بحث مساوات در صوراسرافیل
صوراسرافیل نوشت که رعیت بدبخت متعلق به ارباب است و در «ردیف گاو و گوسفند و الاغ ارباب میباشد.» ارباب اختیاردار کامل حیات و ممات رعایاست، تا جایی که حبس، تنبیه، شلاق، تبعید و گاه حتی قتل رعایا از حقوق طبیعی ارباب محسوب میشود. مسائل عدیده اجتماعی و سیاسی ایران فقط در صورتی حل میشود که دهقانان و کارگران مطمئن شوند که ثمره کار آنها بهطور کامل یا حداقل بخشی از آن به خودشان تعلق میگیرد. «برای جلوگیری از این فقر عمومی و فساد اخلاق مسری بلاشک تنها مالک بودن رعیت در آن قسمت زمین که زحمتش را به عهده گرفته بهترین علاج مجرب و آخرین دوای منحصر است.» صوراسرافیل تاکید کرد که این افکار مردمآزادکن محصول تخیل ما نیست، بلکه بر تحلیل اجتماعی اوضاع ایران و افکار سوسیالیستهای اروپا استوار است.
روزنامه با توجه به اعتصابهای دهقانی گیلان نوشت:
عقاید رئیس آدمپرستهای دنیا (ژان ژورس) را هر کس در باب آتیه ایران دیده باشد و انقلابات قراء و قصبات رشت را در این اواخر به آن ضمیمه نماید میداند که پایه این حرفها بر هوا نیست و بهزودی همه این خیالات آدمآزادکن در ایران از اولین مسلمیات قانونی خواهد شد.
چه بهخاطر اعتبار ژان ژورس (۱۹۱۴-۱۸۵۰)، انسانگرا و سوسیالیست فرانسوی که در راه تفکیک کلیسا و دولت مبارزه کرد و بعضی از آموزههای مارکسیستی را در هیات عقلانیت و اخلاقیات قرن هجدهم ارائه نمود؛ و چه بهخاطر کنگره مخفی مجاهدین در مشهد که خواهان توزیع اراضی خالصه در میان دهقانان شده بود، صوراسرافیل حال خواهان تعمیق انقلاب از طریق بسط آن در میان رعایا بود. در مقالهها و سرمقالهها از مجلس خواسته میشد که برنامهای برای توزیع زمین در پیش گیرد تا جامعه سنتی پیش از سرمایهداری ریشهکن شود و صنعتی شدن کامل و دموکراسی رادیکال آغاز شود. چون هیچ اربابی از زمینهای خود دست نمیکشد و هیچ دهقانی هم قدرت ندارد که بهتنهایی خود و خانوادهاش را از شر ارباب خلاص کند، به عهده مجلس است که یک بانک ملی تاسیس کند که طرح زمین برای دهقانان را به اجرا درآورد.
اما دهخدا تنها به مسائل اقتصادی نمیاندیشید، بلکه واقف بود که تفکر فرهنگی نیز باید در مورد کار یدی تغییر یابد. در مقالهای درباره کارگران، از تلقیهای نادرست اجتماعی و فرهنگی از کار در جامعه ایران سخن به میان آورد. لفظ کار در زبان عوام مترادف با «زشتی، حقارت و دونپایگی» است، زیرا کارگر بودن در ایران غیرصنعتی به معنی انجام کارهای خدماتی است که وجود انگلوار زعمای زمیندار را تداوم بخشیده است. این حاجیها و امیرها کار هزاران دست تلاشگر کشور را از ثمر انداختهاند و آنها را بهعنوان وابسته، خدمتکار، نوکر، پادو و دلاک صرفا به خدمت خود گماشتهاند. برای تجلیل کار در ایران باید به قرنها بیگاری پایان داد و این مهم با صنعتی شدن کشور حاصل میشود. کارگران باید مطمئن شوند که ثمره کارشان به خودشان تعلق میگیرد – از طریق «کاهش حقوق اربابی، لغو مالیاتهای دولتی و منافع سرمایه». در این صورت، کارگران از کار رویگردان نمیشوند و اعضای حکومت و صاحبان سرمایه نیز چنین اختیارات نامحدودی نخواهند داشت. حق دهقانان بر زمین در مقالهای که به انقلاب روسیه اختصاص داشت مطرح شد. صوراسرافیل درباره علت تعطیل دومای روسیه توسط تزار نوشت که یک نکته مهم در دوما، حق اراضی دهقانان بود. در هر منطقه، مردم نمایندگان انتخابشده دوما را به «حمایت ضعفا و فقرای مملکت و تحصیل آزادی و طرفداری رعایا و کارگر قسم داده و قول شرف گرفتند. دوما درباره مجموعه قوانینی برای توزیع بلاعوض اراضی دولتی، اراضی متعلق به کلیسا و اراضی تحت تملک مالکان بزرگ به بحث پرداخت؛ اما با مخالفت حکومت مواجه شد و حکومت دومای اول را تعطیل کرد. صوراسرافیل از آرمان نمایندگان روس دفاع کرد. گزارشهایی از محاکمه اعضای دوما و نیز اعلامیه دویست نماینده دوما در حمایت از توزیع زمین را چاپ کرد. سلسله مقالههایی نیز از روزنامه آذری ارشاد (که در باکو چاپ میشد) منتشر کرد که در آن از پنج گرایش سیاسی مهم در انقلاب روسیه بحث شده بود. ارشاد (۱۹۰۸-۱۹۰۶) [۱۲۸۷-۱۲۸۵] که توسط آقایف (سوسیالیست مسلمان) در باکو منتشر میشد یکی از رادیکالترین روزنامههای آذری قفقاز بود. شعار آن «آزادی، برابری، عدالت»، شبیه شعار صوراسرافیل یعنی «آزادی، برابری، برادری» بود که اشاره به انقلاب فرانسه داشت. تنی چند از نویسندگان حزب همت، نظیر نریمانوف، عزیز بیکوف و افندیف نیز در ارشاد مقاله مینوشتند. مقاله سیاسی صوراسرافیل که از ارشاد اقتباس شده بود، با شرحی از سلطنتطلبان و احزاب مشروطهخواه روسیه آغاز میشد و با برنامه اجتماعیون انقلابیون (سوسیال رولوسیونرها) خاتمه مییافت. از سوسیال دموکراتها بحثی نشد، شاید به این دلیل که بنا به معیارهای ارشاد بیش از حد رادیکال بودند. اجتماعیون انقلابیون نیز که خواهان جمهوری، ملی شدن ثروتها و تجارت بودند و تهیدستان و کارگران را مخاطب خود میدانستند، از نظر ارشاد بیش از حد رادیکال محسوب میشدند.آن گرایش سیاسی که برنامهاش به مسلمانان باکو توصیه میشد «حریة ملیة» بود. این حزب خواهان دموکراسی پارلمانی، مقاومت فعالانه مردم از طریق اعتصاب و عدمپرداخت مالیات، حق رای برای مردان و زنان، هشت ساعت کار در روز، آزادی تحصیل، توزیع بلاعوض اراضی سلطنتی و وقفی و فروش اراضی مالکان بزرگ به دهقانان بود. این خواستها مطمئنا با خواستهای صوراسرافیل که بین مواضع لیبرالی، پوپولیستی و سوسیالیستی نوسان داشت، در توافق بود.
منبع از کتاب «انقلاب مشروطه ایران» نوشته ژانت آفاری- ترجمه: رضا رضایی