طویله و کارکردهای آن در دوره قاجار
قسمت مهمی از هر خانه اعیانی را در ایران سرطویله آن تشکیل میدهد که خدمات مخصوص به خود دارد و اداره آن هم خود مشکلی بزرگی است. در ایران (به استثنای تهران و چند شهر بزرگ) تنها وسیله مسافرت اسب است و چون اسبسواری و مسافرت با اسب هم تشریفات خاصی دارد و محتاج به عدهای همراه، نوکر و خدمه است، به ناچار هر خانه اعیانی باید دارای چندین اسب باشد که خوشبختانه در ایران زیاد است و قیمت آن هم گران نیست. نگهداری اسبها و وسایل آن هم یک عده خدمه مخصوص میخواهد که هر خانه ایرانی به نسبت شأن و مقام آن خانه تعدادی از آنها را در استخدام دارد. رئیس این خدمه اصطبل «میرآخور» نامیده میشود. او مسوول نگهداشتن اسبها و خرید علوفه و علیق و وسایل دیگر آنها را برعهده دارد. از جمله کسانی که زیردست او کار میکند، یکی «جلودار» است که سوار بر اسب جلوی ارباب خود حرکت کرده و راه را در کوچه و بازار برای او باز میکند. اعیان و اشراف هم معمولا چند نفر «جلودار» دارند که موقع حرکت جلوی آنان سواری میکنند. مستخدمین دیگر طویله «مهترها» هستند که نگهداری و تیمارکردن اسبها برعهده آنها است و هر مهتر چند شاگرد دارد که به او کمک میکند. مهترها روی سکوی بزرگی در طویله بهسر میبرند و اجازه دارند که عدهای مرغ و خروس هم در طویله نگهداری کنند...
اسبهایی که در طویله تهران برای سواری نگهداری میشوند از جنس نر بوده و کمتر میان آنها مادیان دیده میشود ولی با همه این احوال، اسبها برخلاف اسبهای آمریکایی سرکش نبوده و کمتر اتفاق افتاده که رم کرده و حادثهای بیافرینند. اسبهای ایرانی عموما رام و دوستداشتنی هستند و علت آن هم به عقیده من تماس زیادتر آنها با مهترهاست که دائما اسبها را خوراک داده و تیمار میکنند و به همین جهت یک رشته مودت و دوستی میان آنها و انسان موجود است.
ایرانیها زین و یراق و جل سنگینی برای اسبهای خود درست میکنند و حتی در تابستان هم برخلاف خارجیها که اسبها را لخت میکنند، آنها جلهای اسبها را کم نمیکنند. به هرحال به عقیده من ایرانیها در تربیت و نگهداری اسب استادی زیادی از خود نشان میدهند و آنکه خارجیها تجربه و ممارست آنها را در پرورش اسب ناچیز میشمارند ولی باید اعتراف کرد که ایرانیها در این کار از اروپاییها خیلی جلوتر هستند، زیرا سالها است که با اسب سر و کار دارند و از آن استفاده میکنند. در اصطبلهای ایران برای اسبها آخور مخصوص درست نمیکنند، بلکه اسبها کنار دیوار ایستاده و علوفه خود را از روی زمین میخورند. زمستانها درهای طویله را میبندند که هوای آن گرم شود و تابستان غالبا آخور اسبها را در هوای آزاد و زیر سایه درختان قرار داده و همانجا به اسبها غذا میدهند و شبها این حیوانات روی زمین خوابیده و استراحت میکنند.
در ایران رسم است کسانی که میخواهند از مجازات فرار کنند به سرطویلههای اعیان و اشراف پناهنده میشوند و اصطبلها در ایران یک نوع «بست» و تحصنگاه بهشمار میروند. سر طویله شاه و شاهزادگان «بست» مطمئنتریست ولی بهطور کلی همه اصطبلها اعم از اینکه متعلق به هرکس باشند، پناهگاه فراریان از مجازات محسوب میشوند و تا موقعی که در آنجا هستند، کسی نمیتواند مزاحم آنها شود. این پناهندگان معمولا نزدیک اسب سواری صاحب اصطبل میخوابند و صاحب طویله موظف است که وسایل خوراک و راحتی پناهنده را فراهم کند. به درستی معلوم نیست که این رسم از کی و به چه مناسبت در ایران معمول شده است ولی ظاهرا باید مربوط به آداب و رسوم عشایر و چادرنشینان باشد و از میان آنها به شهرنشینان سرایت کرده است. »
ارسال نظر