اقدامات تجار هندی در خروج مسکوکات از ایران
برای نمونه وقتی در سال ۱۶۵۰م انگلیسیها با صرافان سورت درخصوص پرداخت بیمه برای محموله یک کشتی دچار اختلاف و مشاجره شدند، از طرف حاکم مورد حمایت انگلیس در سورت، کمیتهای چهار نفره از بانیان برای داوری در این زمینه انتخاب شدند اما صرافان داوری آنان را نپذیرفتند و زیربار نرفتند. این امر نشاندهنده جایگاه نهچندان تخصصی و حرفهای بانیان در اینخصوص است. بانیان در اواخر عصر صفوی به علت کمرونقی تجارت در ایران، در کار پول و معاملات نقدی بحران ایجاد میکردند و مشکلاتی را برای تجارت فراهم میآوردند. بانیان بعد از نیمههای قرن هفدهم به معروفترین صرافان تبدیل شده بودند و کارشان تا آنجا پیش رفته بود که در این امر جانشین یهودیان بهشمار میرفتند. به نوشته شاردن با کاهش سهم یهودیان در تجارت، در اوایل قرن هجدهم تعداد یهودیانی که برای کمپانی هندشرقی هلند اعتبار فراهم میکردند، بسیار کمتر از بانیان بود و بانیان صراف، جای یهودیان را گرفته بودند.
تاورنیه هم بیشترین دلالان کمپانیهای اروپایی و بانکداران و صرافان ایران را همین بانیان دانسته است. همچنین به نوشته رودی متی، منابع کمپانی هندشرقی در سالهای ۱۷۰۸-۱۷۰۶ به ازای هر ۱۰ نفر بانی، سه نفر یهودی را ذکر کردهاند که برای هلندیان برات تهیه میکردند. این امر میتواند نشانگر افزایش نقش کلی بانیان در تجارت هند و ایران باشد. بانیان از صرافی پا را فراتر نهاده و کمکم به رباخوارانی بیرحم تبدیل شدند و در امور تجاری و اقتصادی، اخلال ایجاد کردند. تاورنیه رباخواری بانیان را به طاعون تشبیه کرده و از نابودی زندگی وامگیرندگان خبر داده است. به همین دلیل چند تن از آنان بهدست بدهکاران ایرانی، به طرز فجیعی کشته شدند. رفتارهای ناپسند بانیان به بدبینی و نفرت ایرانیان و حتی غربیها نسبت به آنها منجر شد. رباخواری هندیان موجب شد که شاهعباس، کمکم نسبت به حضور آنان در صحنه تجارت ایران بدگمان شود.
اگرچه ممکن است گزارشهای اروپاییان، به سبب رقابتهای تجاری آنان با هندیان، بدبینانه و یکسویه تلقی شود، اما گزارشهای برخی از منابع فارسی در دوره صفوی نیز بیش و کم، از اقدامات زیانبار بازرگانان هندی خبر میدهد. به گزارش اسکندربیگ، منشی شاهعباس پس از اطلاع از کارهای ناصواب هندیان، برخی از آنها را از کشور اخراج کرد. اما به نوشته میرزا رفیعا، شاهصفی با هدایای آنان تطمیع شد و مانعی برای ایشان پدید نیاورد. یکی دیگر از اقدامات بانیان که با آنچه امروزه تجارت کثیف خوانده میشود، قابلمقایسه است، خارج کردن پول از کشور بود. آنان علاوه بر رباخواری، مسکوکات مرغوب را به همراه بازرگانان ارمنی از کشور خارج میکردند و با پرداخت رشوه به حاکم بندرعباس، این مسکوکات را به هند میبردند.
شاردن که خود شاهد این اقدام بانیان بوده است، میگوید: «آنان (در دوره شاهسلیمان) زر و سیم کشور را از هر جا گرد میآورند و به سرزمین خود میفرستند، آن چنان که در سال ۱۶۷۷ که من از ایران بازگشتم آنجا تقریبا سکه خوب یافت نمیشد و صرافان مذکور همه را برچیده بودند.» به نوشته وی، هندیان در مدت ۲۰ ماه داد و ستد در ایران، سرمایه خود را دوبرابر میساختند، در صورتی که سودی که بازرگانان ارمنی در سال بهدست میآوردند، ۳۰ تا ۴۰ درصد بود. شاهسلیمان خارج کردن سکه را ممنوع ساخت، اما به گفته سانسون «هندیان علاوه بر آن، پول ونیزی (سکین) و اسپانیایی (اکو) را نیز از راه بصره خارج و به هند میبردند بهگونهایکه شاه ایران که در کشورش معادن نقره ندارد، برای ساختن سکههای جدید نمیتواند نقره پیدا کند.»
علاوه بر هندیان، ارامنه نیز شمشهای نقره را از راه بصره به هند میبردند و هلندیها در این کار به آنان کمک میکردند. بهنظر میرسد هندیان در این کار تنها عامل و واسطه کمپانی هلندی بودند. به نوشته جان فوران در ۱۶۹۷ محمولهای هلندی، شامل سکه و طلا به ارزش نزدیک به یک میلیون فلورسین، بندرعباس را به سمت سیلان و سورت ترک کرد. شمشهای نقره نیز مخفیانه، از بصره بهوسیله کشتیهای هلندی به بندر سورت برده میشد. در دهه ۱۶۴۰ وزن شمشهای خارج شده از ایران به هند، حدود ۲۵ تن نقره در هرسال بود. در نامهای که توسط یکی از مدیران کمپانی هلندی از اصفهان به بندرعباس ارسال شده، از حرکت کاروانی از اصفهان یاد شده که در آن ۱۰ هزار دوکای طلا حمل میشده است. مدیر کمپانی خواهان حفاظت کمپانی از این محموله شد و کمپانی نیز مردانی مسلح برای حفاظت از آن اعزام کرد. این امر نشانگر افزایش حجم تجارت مسکوکات، توسط کمپانی هلندی است. روشن است که خارج کردن پول و نقره از کشور آسیب زیادی به اقتصاد داخلی وارد میساخت.
ارسال نظر