بارنز و آثار آرمانشهریاش
از آثار اولیه او «گرانیا...» بود که در ۱۶۷۵ منتشر شد که پیرنگی شگفتانگیز داشت و شاید اثر سویفت یعنی «سفر به سوی لیلیپوت» تحت تاثیر آن نگاشته شده باشد. از دیگر کتابهای وی باید به «تاریخ آن سلطان فاتح؛ ادوارد سوم» (۱۶۸۸) - حماسهای ۹۰۰ صفحهای- اشاره کرد. گرانیا را بهعنوان یک اثر داستانی منثور و بخشی از نوعی نوظهور از رمانهای ماجراجویانه دانستهاند که «سفر خیالی به سرزمینهای بیگانه یا خیالی» را روایت میکند. این نوع روایتهای ماجراجویانه که از زبان اول شخص نوشته میشدند، «مشاهده اجتماعی طنزآمیز» را با ادراکات از رفتار انسانی ایدهآل در مناطق دورافتاده ترکیب میکردند؛ سنتی که ریشه در «آرمانشهر» توماس مور داشت و برجستهترین جلوه آن در «جهان درخشان» اثر مارگارت کاوندیش به منصه ظهور رسید. این سنت بعدها با رمانهایی چون رابینسون کروزوئه اثر دانیل دفو تداوم یافت.