شاهی که نمی‌توانست از آنها در برابر توفان‌های سیاسی در صحنه داخلی و خارجی مراقبت کند و نهادی به نام مجلس که عملا قادر نبود حتی خود را در برابر دخالت خارجی نجات دهد و با اولتیماتوم روسیه به کارش خاتمه داد. سرخوردگی از مشروطه به وضوح احساس می‌شد. برای «شاه شهید» ناصرالدین شاه فاتحه‌ها خوانده شد و نظم استبدادی گذشته به آرزوی مردم کوچه و بازار مبدل شد.وقوع انقلاب اکتبر در روسیه منجر به خروج نیروهای این کشور از خاک ایران در اواخر جنگ جهانی شد، در حالی که ارتش روسیه تزاری تنها چند کیلومتر تا فتح تهران راه داشت. به این ترتیب در میان بحران تمام‌عیار سیاسی و اجتماعی که ایران با آن دست به گریبان  بود، یک «معجزه سیاسی» رخ داد. این معجزه اما دردسرهایی نیز داشت، توازن قوا به سود انگلستان دگرگون شد و این کشور تلاش کرد دولتی نزدیک به خود را بر سر کار آورد.احمدشاه در این زمان بدهی کلانی به واسطه دریافت وام‌ها به انگلستان داشت و به علاوه ماهیانه از این کشور مقرری دریافت می‌کرد. گزینه انگلیسی‌ها «وثوق‌الدوله» بود و از طریق آن توانستند سیاستی را که برای حفظ ثبات و امنیت و تامین منافع خودشان در نظر داشتند، عملیاتی کنند.

برآیند این امر قرارداد ۱۹۱۹ شد. مفاد این قرار داد شامل به رسمیت شناختن تمامیت ارضی ایران، استخدام مستشاران انگلیسی با هزینه دولت ایران، ترتیب دادن قشون توسط انگلستان برای ایران، اعطای وام کلان به دولت برای تامین بودجه اقدامات پیشین و تضمین قراردادن عایدات گمرکی و دیگر عایدات ایران برای این وام بود. همچنین انگلستان با تصدیق احتیاجات فوری ایران به وسایل حمل و نقل برای تامین و توسعه تجارت و جلوگیری از قحطی، حاضر شد در تشویق پروژه‌های مربوط به راه‌آهن و دیگر وسایل حمل و نقل با ایران همکاری کند. به علاوه قرارداد شامل ضمائم محرمانه‌ای نیز بود که در افکار عمومی حساسیت ایجاد کرد. وثوق‌الدوله طی بیانیه‌ای به تشریح اقدامات خود می‌پردازد و یادآور می‌شود کشور هنگامی که او روی کار آمد گرفتار هرج و مرج بود و قحطی و خزانه خالی امکان مقابله با شرایط نابسامان را سلب کرده بود. این بیانیه طولانی با توضیح مفاد قرارداد به پایان می‌رسید. از میان روشنفکران این زمان دو روزنامه‌نگار به شدت از دولت وثوق‌الدوله و قراردادش حمایت کردند.

یکی سید ضیا بود که در این زمان «روزنامه شرق» را منتشر می‌کرد و دیگری محمدتقی بهار که در این دوران در «روزنامه ایران» قلم می‌زد اما تلاش این دو تا حدودی نتیجه معکوس داشت و آشنایی مردم با قرارداد به حساسیت بیشتر آنها از یکسو و نگرانی دیگر دولت‌های صاحب منافع در ایران از سوی دیگر انجامید. فرانسوی‌ها، آمریکایی‌ها و روس‌ها از بیم تهدید منافعی که در ایران داشتند با نارضایتی‌های داخلی هم داستان شدند. در داخل نیز اعتراضات مختلفی صورت گرفت از جمله قیام «شیخ محمد خیابانی» را می‌توان در راستای مخالفت با همین قرارداد دانست. همچنین ناوگان بلشویک‌ها در بندر‌انزلی حضور یافت و با تحریک مردم منطقه موفق شدند در گیلان اعلام جمهوری کنند. در این میان شاه که برای پذیرش وثوق‌الدوله از انگلستان مقرری دریافت می‌کرد، برای پذیرش این قرارداد دو شرط داشت: نخست دریافت مقرری مادام العمر و دیگری تضمین سلطنت او و اعقابش از جانب انگلستان که این شروط سرانجام مورد موافقت انگلستان قرار گرفت. این توافق جزو مفاد محرمانه قرارداد بود که البته در نهایت از آن‌جا که قرارداد ماهیت عملیاتی چندانی پیدا نکرد این شروط نیز اجرایی نشد و اتفاقا انگلستان را در برکناری احمدشاه مصمم‌تر کرد.