نگاهی به تحولات شهر تهران در عهد ناصری
تاثیرات مدنی دارالفنون
بهدنبال آن، توسعه کالبدی شهر شتاب پیدا کرد و نوسازی ساختار و سیمای آن به یک ضرورت بدل شد که دخالت مستقیم دولت را مطرح ساخت. برخورد فناوری اروپایی با فرهنگ سنتی ایرانی در دوره ناصری، به پذیرش آرام اندیشهها و مظاهر مادی غرب، خصوصا در تهران انجامید و نبرد سنت و تجدد در اواسط حکومت ناصرالدین شاه به اوج خود رسید. تجدد، سبک معماری تهران و سبک زندگی ساکنان تهران را دگرگون کرد. از جمله آثار غربگرایی در معماری این دوره، ساخت برخی مدارس و بناهای فرهنگی و مسکونی به سبک غربی با زمینه معماری ایرانی بود. بهطور خلاصه، تمام اقداماتی که در مدت ۵۰ سال سلطنت ناصرالدین شاه صورت گرفت، زمینه را برای تاسیس دارالفنون آماده و مهیا کرد. از جمله این اقدامات میتوان به مواردی از این دست اشاره کرد: استخدام معلمان خارجی، اعزام محصل به اروپا، دایر شدن مدارس فرانسوی و موسسات آمریکایی، تاسیس چاپخانه سنگی، انتشار نخستین روزنامه فارسیزبان به مدیریت میرزا صالح شیرازی کازرونی، تعلیم زبان فرانسه و انگلیسی و ترجمه کتاب و رساله از زبانهای اروپایی به فارسی.
دوره ناصری اوج گسترش روزنامه بود. دو روزنامه «شرف» و «دولت علیه ایران» بهصورت مصور بودند. اطلاعات در مورد معماری این دوره یا به عبارتی کاخها و ساختمانهای دربار ناصرالدین شاه عمدتا در این دو روزنامه ذکر شده است. همچنین محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، معروفترین مورخ دوره ناصری، در کتب مختلف خود بهویژه در کتاب «مرآتالبلدان» و «المآثر و الآثار» در مورد تهران و ساختمانهای آن به تفصیل مطالب گوناگون نگاشته است. اکثر این مطالب در توصیف شهر و ساختمانهای جدید آن و ذکر سجایا و خدمات ارباب خود، ناصرالدین شاه است.
در دوره ناصری، در پی رونق تجارت خارجی و به تبع آن تجارت داخلی، جمعیت شهرها بهویژه تهران افزایش یافت. آن چنان که محدوده داخل حصار شاه طهماسبی دیگر گنجایش این جمعیت را نداشت و به ناچار به دستور ناصرالدین شاه، تقریبا مقارن با اولین سرشماری نفوس تهران در سال ۱۲۴۶ خورشیدی، حصار قدیمی تخریب و ساخت حصار جدید آغاز شد. ساخت نخستین بارو به گرد تهران را میتوان نمادی دانست از نخستین تلاشها در راستای هویتسازی برای شهر تهران. اما این هویتسازی با تخریب و بازسازی باروی طهماسبی جهتی دیگر به خود گرفت. در یازدهم شعبان سال ۱۱۳۳ هجری قمری چنان که اعتمادالسلطنه روایت میکند، چون جمعیت تهران رو به ازدیاد نهاده بود مقرر شد تا تهران از سمت دروازه شمیران یک هزار و هشتصد ذرع و از سه جانب دیگر از هر طرف یک هزار ذرع وسعت داده شود و از همان روز بود که شهر تهران به «دارالخلافه ناصری» موسوم شد.
ناصرالدین شاه در دوره زمامداری خود، دوبار محدوده تهران را تغییر داد و بر وسعت آن افزود و برج و باروی تازهای به دور آن کشید و دروازههای جدید بنا نهاد. تلاشهای ناصرالدین شاه برای دادن روحی مدرن و نو یا متجدد به ایران عمدتا در شهر تهران و بهویژه در اطراف ارگ سلطنتی او خلاصه میشد. ناصرالدین شاه که چندبار به فرنگ سفر کرد و بهویژه از فرانسه دیدار داشت، بسیار تحت تاثیر شهر پاریس و ویژگیهای این شهر مانند روشنایی بلوارها، میدانها، خیابانها، بناها و مراکز شهری پاریس قرار داشت. بسیاری از محققان تاریخ شهر این نکته را مطرح کردهاند که شهر تهران در نیمه قرن سیزدهم، پاریس را الگوی نوسازی و دگرگونی خود قرار داده است.
تهران دوره ناصری، از زاویه نگرش بر روند سرمایهداری و دگرگونی و توسعه شهری یکی از مهمترین ادوار تحول خود را شاهد بود. ضرورت تاریخی در مسیر رشد و بسط و تکامل اولیه سرمایهداری در ایران، زمینهساز تغییرات محسوس در ساختار جامعه شهری بهخصوص در گستره تجددگرایی و الگوبرداری از جوامع کشورهای صنعتی اروپا شد. این ترتیب تاثیر معماری غرب بر معماری دوره قاجار، ابتدا در ساختمانهای سلطنتی و اعیانی، سپس بناهای عمومی و سر آخر در معماری مسکونی خودش را نشان داد. این معماری در زبان بسیاری از مورخان به معماری «کارت پستالی» معروف شد. اصطلاح «کارت پستالی» بودن در ابتدا نه به قصد ریشخند کردن یا ناچیز شمردن این معماری بهکار میرفت، بلکه اصطلاحی بود که از درون خود این معماری و نحوه اجرای آن زاییده شده بود.
گرچه بعدها بهعنوان صفتی کمابیش منفی مورد استفاده قرار گرفت. کارت پستالی بودن این معماری از آن جهت بود که در اغلب اوقات، یعنی زمانی که هنوز دانشکده معماری در ایران تاسیس نشده بود و تعداد معماران تحصیل کرده فرنگ هم ناچیز بود و مجلات و ژورنالهای ساختمان به ایران نمیرسید، آنچه خیلی سریع و بیواسطه، تصویری از معماری فرنگی را به ایران انتقال میداد، کارتها و کارت پستالها و عکسهایی بود که از فرنگ میرسید یا شاه و شاهزادهای آن را با خود بهعنوان سوغات میآورد. این تصاویر دوبُعدی خیلی وقتها اساس سفارش طرح یک ساختمان به معمار میشد یا کارفرمایی از طبقه اشرافی، کارت پستالی به معمار میداد و از او میخواست که عمارتی مثل آن بسازد.
در این دوره، با زبان، سبک و ارزشهای فضایی جدیدی رو به رو میشویم که به یک کلام شاید بتوان بر آن نام سبکی تازه نهاد و از دورهای با نام یا خاطره «سبک تهران» سخن گفت. نطفه این مکتب که در واقع با شروع دوره تاثیرپذیری ایران از اروپا آغاز میشود در زمان حکومت فتحعلیشاه بسته میشود ولی برای حیات یافتن به معنای واقعی، نیازمند دو واقعه مهم تاریخی است که به نحو کاملا بارزی باب نشر تفکر اروپایی و به اصطلاح تجدد را میگشاید. یکی صدارت میرزاتقیخان امیرنظام که عامل مهمی در انجام اصلاحات اساسی بود که با ایجاد مراکز تعلیم و تربیت و سرانجام تاسیس دارالفنون باعث نوآوریهای گستردهای در فرهنگ ایران شد و دیگری سفرهای سلطان و اعضای هیات حاکمه قاجار به اروپا بود. حضور معلمان و مهندسان اروپایی در مدرسه دارالفنون بهعنوان اولین مدرسه عالی ایران، بستری مناسب برای بسط و نشر فرهنگ اروپایی و شهرنشینی و شهرسازی ناشی از آن است.
از نوشتههای به جای مانده از دوره قاجار چنین بر میآید که ناصرالدین شاه عموما با هنرمندان و معماران به مودت و مطایبت رفتار میکرد و در مواقع مناسب، آنان را به خلعت و انعام نشان سلطنتی مفتخر میساخت. معماری و بنایی در دربار ناصری تشکیلاتی مخصوص داشت. آرامش نسبی این دوره و کثرت احداث آثار و بناهای دیوانی و سلطانی، اسباب تشکیل چنین دستگاهی شد. اعتمادالسلطنه در کتاب المآثر و الآثار، چند دستگاه متصدی معماری و امور ساختمانی و صاحبمنصبان و کارگزاران آن را نام برده است؛ از جمله اداره بنایی دیوان اعلا، بناخانه و منصب معمارباشیگری و اداره معمارخانه و فخارخانه؛ وی صاحبان هر کدام از مناصب را متناسب با مراتب و اهمیتشان ثبت کرده است. در دوره ناصری برای اولین بار در ایران، ساختمانسازی با تهیه مدارک (پلانها، نماها و...) آغاز میشود و باز برای نخستین بار طراحی و ساخت به فرد واگذار میشود و به این ترتیب نظام استاد-شاگردی ساختمانسازی ایران کمرنگ میشود. از جمله عواملی که تاثیر مشابهی بر ساختمانسازی نهاد، حضور معلمان اروپایی در دارالفنون برای تدریس معماری است. از جمله این افراد پولاک و کریتش هستند که به شیوهای نو و اروپایی به تدریس دانشجویان میپرداختند.
ارسال نظر