کارنامه مشروطیت در اصفهان
از روزگاری که کشور ما بهعنوان دومین کشور آسیایی بعد از ژاپن، صاحب مجلس شد تا به امروز زمان زیادی طی شده و البته پروسه مردمسالاری در این مدت از فراز و نشیبهای زیادی گذشته است. امروز هم که مباحثی ارجمند چون عدالت، آزادی، مشارکت و حق مردم در تعیین سرنوشت خود در کشورمان بهجد مطمحنظر صاحبنظران و اندیشمندان عرصههای مختلف میباشد، بهمعنی آن است که پیام انقلاب مشروطیت هنوز صبورانه در جامعه ما زنده است و درحال پختهشدن و به بارنشستن. سهم شهر اصفهان در انقلاب مشروطیت پس از تهران و تبریز قرار دارد. اصفهان سومین شهر بود که انقلاب مشروطه در آن طلوع کرد و آن را به حرکت درآورد. اصفهان توانست با برپایی انجمن ولایتی جنبش مشروطه را به منصهظهور نشاند و با تعیین و اعزام نمایندگان خود به مجلس شورا، بهعنوان چهارمین شهر، اعلام کند مجدانه در پی تحقق و استحکام نهضت مشروطیت است. اصفهان به مدد همگرایی و تحت یک رهبری واحد (یعنی حاجآقا نورالله نجفی) توانست مکررا در فراز و نشیبهای ابتدای مشروطیت، به کمک نهضت نوپای مشروطه بشتابد و عمدهترین آن نقشی بود که این شهر در پایان دادن به استبداد صغیر ایفا کرد.
اما داستان بعدها بهگونهای دیگر رقم خورد. اصفهان با وجود شور و شوق اولیه در برپایی جنبش مشروطه و به میدان آمدن اقشار و طبقات مختلف مردم، خیلی زود چون سایر شهرها، از جریان مشروطه دلزده و نسبت به آن بیتفاوت شد، به حدی که پانزده سال بعد، از تمامی آرمانهای مشروطه چون آزادی، تحدید قدرت و غیره دست کشیده، آن را به رایگان تحویل مستبدی به نام رضاخان داد. اینکه در این مدت چه شد که به اینجا کشید، شاید اصلیترین پاسخ آن باشد که مشروطیت نیازهای مادی جامعه را برآورده نکرد. یکی از مهمترین آنها «امنیت» بود. امنیت راههای کشور از فردای مشروطیت سخت به مخاطره افتاد. معضلی که هر روز بر شدت و وحشت آن افزوده میشد. بهطوری که حدود یک سال بعد از امضای فرمان مشروطیت تجار اصفهان به شاه تلگراف کردند: «از ناامنی طرق و شوارع خلق تمام شدند... تکلیف ما ضعفای بیچاره چیست» (انجمن مقدس ملی اصفهان، سال اول، ش ۳۸، ۱۳ شعبان ۱۳۲۵.)
مشکل دیگری که به آن اشاره رفته، ضعف مدیریت و ناتوان بودن نظام بوروکراسی نوپایی بود که مشروطه با خود به همراه آورد. در اینباره سخن یکی از اعضای انجمن ولایتی اصفهان، درست چهارسال پس از برقراری مشروطیت در خور تامل است: «همه کس میداند در تمامی اصفهان صد نفر بلکه ده نفر پیدا نمیشود که از فوائد مشروطه بهخوبی آگاه باشد... عموم مردم میبینند توقعات و تصوراتی که از مشروطه داشتند هیچیک بهجا نیامد؛ عدلیه میخواستند که به دیوانخانه سابق ترجیح داشته باشد. نظمیه مرتبی که حقوق آن مرتبا برسد و بتوان آن را مسوول نظم دانست و همچنین اداره حکومت و ... باید اقرار کرد که هیچیک را بهطور مقصود نداریم. فقط چیزی که عموم مردم میبینند این است که روزبهروز تحمیلات افزوده میشود» (انجمن اصفهان، سال سوم، ش ۸۷/ ۸۶،۲۰ جمادیالثانی ۱۳۲۸.)به همه مسائل فوق باید معضل دهشتناک و گریبانگیر کمبود نان را نیز افزود. موضوعی که سرانجام در غائله ۱۳۲۹ق توانست چند ماهی بساط مشروطه را از اصفهان برچیند. بالاتر از همه هنوز نظام مشروطه با مشکلات داخلی خود دست به گریبان بود که به یکباره در گرداب جنگ جهانی اول فرو افتاد و همه چیز بههم ریخت.
اما همه کارنامه مشروطه سیاه نیست. فضایی که مشروطه به وجود آورد زبانها را گشود و حرفها را جاری کرد. اندیشمندان و صاحبان قلم را جرات داد که به نشر افکارشان در قالب کتاب و روزنامه بپردازند. همچنین موانع متعدد ایجاد مدارس و گسترش معارف جدید را از پیش پا برداشت و خلاصه چند صباحی تجربه مشارکت اجتماعی و سیاسی را به مردم آموخت بهحدی که یکی از روزنامههای اصفهان به این نتیجه رسید: «تا چندی قبل که طفل صغیر نا بالغ بودیم، حسن و قبح اعمال ما از پدر بزرگوار و قیم عالی مقدار مسوول بود. الحال که بالغ شدیم و زمام اختیار به دست خودمان است، چرا از مصالح حال خویش غافل باشیم؟» (انجمن مقدس ملی اصفهان، سال اول، ش ۱۰، ۲۵ محرم ۱۳۲۵.)این سخن برای مردمانی که قرنها عادت کرده بودند دیگری برایشان بیندیشد، تصمیم بگیرد و فرمان دهد، سخنی وزین و ارجمند است که یکی از بزرگترین ارمغانهای مشروطیت بود. در واقع همه آنچه که مشروطیت میخواست بگوید در این جملات کوتاه مستتر است. آری مشکل تاریخی ما تا آن زمان وجود شکاف دولت ـ ملت بود که مشروطیت تلاش داشت این فرمول ساده را به جامعه مخاطب خویش بیاموزد که اصولا دولت بر آمده از اراده ملت و برای اداره امور همین ملت است؛ نه جایگاهی ماورایی دارد و نه ماموریتی خودخواسته. با رای ملت و خواست آنها منتخب میشود تا امور همین ملت را به خوبی مدیریت کند. هیچ مقامی بالاتر از قانون نیست و هر مقامی به اندازه مسوولیت خود باید پاسخگو باشد.
ارسال نظر