شرح حال و عملکرد نایب التولیههای آستان قدس رضوی در آغاز حکومت پهلوی دوم
تحولات سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵
آستان قدس رضوی نهادی محسوب میشود که عامل اصلی شکلگیری آن سنت حسنه وقف است. اداره و مدیریت این مجموعه مذهبی که به تدریج و در طول زمان کارکردهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی متعددی مییابد از دیرباز مورد توجه خاندانهای حاکم بر این سرزمین بوده است. در قرون اولیه اسلامی که تشکیلات حرم مطهر کوچک و موقوفات آن اندک بود افرادی که در اصطلاح به آنها نقیب گفته میشد اداره حرم را بر عهده داشتند. البته این افراد علاوه بر این منصب،کلیدداری حرم را نیز برعهده داشتند. این وضعیت تا قرن نهم هجری ادامه داشت و منصب نقابت و کلیدداری بین سادات رضوی و موسوی مشترک و دست به دست میشد تا صفویان به قدرت دست یافتند.
با روی کارآمدن حاکمان صفوی تغییرات و تحولات بسیاری در کشور به وجود میآید. ایران بهعنوان یک واحد سیاسی مستقل صورت پیش از اسلام خود را باز یافته و تشیع مبنای عمل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... میشود. اقتضائات و نیازها، هیات حاکمه را وا میدارد تا وقف را توسعه داده و از ظرفیتهای این نهاد برای بهبود جامعه بهرهگیری کند. بنابراین آشنایی دیرینه صفویان با سنت وقف و سعی و اهتمام آنان در گسترش و ترویج آن تحولات زیادی را در تشکیلات ساده و کوچک بارگاه امام رضا(ع) پدید میآورد؛ بهصورتی که سرپرستی و مدیریت متولیان جزء و نقبای دیگر پاسخگوی اداره کل مجموعه نیست. از دوره شاه طهماسب (۹۰۷ ـ ۹۶۲ق) اولین متولی بهصورت رسمی از طرف وی انتخاب میشود ( حسن آبادی،۱۳۸۵). با این انتخاب نظارت و اعمال سرپرستی شاه بر آستان قدس و امور آن رسمی و قانونی شده و تا قرنها بعد یعنی دوره پهلوی ادامه مییابد.
در دوره پهلوی اول (۱۳۰۴ تا۱۳۲۰) تنها دو نفر به نامهای محمد ولی اسدی و فتح الله پاکروان بهعنوان نیابت تولیت، سرپرستی امور آستانه را به عهده میگیرند. اما در دهه اول حکومت محمد رضا پهلوی (۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰) مجموعا پنج نفر به نامهای رجبعلی منصور، ناصر اعتمادی، غلام حسین اشرفی، محمود بدر و مصطفی قلی رام بهعنوان نایب تولیت آستان قدس انتخاب و راهی مشهد میشوند. باید توجه داشت در این مقطع اوضاع کشور نابسامان و تا حدودی آشفته است. رضا شاه پهلوی به تبعید فرستاده شده، کشور به اشغال نیروهای متفقین در آمده و قحطی و کمبود مواد غذایی مردم را تحت فشار قرار داده است. محمدرضا پهلوی که به جای پدر انتخاب شده جوانی خام و فاقد درایت لازم است. او برای سر و سامان دادن به اوضاع مملکت دست به دامان تعدادی از سیاستمداران کهنه کار و با سابقه میشود اما ظاهرا از هیچ کدام کار چندانی ساخته نیست. او در مدت ۱۰ سال اول حکومتش، هفده بار اقدام به تغییر کابینه میکند و مجموعا ۱۲ نفر را به نخستوزیری بر میگزیند. این انتصابات پیدرپی در سایر بخشها و نهادهای کشور از جمله آستان قدس رضوی نیز رخ میدهد. از این رو باید از جهتگیری و رویکرد کلی حکومت در انتخاب نایب التولیهها و تاثیری که بر روند انجام امور این نهاد مذهبی داشته، غافل نماند.
متاسفانه به دلیل برخی مشکلات و حساسیتها و به رغم نزدیک بودن زمان مسوولیت این افراد به دوره حاضر، اطلاعات درخصوص جانشینان متولی آستان قدس در عهد پهلوی ناقص و بسیار اندک است و تاکنون اثر مدون و کاملی پیرامون آنها، خصوصا کسانی که در عصر پهلوی دوم زمام امور آستانه را برعهده داشتهاند به رشته تحریر درنیامده است.. بنابراین هویت، شخصیت و عملکرد کسانی که در این مقطع زمانی سرپرست امور بودهاند در هالهای از ابهام قرار گرفته و در مواردی ناشناخته باقی مانده است. در حالی که اطلاعیابی از هویت و عملکرد این افراد و جایگاه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آنان بسیار حائز اهمیت بوده و میتواند ما را در جریان پیشرفت یا رکود این نهاد بزرگ مذهبی در این برهه از زمان قرار دهد..
از آنجا که اکثر افراد نام برده از مقامات و رجال سیاسی این دوره به شمار میآیند در کتابهایی که پیرامون شرح حال رجال عصر پهلوی نوشته شده اشاراتی کلی به زندگی و اقدامات آنها در طول حیاتشان صورت گرفته است.
رجبعلی منصور
رجبعلی منصور ملقب به منصورالملک در سال ۱۳۰۵هجری قمری برابر با ۱۲۶۵ هجری شمسی تولد یافت. وی پس از انجام تحصیلات مقدماتی وارد دوره سوم مدرسه علوم سیاسی شد که به کوشش میرزا حسنخان مشیر الدوله تاسیس شده بود. منصور پس از گذراندن دوره این مدرسه در سال ۱۲۸۶ وارد خدمت وزارت امور خارجه شد و مدتها در اداره مربوط به انگلیس که ریاست آن با ظهیر الملک بود، انجام وظیفه کرد. اولین سمت منصور در این اداره مترجمی بود و بعد به ترتیب به ریاست کارگزینی، ریاست شعبه تجارت اداره محاکمات و ریاست اداره انگلیس که از ادارات مهم وزارت خارجه بود، رسید منصور در ادامه و در سال ۱۲۹۸ شمسی به کفالت وزارت خارجه دست یافت. وزیر مختار انگلیس در تهران پس از انتصاب منصور به معاونت و کفالت وزارت امور خارجه طی گزارشی به لندن متذکر شد این انتصاب از نظر ما بهترین انتصاب است زیرا ما با منصور روابط بسیار صمیمانهای داریم. اندکی بعد علی منصور از وزارت خارجه به وزارت داخله منتقل و بهعنوان معاون وزارت داخله انتخاب میشود. او همچنین در نخستین سالهای سلطنت رضاشاه به استانداری آذربایجان منصوب و راهی این دیار میشود.
اما برجستهترین اقدامات منصور طی حضور در خراسان و آستان قدس رضوی:
- اتمام ساختمان موزه که در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۲۴ عملیات آن به انجام رسیده و به روی مردم گشوده میشود.
- خریداری باغ و عمارت استانداری و مزرعه بغبغو برای آستان قدس.
-انتقال ساختمان کتابخانه آستان قدس از مکان قدیمیاش به مکان دیگری واقع در روبهروی خیابان تهران(خیابان امام رضا) در ۲۹ مهر ماه ۱۳۲۳.
- برچیدن سنگهای مرمر یشم نمای از کف حرم و استفاده از سنگهای صورتی و سفید آن جهت سنگ فرش کف گنبد حاتم خانی و سایر بیوتات متبرکه.
- تعمیر گنبد اللهوردی خان، معرقکاری داخل حرم، تعمیر لولهکشی داخل حرم،تعمیر قناتهای ملک آباد،آصف الدوله، رکن آباد و درخت کاری برخی باغات آستان قدس از دیگر اقدامات وی در آستان قدس محسوب میشود.
البته در زمان استانداری و نایب تولیت منصور در خراسان وضعیت خوار بار دچار مشکلاتی میشود. زیرا مقاطعهکاران ارزاق عمومی را به قوای نظامی خارجی که خراسان را اشغال کرده بودند تحویل میدادند، بنابراین قحطی مصنوعی در شهر ایجاد میشود. علیمنصور بهعنوان نایبتولیت و استاندار خراسان همچنین تصمیم میگیرد اقدام به ساخت بقیه بنای کتابخانه، موزه، تالار تشریفات و مقبره شیخ بهایی کند. همچنین ساختمان مهمانخانه طوس که متصل به مهمانسرای حضرت بود و ساختمانهای دیگری را که مورد لزوم بیمارستان شاهرضا بود به اتمام برساند و با به کار گرفتن اقشار ضعیف و کم درآمد و پرداخت اجرت روزانه به آنها ضمن جلوگیری از تکدیگری این افراد این مکانها را نیز ساخته و مورد بهرهبرداری قرار دهد.
پس از این منصور در مقابل تحریکات و ناملایماتی که به اقتضای زمان به وجود میآید تاب نمیآورد؛ بنابراین به تهران احضار میشود. از آن پس او تا پایان سال ۱۳۲۵ سمتی ندارد تا اینکه در انتهای همین سال بهعنوان استاندار آذربایجان انتخاب میشود. البته اوضاع آذربایجان در این زمان بسیار آشفته و درهم ریخته است زیرا یک سال تمام متجاسرین بر آن حکومت کردهاند. هنوز چند ماهی از استانداری او بر آذربایجان نگذشته که ندای عدم رضایت از هرطرف بلند میشود و منصور مجبور به ترک آذربایجان میشود. بنابراین او بار دیگر در زمره رجالی قرار میگیرد که منتظر ارجاع سمت جدید هستند.
منصور در اواخر حکومت ساعد به ریاست شورای عالی برنامه منصوب میشود و اندکی بعد نمایندگان دوره شانزدهم به او ابراز تمایل میکنند برخی معتقدند این تغییر گرایش تا حدودی از آن رو است که شاه مایل به برقراری ارتباط نزدیکتر با آمریکا شده است بنابراین منصور را مهره مناسبی تشخیص میدهد. چون او از میان رجال دوره پدرش شهرت به نزدیکی با انگلستان ندارد و میتوان وانمود کرد که انگلیس و شوروی عزل او را خواستهاند گرچه در این ماجرا برخی نیز هدف اصلی از روی کار آوردن دولت منصور را تصویب لایحه الحاقی گس-گلشائیان عنوان کردهاند، به هر تقدیر منصور کابینه خود را در ۱۴ فروردین ۱۳۲۹ به مجلس شورای ملی معرفی و پس از رأی اعتماد مجلس مشغول به کار میشود، اما این بار هم مانند قبل دولتش دوام چندانی ندارد و در تیرماه ۱۳۲۹با استعفای وی به شکل غیرمنتظرهای به پایان میرسد.
آخرین سمتهای سیاسی منصور، سفیر کبیری ایران در ایتالیا ، سفیر ایران در ترکیه و سفیر سیار ایران در دول اروپایی است و در همین رابطه، به جای سپهبد زاهدی به مدت چهار سال در سوئیس اقامت میگزیند. پیرامون شخصیت و عملکرد منصور نظرات و اعتقادات گوناگونی وجود دارد، برخی او را سیاستمداری مرموز،ریاکار و مزدور میدانند که برای خدمت به رضا شاه ساخته شده بود و گرفتن حق دلالی(پورسانتاژ) را به خاندان پهلوی آموخت. البته در مقابل عدهای نیز براین باورند که منصور فردی ضعیف و بیاختیار بوده که جز اجرای اوامر ملوکانه وظیفهای برای خود نمیشناخته است. این گروه او را فردی فاقد شم سیاسی معرفی میکنند که قادر نبود در شرایط حساس شهریور ۱۳۲۰در نقش یک مشاور صدیق برای شاه عمل کند و کشور را از تجاوز و حمله نیروهای متفقین به دور نگه دارد. منصور سرانجام در ۱۳۵۳ درگذشت.
ناصر اعتمادی
ناصر اعتمادی معروف به «نصرالدوله» در سال ۱۲۷۱ شمسی در تهران متولد میشود. او که برادرزاده حاجی «مجدالدوله»، داماد ناصرالدین شاه است پس از انجام تحصیلات ابتدایی و متوسطه به اروپا میرود و مدتی در روسیه در رشته نظام مشغول به تحصیل میشود. پس از فراغت از تحصیل به آلمان رفته و قریب به ۱۰ سال در آنجا اقامت میکند. اعتمادی پس از مراجعت به ایران در اداره کل قشون بهعنوان رئیس محاسبات وزارت جنگ انتخاب و در ادامه به ریاست قشون آذربایجان برگزیده میشود. در مراجعت به تهران بار دیگر بهعنوان فرمانده قشون اصفهان تعیین و عازم این شهر میشود.
اعتمادی در سال ۱۲۹۷ به وزارت داخله منتقل و سمت حکمرانی بنادر را عهده دار میشود. اندکی بعد نیز حکومت خمسه و زنجان به او پیشنهاد میشود بنابراین او عازم این ناحیه شده و چندی حاکم آنجا میشود در جریان کودتای ۱۲۹۹ وی بنا به دستور حکومت مرکزی دستگیر و در تهران زندانی میشود، اما پس از ۸ماه از زندان آزاد میشود و از آن پس به کار آزاد و مطالعات درسی میپردازد. ناصر اعتمادی در زمانی که درگاهی، ریاست نظمیه را بر عهده دارد به اتهام تشکیل کمیته بلشویکی به همراه ملک الشعراء بهار و سید حسینزعیم دستگیر شده و به سمنان تبعید میگردد، تا اینکه سرلشکر کوپال به ریاست نظمیه انتخاب شده و دستور آزادی ایشان را صادر میکند.
نامبرده در سال ۱۳۱۷ به ریاست هیاتی از مهندسان برای خرید و حمل کارخانه ذوبآهن به آلمان رفته و برای حمل وسایل کارخانه به ایران تلاش میکند اما به واسطه بروز جنگ جهانی دوم و وقایع شهریور ۱۳۲۰ ورود کارخانه ذوب آهن به ایران میسر نمیشود و او بعد از چهار سال اقامت در آلمان به ایران باز میگردد. اعتمادی پس از مراجعت بهعنوان معاون وزیر راه و چندی بعد یعنی در فروردین ۱۳۲۲ بهعنوان معاون نخستوزیر (علی سهیلی) برگزیده میشود دستیابی او به پست وزارت یک سال بعد میسر میشود به این ترتیب که او در سال ۱۳۲۳ موفق به احراز پست وزارت کشاورزی در کابینه محمد ساعد میشود.
پستهای نیابت تولیت آستان قدس و استانداری خراسان در ۱۳۲۴ به اعتمادی سپرده میشود. برخی منابع شروع به کار او را ۲۲ آذر و پارهای دیگر ۸ اسفند ماه ذکر میکنند اما در هرحال خاتمه کار وی در مرداد ماه ۱۳۲۵ فرا میرسد. آنچه از کنکاش در میان اسناد در زمینه اقدامات اعتمادی در مدت حضور در آستان قدس رضوی حاصل میشود حاکی از آن است که او در زمان تصدیاش علاوه بر انجام امور روزمره اداری و مالی که شامل تامین هزینههای لازم در بخشهای مختلف آستان قدس همچون بیمارستان شاه رضا، کتابخانه، نوانخانه، جذامیخانه، مهمانخانه، دارالتربیه شاهپور، دار التولیه و... است. اقدام به خرید املاک دوراب و سعد آباد در ناحیه تربت حیدریه کرده است و اقداماتی نیز برای تعمیرات و نوسازی در ایوان طلای صحن نو(صحن آزادی)، ایوان طلای صحن عتیق(صحن انقلاب)، پشت بام حرم مطهر و سرای شاهوردیخان( از موقوفات آستان قدس)صورت داده است البته در برخی منابع به این مطلب نیز اشاره شده است که اعتمادی در دوران مسوولیتش کلیه سنگهای کف صحن قدیم را که از دوره تولیت وزیر نظام مفروش بوده را بر میچیند و ضمن زیرسازی آن با بتن آرمه، صحن مذکور را با سنگ خلج سنگ فرش میکند.
در بررسی اسناد و مدارک نکات و مطالب جالب توجه دیگری نیز مشاهده شد که ذکر آن خالی از لطف نبوده و تا حدودی میتواند بیانگر نظر و روش اعتمادی در اداره امور اداری و فرهنگی آستان قدس در زمات نایب التولیه بودنش، باشد. از این جمله نامهای است که خطاب به روسای ادارات و دوائر مختلف آستان قدس نوشته و در آن از منفعل بودن مدیران گلایهمند است. او در این زمینه صراحتا مینویسد: «... بهطوری که مشاهده میشود اکثر پیشنهادهای واصله از دوائر و شعب آستان قدس بهطور حکایت و گزارش است و انجام آن را موکول به نظر اینجانب میکنند. خاطرنشان میشود روسای ادارات بایستی در انجام امور خود مطالعه، پس از تشخیص صرفه و صلاح با مسوولیتی که دارند صریحا اظهار نظر کنند تا دستور اقدام داده شود چنانچه بر خلاف این دستور پیشنهادی بفرستند علاوه بر اینکه ترتیب اثر داده نمیشود، پیشنهاد دهنده مؤاخذه میشود.» در میان اسناد این دوره سند پرداخت مقرری به ناصر اعتمادی در اسفند سال ۱۳۲۴ یافت شد که نشان میدهد وی از بابت حق التولیه و حق النظاره حدود ۱۰۰۰ تومان در ماه مقرری داشته است.
ظاهرا اعتمادی پس از عزل از نیابت تولیت آستان قدس رضوی و استانداری خراسان چندی به عضویت هیاتمدیره بانک صنعت و معدن ایران در آمده و مدتی نیز ریاست هیاتمدیره شیلات ایران و شوروی را عهدهدار میشود. سرانجام او در سال ۱۳۲۸ در ۶۰ سالگی در تهران درگذشت.
از مقالهای به قلم سعیده جلالیان
کارشناس پژوهش سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی