مرگ گوگنهایمِ تاجر در کشتی تایتانیک
بنجامین در ۱۸۸۲ وارد کالج کلمبیا شد؛ اما تحصیل برایش ملالآور بود و کالج را ترک کرد. او همچنین در آموزشگاه بازرگانی پیرس (اکنون موسوم به کالج پیرس) حضور یافت که یکی از ممتازترین مدارس آموزش تجارت در کشور بود. در ۱۸۹۴ با فلورت سلیگمان که از خانوادهای سرشناس و آلمانی تبار بود، ازدواج کرد و از وی صاحب سه دختر شد. گوگنهایم ثروتی هنگفت از مادرش به ارث برد و با توجه به فعالیتهای بازرگانی فاصله وی با همسر و خانوادهاش روز به روز بیشتر شد. او آپارتمانی در پاریس نیز داشت. گوگنهایم همراه با یک بانوی آوازخوان فرانسوی به نام لئونتین آبارت، پیشخدمت مخصوص، ویکتور گیگلیو، راننده شخصی اش، رنه پرنوت و کلفت مادام آبارت، اِما، سوار بر کشتی تایتانیک شد. او و گیگلیو در یک کابین و آبارت همراه با اما در کابینی دیگر ساکن شدند و پرنوت در کابینی در قسمت درجه دو اقامت گزید. گوگنهایم و گیگیلو در هنگام برخورد تایتانیک با کوه یخ در خواب بودند و مادام آبارت و اما آن دو را بیدار کردند. اِما بعدها از گیگلیو این گفته را نقل کرد که «مهم نیست، کوههای یخی! کوه یخ دیگر چیست؟». گوگنهایم متقاعد شد تا اتاق را ترک کند و مهماندار به او، پیشخدمت و دو زن یادشده کمک کرد تا به روی عرشه بروند. زمانی که آبارت و خدمتکارش سوار قایق نجات میشدند، گوگنهایم به آلمانی به زن پیشخدمت گفت: «ما خیلی زود دوباره همدیگر را خواهیم دید! این فقط یک عملیات تعمیر است و تایتانیک فردا از نو راه خواهد افتاد» و پس از آن همراه با پیشخدمت خود به کابین بازگشت. بازمانده تایتانیک، رُز ایکارد بعدها در یک نامه نوشت: «بنجامین گوگنهایمِ میلیونر، پس از آنکه کمک کرد تا زنها و بچهها نجات یابند، لباسهای خود را عوض کرد و گل سرخی در یقه خود قرار داد.» از او شنیده میشد که میگفت: «ما بهترین لباسهای خود را پوشیدهایم و آمادهایم تا مثل نجیبزادهها در دریا غرق شویم.» یکی دیگر از بازماندگان واقعه این پیام گوگنهایم را به یاد میآورد که «اگر اتفاقی برایم افتاد به زنم در نیویورک بگو که من به نحو احسن وظایفم را انجام دادهام.» اجساد گوگنهایم و پیشخدمتش اگر هم یافته شد، هرگز قابل شناسایی نبود.