسی به دنبال آن است که بر واقعیت موجود تاثیر بگذارد. حال بسته به اینکه مجری عمل، واقعیت موجود را خوب یا نامناسب بداند، این تاثیرگذاری بین حفظ وضع موجود یا تغییر وضع موجود، متغیر است. باید اشاره کرد که محمدعلی فروغی به دنبال کسب صرف دانایی نبوده است، بلکه خواستار آن بود تا آنچه را کسب کرده است، در راستای عملکرد بهتر در جامعه بهکار گیرد. در واقع حضور فروغی در عرصه سیاست میتواند شانس بزرگ وی باشد؛ چنانکه امکان اجرای اندیشهاش را به او میدهد؛ امکانی که خیل عظیمی از متفکران و روشنفکران تجددخواه از آن محروم بودند. وی سعی کرد طی دوران فعالیتش در حوزهها و مناصب مختلف، فکر قانونخواهی و مشروطیت را نهادینه کند و زمینه را برای استقرار نهادهای بوروکراتیک و مدرن فراهم کند.
تدبیر عقلانی در آگاهی و تربیت ملت
فروغی درصدد بود تا با تمرکز بر اصلاحات، شرایط را برای بهره جویی از ارزش های مدرن و لیبرال در کشور فراهم آورد. او تلاش کرد تا از راه ترجمه و تالیف متون کلاسیک فرهنگ غربی و سخنرانی و مقالهنویسی اندیشههای فلسفی، اقتصادی و سیاسی مدرن را به ایرانیان معرفی کند. فروغی برای جامعیت بخشیدن به اندیشه و فکر خود نیازمند ابزار فرهنگی بود؛ زیرا فضای حاکم بر ساختار جامعه ایرانی پیش از مشروطه بهگونهای بود که تغییر خاندانهای حکومتی، تاثیری بر نوع حکومتمداری در ایران نداشت و دائما در دور باطل استبداد گرفتار بوده است. علت این امر از چند حالت خارج نبود: نخست اینکه مردم به سرنوشت محتوم خود که زندگی در سایه یک پادشاه مطلقالعنان بود، راضی بودند. دوم اینکه کسانی هم که راضی نبودند، آگاهی لازم را نداشتند که به راستی چه چیزی برای حیاتشان مناسب است. سوم اینکه کسانی هم که آگاهی داشتند، آنقدر سرگرم منافع خود بودند که بهطور کلی به مصالح عموم نمیاندیشیدند. چهارم اینکه این امکان هم وجود دارد که خفقان حاکم، امکان اظهارنظر و روشنگری را به آنها نمیداده است. بنابراین باید کاری صورت میگرفت تا مردم از خواب غفلت بیرون بیایند.
در این راستا فروغی برای اینکه اعتماد به نفس از دسترفته ملت ایران را به آنها بازگرداند یا به قول خودش ملت ایران وجود پیدا کند، در روزنامه تربیت بر توانمندیهای ایرانیان در تاریخ کهنشان و همچنین دستاوردهای هنری و سیستم حکومتداری ایران باستان تاکید میورزد. فروغی همواره تلاش میکرد تا مردم بر لزوم قانون و ضرورت استقرار مشروطیت در کشور پی ببرند. فروغی درباره کارویژه روزنامه تربیت در راستای بیداری ایرانیان بیان میکند: «این روزنامه میخواست کمکم چشم و گوش مردم را به منافع و مصالح خودشان باز کند، باید مقدمه میگذاشتیم و به یک زبان می فهماندیم که کشور قانون لازم دارد. این حرف را نمیتوان صراحتا زد، لطایفالحیل باید بهکار بست.» در حقیقت میتوان اشاره کرد که فروغی از طریق روزنامه تربیت تلاش کرد تا با مقایسه کردن ایران با دنیای غرب، مردم را از خواب غفلت بیدار کند و آنها را تشویق کند که غرب در حال رشد و ترقی است و وقتی به خودمان می آییم که با مردمی مترقی روبهرو شدهایم و آنگاه عقبماندگی خوب نمایان میشود و آن زمان موقعی است که دیگر کشورمان را با همه مکنت و ثروتش از دست میدهیم و مطیع کشورهای بیگانه میشویم.
روزنامه تربیت، نقش زیادی در بیداری و آگاهی مردم ایران نسبت به حقوق و وظایفشان در برابر حکومت داشته است. چنانکه میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل درباره تاثیرات روزنامه تربیت اشاره میکند: «تربیت، اول روزنامه آزادی است که در داخل ایران به چاپ رسیده است. خدماتی که این روزنامه به وطن ما کرده است، علاوه بر معلومات و فواید که منتشر کرده، یکی آن است که مردم کشور را هرچه بیشتر روزنامهخوان کرد.» دیگر فواید این روزنامه این بود که چیزهایی را که در زمان استبداد کسی یارای گفتن نداشت، به قدرت قلم فروغی امکانپذیر شد. علاوه بر روزنامه، یکی دیگر از ابزار فرهنگیای که فروغی از طریق آن ایدههای خود را به عمل تبدیل کرد، مدرسه علوم سیاسی است. فروغی در مدرسه علوم سیاسی که در سال۱۲۷۸ ه.ش با همت نصراللهخان مشیرالدوله با هدف تربیت دیپلماتهای آگاه به وضع جهان و رفع آشفتگی موجود بر روابط خارجی تاسیس شد، به تدریس پرداخت. این عمل گامی موثر در تربیت افراد متخصص در حوزه علوم سیاسی بود؛ زیرا این مدرسه هرگز متدولوژی تولید انبوه بدون درک کافی را مدنظر نداشته، بلکه با اندکی تامل و وارسی دانشآموختگان این مدرسه و مسوولیتهای سیاسی و علمی که آنها بر عهده گرفتند، میتوان این استنتاج را کرد که بین ورودی و خروجی نظام آموزشی و تخصصی با وجود کمتجربگی و تازهکاری با محیط نظام رابطهای معقول و منطقی وجود داشته است. فارغالتحصیلان مدرسه علوم سیاسی غالبا شخصیتهای برجسته و لایقی بودند که طی پنجاه سال پس از مشروطیت به مقامات بالا و مهم مملکتی از جمله نخست وزیری، استانداری، سفارت، تصدی مشاغل مهم سیاسی و فرهنگی رسیدند. فروغی با نگاهی واقعبینانه به غرب، راه چاره مشکلات ایران را در تربیت و اخلاق میداند و بر تاسیس مدارس و موسسات علمی و انتشار مجلههای علمی و ادبی و صنعتی و همچنین دعوت از استادان خارجی به ایران و اعزام جوانان با استعداد به خارج از کشور تاکید میورزد. فروغی در دوران فعالیت خود در این مدرسه به تدریس درس اقتصاد مشغول بود. او در حین تدریس، کتبی را ترجمه و چاپ کرد تا اندیشه و تفکری را که در سر داشت، جامه عمل بپوشاند. در بین ترجمههای فروغی میتوان به کتابهایی همچون «تاریخ ملل شرق، علم ثروت یا اقتصاد اشاره کرد. این کتاب گویای این مساله است که فروغی عقاید ترقیخواهانه داشته است. در زمانی که کسی از مردم ایران معنی اعتصاب را نمیدانسته، فروغی در این کتاب اشاره میکند که حق اعتصاب برای کارگرهاست.
از دیگر کتابهای فروغی که در مدرسه علوم سیاسی به نگارش درآمد، کتاب «حقوق اساسی یعنی آداب مشروطیت دول» است. این کتاب فکر دموکراسی سیاسی دوره مشروطه را نشان میدهد و از نظر اصطلاحات دانش سیاسی هم در خور توجه است و بسیاری از این اصطلاحات، داخل مدونات حقوق سیاسی شده است. فروغی در کتابش همه جا بر آزادی تکیه میکند و حد آزادی قیودی است که به جهت آزاد بودن سایر مردم لازم است؛ قیودی که مقتضی مصلحت هیات اجتماعیه باشد. حدود و قیود مذکوره توسط قوانین معین میشود و قانون نباید منع کند؛ مگر آنچه را که بر هیات اجتماعیه مضر باشد.
بخشی از مقالهای به قلم روحاله اسلامی، سعیده خلیلی و بهروز اسمعیلزادگان