هویت، تاریخ و سینما
امروزه بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که زندگی روزمره اصلیترین قلمرو تولید معنا است. در همین قلمرو است که مردم اموری که با آن سروکار دارند را تفسیر میکنند، به آن معنا میدهند و آن را مسلم و انکارناپذیر میپندارند. به این ترتیب شاهد شکلگیری مجموعهای از عادات، باورها و رفتارها در زندگی آنها هستیم که به تجربیات مشترک جمعی شکل میدهند. بدون شک هنر بهویژه در ساحت عمومی آن قابلیت بسیاری برای آفرینش تجربیات مشترک دارد. به عبارتی هنر رویای یک جامعه است که در آن بهگونهای توأمان میتوان از عناصر سرکوبکننده و تحقق آرزو سراغ گرفت و در میان هنرها شاید سینما به قویترین وجه، دارای چنین قابلیتی باشد. سینما از یکسو محلی برای بازنمایی زیست اجتماعی و از سوی دیگر بستری برای آفرینش هویت جمعی است. چنین قابلیتی آن را در پیوند مداوم با جامعه و زندگی روزمره قرار میدهد. در ایران نیز سینما به زودی از جایگاه ویژهای برخوردار شد.
درحالیکه مدرنیته رفتهرفته جایی برای خود در جامعه ایران باز میکرد، نیاز به فراغت را نیز با خود به همراه میآورد و در میان معدود تفریحات مدرن، سینما با استقبال زیادی مواجه شد و به سرعت رو به تکامل گذاشت. برای مردم این هنر و صنعت در کنار همه کارویژههایی که داشت دریچهای به دنیای مدرن بود و فهم آنها از جهان خارج را شکل میداد. چیزی نگذشت که ایرانیان توانستند خود روایتگر فیلمها شوند و به این ترتیب جامعه، خیالها، رویاها، کمبودها و ضعفهای آن دستمایه نوشتن فیلمنامهها و بازی بازیگران شد. وقوع انقلاب و با فاصله اندکی آغاز جنگ تحمیلی زندگی روزمره ایرانیان را دستخوش تغییرات جدی کرد. بسیاری از امور عادی پنداشته شده تغییر ماهیت دادند. در چنین شرایطی سینما دست بهکار روایت شد و به تبع تغییر در زندگی روزمره مضامین سینما نیز تغییر پیدا کرد.
اخلاقیات، مبارزه، عدالت، شهادت، فداکاری، جنگ و... مفاهیمی بودند که از جامعه و جبهههای نبرد به سینما سرریز شد و تلاش شد زندگی در شهرها و جبههها در سینما بازنمایی شود. در این بازنمایی دردهای مشترک، آرزوهای مشترک، بیمها و امیدهای مشترک مطرح میشد و در حین بازنمایی احساساتی از نوع غرور، همدلی، مبارزه و ایستادگی، همزمان آنها را بازتولید نیز میکرد. بنابراین هرگاه قرار باشد تاریخ اجتماعی مردم را مورد مطالعه قرار دهیم نمیتوان از سینما بهعنوان عنصری که در ساخت و بازنمایی هویت نقش داشته است چشمپوشی کرد. بهویژه در دهه ۶۰ که بهطور خاص، سینما توانست پیوندی چشمگیر با زندگی مردم داشته باشد. این پیوند در دورههای بعدی و با فراگیر شدن دیگر رسانهها تا حدودی کمرنگتر شد اما همچنان سینما قادر است دریچهای به دردها و اشتراکاتی باشد که در زیر پوست جامعه جریان دارد.
ارسال نظر