مذاکره بر سر اصلاح قانون مالیات
فهیمی - چیزی که باید اضافه شود این است که بعد از موسسه شیر و خورشید جراید را هم اضافه کنیم زیرا عواید جراید ما خیلی زیاد نیست و منافع زیادی نمیبرند و مقصود بنده این نیست که بهجای عواید جراید از موسسات دیگری استفاده شود لیکن اگر چنانچه این عواید جریدهنگاری هم استثنا شود یک کمکی است که به مطبوعات شده است.وزیر مالیه ـ خوب بود آقا شفاعت نمیکردند از این لایحه برای اینکه در پیشنهادات آقای دیبا واقعا یک تذکراتی بود که بعضیش به نظر بنده خیلی صحیح است و بنده ساکت ماندم برای اینکه پیشنهاد است و میرود به کمیسیون و صحبت میشود ولی آقای فهیمی از صحبت طوری برداشت کردند مثل این بود که حاضر نیستند هیچ نوع معافیتی را قبول کنند و گفتند اگر یک چوب دیگر زده شود، چیزی باقی نمیماند. آن وقت میفرمایند جراید هم مستثنی شود آقایان صاحبان جراید هم میشنوند و بنده هم یک لغت بزرگی برای خودم تهیه میکنم ولیکن در اینجا صریحا عرض میکنم که بنده مخالفم.
عرض میکنم جراید از برای یک مملکتی لازم است مطبوعات برای یک مملکتی لازم است باید کمک کند مملکت به مطبوعاتش که افکار را بتواند تربیت کند حالا بنده نمیخواهم وارد این قضیه بشوم برای اینکه همه میدانیم و تصور هم نمیکنم که طرز صحبت بنده کوچکترین تملقی نسبت به هیچ طبقه از طبقات مملکت دیده باشید که این دفعه دوم باشد پس این مقدمه که گفتم واقعا برای این است که واقعا از روی حقیقت میگویم ولی نباید آمد و یک موسسه را در مملکت یک صورتی داد که خوب نباشد یعنی بهصورت یک ترحمی که برای جراید هم توهین است، فراهم کرد و این فکر که ما بیاییم جراید را استثنا کنیم در واقع فقط از نظر صرف ترحم و مادیات است. بنده تصور میکنم وضعیت مطبوعاتمان را نگاه کنیم یا اینکه مشمول میشوند یا نمیشوند. اگر عایدات خالص دارند به اندازه که مشمول میشوند یعنی مدیر یک روزنامه خودش کار میکند مثل یک نفر آدمی که حقوق میگیرد دستگاهی دارد، خرجی دارد، گرفتاریها و بدبختیهایی دارد، اگر با این همه مقدمات عایدات خالصش به اندازه بود که مشمول شود هیچ دلیل ندارد که ما بیاییم و یک کسی که امروز در این مملکت در ماه چهل و دو سه تومان پیدا میکند از عایدات خودش به مخارج مملکت کمک بکند و جراید که باید افکار را تربیت کنند خودشان بیایند کاری بکنند که برخلاف آن چیزی است که منظور است. بنده گمان میکنم که جراید باید یک مطلبی را در نظر بگیرند اگر صحیح است آن مطلب را به مردم حالی بکنند آن مطلب چیست.
این است که هر قدر یک مردمی به بودجه مملکت کمک کنند به همان اندازه به ترقی و سعادت کمک کردهاند. آیا کسی هست در این مملکت که تصور بکند بتواند از برای رفاهیت مردم، از برای امنیت و آسایش مردم، از برای سعادت مملکت یک کاری بکند. پس اگر مقدمه اساسی و اصلی داشتن پول است باید هرکس در هر جای مملکت هر قدر که بتواند کمک کند به این موسسه که عبارت است از خزانه دولت که این صندوق و این خزانه هم بتواند یک کارهایی بکند و اینکه در مقدمه لایحه بنده نوشتهام و در جلسه قبل هم عرض کردم، حالا هم عرض میکنم که این یک تکلیف ملی است نه از نظر اینکه خواستم یک عبارتی بنویسم. عقیده بنده این است که تکلیف ملی هر فردی از افراد این مملکت این است که از دارایی خودش از عایدات خودش به خزانه مملکت کمک بکند.
خب آن وقت در موقعی که این مطالب را باید جراید ما به مردم حالی کنند در وقتی که باید در این مملکت اشخاصی باشند که بالاخره کنفرانسها بدهند، حرف بزنند که این مامور مالیه مجبور نباشد که به تعقیب و بهدنبال کردن مالیات وصول کند که واقعا افراد تکلیف خودشان را بدانند آن وقت اول قدمی که باید جراید بردارند این باشد که خودشان این مالیات را ندهند و دوش خودشان را خالی کنند؟ این کار خوب است اما دیگری باید بدهد؟ این مالیات خوب است اما ما نباید بدهیم؟ بنده هیچوقت این توهین را نمیخواهم به جراید بکنم و بالاخره بنده از این عرایضی که کردم ممکن است بعد از اینکه دو تا بد در باطن به بنده بگویند ولی بعد از آنکه فکر کردند خواهند فهمید که حق با من است و از آقای فهیمی هم تشکر نخواهند کرد.
معدل ـ بنده در این ماده چند معافیت دیگر را در نظر گرفتم که پیشنهاد کردهام و قبلا هم پیشنهاد خودم را میخوانم و رویش توضیح میدهم، یکی این است که به مدیران و معلمان مدارس و موسسات کتابخانهها و مطابع یکی دیگر به دو نفری که به تشخیص شورایعالی معارف در آن سال بهترین کتاب را در علوم و ادبیات نوشته باشند بعد به اشخاص متاهل یک عشر به اشخاصی که عیال یک یا دو فرزند دارند یک عشر و نیم، به اشخاصی که عیال و سه یا چهار فرزند دارند دو عشر به اشخاصی که عیال و پنج یا شش فرزند دارند سه عشر به اشخاصی که عیال و هفت یا هشت فرزند دارند چهار عشر، به اشخاصی که عیال و ۹ یا ۱۰ فرزند دارند نصف، حالا توضیحش را عرض میکنم. اولا اگر آقای وزیر محترم مالیه بخواهند دفاع بفرمایند چون قدرت بیان ایشان از قوت منطق ما بیشتر است قطعا عرایض بنده اثری ندارد ولی بنده عرض میکنم این جامعه که آن قدر به زحمت دارد این مالیات را میدهد تا تربیت نشود و درس نخواند به آن مرحله نمیرسد که ایشان انتظار دارند یعنی خودشان تشخیص مالیاتشان را بدهند و بیاورند در وزارت مالیه بپردازند که همینقدر که دولت به یک پولی احتیاج پیدا کرد و وزیر مالیه در مجلس اعلام کرد که ما یک همچون کاری داریم و هم چه مالیاتی لازم داریم، فورا بیاورند و بپردازند و این مستلزم تربیت افراد است و باید بالاخره معلمان را تشویق کرد که اینها زحمت بکشند تا آدمهای آتیه و نسلهای بعد را برای ما تربیت بکنند.