علل  بی‌توجهی به بنادر و جزایر خلیج‌فارس

این سند مهم در سال‌های گذشته به نام «دستورالعمل حکومت بنادر فارس» به‌صورت کتاب نیز به چاپ رسیده که متاسفانه اشتباهات فاحشی در بازخوانی آن اتفاق افتاده است.  صادرکنندگان این دستورالعمل در چندجا ضمن پرداختن به اهمیت تاریخی خلیج‌فارس و بنادر و جزایر آن در سرنوشت تاریخی ایران، به دلایل غفلت و بی توجهی به این منطقه مهم و استراتژیک نیز پرداخته‌اند. در بحث راجع به اهمیت خلیج‌فارس که آمده: «هر ثروتی که می‌تواند وارد خاک ایران و نصیب ایرانیان شود» یا «هر ضرر و صدمه‌ای هم که دولت ایران ممکن است دچار آن بشود» غالبا از طریق خلیج‌فارس و بنادر و جزایر آن است، مهم‌ترین علت ضعف و ناتوانی ایران در این منطقه سوق‌الجیشی، سوءتدبیر حکام و ماموران محلی معرفی شده است. در جایی دیگر درخصوص سوءاستفاده برخی از حکام قبلی به‌خاطر دریافت بودجه و مخارج اضافی از دولت به علت حساسیتی که روی این بنادر و جزایر وجود داشته، انتقاد شده است: «هر حادثه که در بنادر و جزایر خلیج‌فارس افکار سیاسیه و خزانه مالیه یا قوای عسکریه دولت را مشغول کرد، همانا به سبب غفلت و کوتاهی و مسامحه و سوءتدبیر حکام و ماموران محلیه بود.»  در بحث اهمیت تنگه هرمز نیز با ذکر این نکته که: تنگه هرموز تنگه‌ای است که به قوت آنجا می‌توان مملکت ایران را از تطاول دول حفظ کرده و اهمیت آن به مراتب از بنادر عباسی و لنگه بیشتر است، ضمن انتقاد از «ماموران و حکام بنادر فارس» به علت کوتاهی کردن در حفظ و مراقبت از «استحکامات قدیمیه و محدود کردن کاربرد تنگه هرمز تنها به صدور برات و وصول وجهه که آن هم درست و بجا هزینه نمی‌شود، علت کم‌توجهی به تنگه هرمز، کمبود بودجه و منابع مالی دولت عنوان شده است.»

هرچند که صادرکنندگان این دستورالعمل دلایل اصلی بی‌توجهی و ناتوانی ایران در خلیج‌فارس را به دو عامل سوءتدبیر حکام و ماموران محلی و کمبود منابع مالی دولت نسبت داده‌اند؛ اما شواهد و مدارک موجود نشان می‌دهد که دلایل این امر فراتر از این دو عامل است. دلایل اصلی این غفلت را باید نخست در ضعف حکومت مرکزی و نبود یک ساختار و سازمان اداری منسجم و کارآمد دانست که خود این افراد در رأس آن قرار داشتند. عامل دیگر کم‌توجهی و نبود آگاهی و شناخت کافی از موقعیت و اهمیت سیاسی اقتصادی بنادر و جزایر خلیج‌فارس در میان اغلب سلاطین و دولتمردان قاجار بود.

عامل بعدی فساد و بی‌کفایتی حکام بنادر و نبود ثبات مدیریت در بنادر بود. به نوشته سدیدالسلطنه از زمان تاسیس حکومت بنادر (۱۲۹۹ ق) تا زمان مشروطیت، هفده نفر در بندر عباسی به حکومت رسیده‌اند که این مساله می تواند به نوعی نشان‌دهنده نبود ثبات در حکومت بنادر باشد.  عامل مهم دیگر که در اسناد زیاد به آن اشاره شده است، مشخص نبودن محدوده اختیارات حکمران بنادر و از طرفی تعدد مراکز تصمیم گیری - تهران، فارس، لار، بوشهر - و تداخل وظایف کارگزاران سیاسی، و اداری و مالی مستقر در بنادر بوده است. البته باید به این عوامل ضعف نیروی دریایی و نداشتن کشتی و ناوگان دریایی قدرتمند در خلیج‌فارس و نهایتا حضور کشورهای استعمارگر خارجی به‌ویژه انگلستان و سیاست استعماری آنها در منطقه را نیز افزود.

تعابیر مشیرالدوله از خلیج‌فارس و بنادر و جزایر جنوب با عناوین «اهم مناطق مملکت ایران» و «دروازه دولت ایران» و تاکیدات ایشان بر موضوعات و مسائلی همچون موقعیت، جایگاه و نقش اساسی بنادر و جزایر خلیج‌فارس و تنگه هرمز در سرنوشت تاریخی حکومت‌های ایران، نشان از آگاهی و شناخت صادرکنندگان این دستورالعمل از اهمیت و جایگاه تاریخی بنادر و جزایر خلیج‌فارس دارد. همچنین توجه به کنسول‌خانه‌ها و چگونگی روابط خارجی با دول منطقه و سایر دول بیگانه، توصیه به حکمران بنادر درخصوص همکاری و مشاوره با کارگزاران امور خارجه و رسیدگی به امور تذکره و گمرک بنادر، جلوگیری از استملاک در خاک بنادر و مراقبت از کشتی پرسپولیس از مسائل و موضوعات مهم خلیج فارس و وظایف حکمران بنادر در این دوره بوده است. صادرکنندگان این دستورالعمل دلایل اصلی بی‌توجهی و ناتوانی ایران در دریای فارس را به دو عامل کمبود منابع مالی و سوء‌مدیریت حکام و ماموران محلی نسبت داده‌اند؛ اما به نظر می‌رسد که عوامل اصلی این ضعف، بی‌توجهی و غفلت را باید در نبود آگاهی و نداشتن شناخت کافی از موقعیت و اهمیت استراتژیک بنادر و جزایر خلیج‌فارس در میان اغلب سلاطین و دولتمردان قاجاری، فساد و بی‌کفایتی برخی از حکام بنادر و سازمان اداری ناکارآمد قاجار، تعدد مراکز تصمیم‌گیری و نبود ثبات مدیریت در بنادر، حضور کشورهای استعمارگر خارجی مانند انگلستان و سیاست استعماری آنها در منطقه و ضعف نیروی دریایی و کشتیرانی ایران در خلیج‌فارس دانست.

بخشی از مقاله‌ای به قلم حشمت‌الله عزیزی، داریوش رحمانیان، هوشنگ خسروبیگی و محمد رستمی

p30-03