محصولات کشاورزی خوزستان در دوره شیخ خزعل
استان خوزستان از نظر کشت برنج از قدیمالایام معروف بوده است. از این رو برنج عمدتا در اطراف بستان و حمیدیه و دشت رامهرمز کشت میشد. علاوه بر این در حد فاصل خرمشهر تا آبادان، کشت چغندر رواج داشت.
شیخ خزعل برای رشد کشاورزی، عدهای از کشاورزان مصری را به همراه بذر پنبه مصری به ایالت فراخواند تا در آنجا به کشت پنبه اشتغال ورزند. علاوه بر این در یکی از منابع آمده است که برای اولینبار تخم گونهای پنبه مصری در ایالت مورد آزمایش قرار گرفت و پس از به نتیجه رسیدن آزمایشی کشت آن، کشاورزان کشت آن را آغاز کردند.
از این رو پنبه یکی از صادراتی شهر شوشتر در سال ۱۹۱۳ بود. همچنین با توجه به فراوانی و وفور درخت توت اقداماتی نیز برای تربیت کرم ابریشم بهعمل آورد.
علاوه بر این کشت تریاک نیز در ایالت مرسوم بود. بر اساس گزارش کارگزار خوزستان به تاریخ ۳جمادیالثانی سال ۱۳۲۳ه.ق (۱۹۰۶ میلادی) شیخ خزعل نظر داشت شیوه آبیاری را مدرنیزه کند. از این رو چند دستگاه زرد بر ساحل کارون و خاک اهواز نصب کرد.
همچنین بخشی از مردم به صید ماهی در رودخانههای کارون، جراحی، زهره، بهمنشیر اروندرود و سواحل خلیج فارس مشغول بوده و از این طریق بار روزگار میگذراندند. با این همه و بهرغم اینکه بیش از نیمقرن از اعلام آزاد بودن بندر خرمشهر میگذشت و بهرغم گسترش واردات در این بندر، اقتصاد ایالت، اقتصاد کشاورزی بود و بخش عمده و اصلی مردم از طریق کشاورزی ارتزاق میکردند. ضمن اینکه نباید از نظر دور داشت که دامپروری نیز در کنار کشاورزی و دوش به دوش آن منبع درآمد مردم بود.
طوایف مستقر در خرمشهر و بهویژه شیوخ آنها علاوه بر نخلستانهای واقع در آن ناحیه، زمینها و نخلستانهایی نیز بر ساحل کارون داشتند. این زمینها و نخلستانها عمدتا بر ساحل شرقی کارون بودند و از حیث وسعت، گاهی در حد یک روستا و اراضی متعلق به آن بود. آنها علاوه بر کشت خرما به کشت گندم، جو و غلات میپرداختند و در مواردی دامپروری نیز داشتند. معمولا آنها پس از جمعآوری خرما در آغاز پاییز، خرمشهر و اروندرود را سوی کارون ترک میکردند و در کرانه کارون میان خرمشهر و اهواز، غلات میکاشتند. پس از آن در روزهای پایانی زمستان و آغاز فصل بهار، جهت لقاح درختان خرما به خرمشهر و اروندرود بازمیگشتند، اواسط اردیبهشت ماه دوباره به ناحیه کارون میرفتند تا غلات خویش را درو کنند. با گرم شدن هوا و نزدیکی زمان نضج و عمل آمدن رطب، مجددا به ناحیه جنوبی بازمیگشتند تا خرمای نخلستانهای خود را در پایان تابستان و عمدتا از ۱۵شهریور به بعد جمعآوری کنند.
از سویی دیگر بسیاری از مردم ساکن اطراف رود کارون و رود جراحی که عمدتا با فقر و فاقه زندگی میکردند و کشت دیم و دامپروری گذران زندگی آنها را نمیکرد. همزمان با پدیداری اولین نشانههای عمل آمدن خرما، بار و بنه مختصر خویش را به همراه حیوانات بارکش جمع میکردند و راهی نواحی اروندرود و بهمنشیر میشدند.
آنها در حفظ و نگهداری محصول و نهایتا جمعآوری خرما، صاحبان نخلستانهای مزبور را یاری کرده و در مقابل حقالزحمه خویش را نه بهصورت وجه نقد، بلکه بهصورت خرما دریافت میکردند.
افراد مزبور پس از جمعآوری و بسته بندی خرما و معمولا در آغاز پاییز پس از اقامتی چهار یا پنج ماهه با خرماهای حاصل از دسترنجشان به خانههای محقر خویش بازمیگشتند. معمولا خرماهای حاصل از کار و زحمت نیز فروخته نمیشد و برای مصرف زمستانی در بستهبندیهای سنتی نگهداری میشد.
در سال۱۳۲۳ قمری (۱۹۵۶ میلادی) در ناصری و کنار کارون و هویزه و بنی طرف بهطوری جنس کمیاب شد که حکم قحطی داشت.
گندم ۱۲ تومان و جو ۹-۸ تومان بهدست نمیآمد. برای رفع این نقیصه جنس از شوشتر و دزفول وارد کردند.
همچنین بسیاری از مردم ساکن در خرمشهر و اروندرود تعداد قابل توجهی دام داشتند که دامهای مزبور را برای نگهداری به افراد ساکن در کرانههای کارون یا افراد ساکن بر کرانه جراحی سپرده بودند.
اقتصاد یکجانشینی به همراه موقعیت جغرافیایی متمایز در خرمشهر و آبادان، سبب شد تا مردم ساکن در آن ناحیه در مقایسه با مردم سایر نواحی از وضع بهتری برخوردار باشند. همین موضوع سبب شد تا آنها انسجام سیاسی بیشتری داشته باشند.
فراز و فرود شیخ خزعل، عبدالنبی قیم، نشر کتاب آمه- صفحات ۳۲۱تا۳۲۳